خبرگزاری تسنیم: کارن شاه نظرف متولد ۱۹۵۲ در کراسنودار است. او در دانشکده کارگردانی سینمای روسیه (گراسیموف) کارگردانی فیلم و تلویزیون را از ایگور تالانکین آموخت و در سال ۱۹۷۵ دانشآموخته شد. او از سال ۱۹۷۶ تاکنون یکی از کارگردانان کمپانی فیلمسازی موس فیلم بوده است. شاه نظرف در سال ۱۹۸۷ مدیر هنری استودیوی خلاق استارت موس فیلم شد. «اتاق شماره شش» و «ببر سفید» از جمله آثار شاه نظرف است که نماینده روسیه در بخش اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان بود. «قاتل تزار» (۱۹۹۱) به کارگردانی او در بخش «بازسازی کلاسیکها»ی سیوششمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر اکران شده است. با او درباه فیلم «قاتل تزار» و شرایط ساخت و اکران فیلم در روسیه گفتوگو کردیم که میخوانید: این فیلم یک بیان و روایتِ تاریخی را در بستری تعریف میکند که آن بستر برای مخاطبی که حتی علاقهای به تاریخ هم ندارد، جذاب است. این مخاطب در جریانِ فیلم محکوم به پیگیریاش میشود حتی اگر به سرنوشتِ سِزار علاقهای نشان ندهد. وقتی این فیلم را میساختید قصد روایت تاریخ را داشتید یا صرفا قصه خودتان را روایت میکردید؟ حق با شماست ما اول آمدیم یک
سناریوی تاریخی نوشتیم که فقط تاریخی بود که هیچ چیزِ جالبی هم نداشت چیزی بود که مربوط به گذشته میشد، برای قدیم بود بعد به یک فیلم تاریخی تبدیل شد و اینطور بگویم که طراحی لباس را نشان میداد یعنی فیلم تاریخی که طراحی لباسها طبق تاریخ در آن رعایت شده است. بعد ما به این فکر کردیم که چگونه به این فیلم جذابیت ببخشیم؟ به ذهنمان رسید که یک طوری آن را به زمان ربط بدهیم برای اینکه تاریخ همیشه با زمان ارتباط دارد. به خاطر اینکه هر واقعۀ تاریخی در بستر زمان رخ میدهد، ما فکر میکنیم در گذشته تمام شده و رفته، ولی روی زندگی ما تاثیر دارد و این تاثیر با ما است و مستمر است. میخواستم فیلم «اتاق شماره ۶» را با کارگردان و تهیهکننده ایتالیایی بسازم از آنجایی که در ذهن من قبل از سناریوی فیلم «قاتل تزار» سوژۀ اتاق شماره ۶ در ذهنم بود این ایده را دادم که بیاییم رابطۀ دکتر و بیمار روانی را در این داستان بگنجانیم. اول میخواستم داستان اتاق شماره ۶ را با تهیهکننده و بازیگر ایتالیایی کار کنم که به دلایلی همکاری لغو شد و باعث شد من سالها بعد اتاق شماره ۶ را بسازم که به فستیوال فیلم فجر هم آمد و به عنوان بهترین فیلم جایزه
گرفت. ولی در آن زمان به من کمک کرد این ایدهای را به من داد برای سناریوی فیلم قاتل سزار و قصۀ شماره ۶ توانست کمک کند به فیلم قاتل تزار که جالبتر شود. این کاری که در قاتل سزار کردم یک قصۀ تاریخیِ ساده بود و آن ایده آمد آنجایی که لازم بود ما آن را در این قصۀ تاریخی ورود دادیم و گنجاندیم و باعث شد قصه را جالب کند و روندش را تغییر بدهد. اینطوری توانستیم دو زمان را بهم ربط بدهیم یکی زمان حال حاضر و یکی هم واقعۀ تاریخی و این دو را به هم ارتباط دادیم. برای ایجاد جذابیت در روایت فیلم از عنصر ماوراطبیعه استفاده کردید و ارتباط بین قصه بیمار و روانپزشک و ماجرای تاریخی قتل تزار با این شیوه برقرار میشود. اما وقتی پای ماوراطبیعه به میان میاید مخاطب آشنا به تاریخ روسیه و قتل نیکلای دوم یاد پیشگوییهای یک چهره عجیب در این تاریخ به نام راسپوتین میافتد. آیا استفاده از این شخصیت در روند تولید فیلم امکانپذیر نبود؟ من کلِ پروسۀ آن رمان مدنظر و موردعلاقهام نبود، فقط یک بخشی از آن را ما برداشتیم، دهه ۸۰ را برداشتیم و آن را استخراج کردیم، راستپوتین تا انقلاب دیگر میمیرد دیگر وارد این قصه نمیتوانست
بشود. قبل از مرگش این اتفاقات و رویدادهایی که میافتد را پیشبینی میکند و میگوید. این اصلاً واقعیت دارد یا نه؟ درواقع اینطوری میگویند، ولی برای فیلم من و قصۀ من این اصلاً داستان راستپوتین اهمیت نداشت؛ درواقع در یک فیلم نمیشود همۀ داستان و همۀ قصه را آورد؛ فقط میشود آن قسمتی را از آن برداشت و برید که آن را لازم داریم. برای فیلم من این قصه مهم بود که این قتل عامی که در رابطه با نیکلای دوم و خانوادۀ اواتفاق افتاد، این قسمت برای من اهمیت داشت و از طریق همین داستان کلِ تاریخ روسیه شکل گرفت. پرداختن به موضوع قتل نیکولای دوم تا زمان گورباچف در روسیه ممنوع بود ما در ایران یک معضلی داریم به نام فیلم سفارشی که جای خاصی بنا به سیاستهای خاص خودش سفارش تولید یک فیلم با موضوع مدنظر خودش را دارد مثلاً فیلم تاریخی منتها این فیلم با اینکه موضوع تاریخی دارد، ولی به نظر نمیرسد این فیلم سفارشی باشد، این از کجا نشات گرفته که شما ترجیح دادید به این موضوع بپردازید؟ در روسیه این موضوع تاریخی و واقعۀ تاریخی یک چیزِ ممنوعه بود تا زمان گورباچف، وقتی گورباچف آمد این بحثها یک مقدار باز
شد و دورانِ نوسازی روسیه بود که یک مقدار این بحثها آزادتر شد. آن زمان که این بحثها باز شد من هم خیلی رسانهها را دنبال میکردم و مقالاتی را که دربارۀ این واقعۀ تاریخی بود را میخواندم که خیلی هم خوشم آمد. بعد که اینها را میخواندم شروع کردم منابعی را که در ارتباط با این واقعۀ تاریخی میخواندم کمکم آنها را جمع کردم و برای خودم آرشیو کرد و بعد باعث شد این تصویر و فیلم در ذهنم شکل بگیرد که به نظرم این فیلم از این لحاظ فیلمِ مهمی شد. وجه مشترک سینمای ایران و روسیه رئالیسم است آیا وجه مشترکی بین ایران و روسیه از نظر فرهنگی و بهخصوص سیما میبینند؟ آن چیزی که میبینم این است که نگاهی که در سینمای روسیه است و ایران رئالیسم است، آنچه که زندگی را روایت میکند هم در سینمای ایران است و هم در سینمای روسیه. یک ویژگی مشترکی که هم سینمای ایران دارد و هم سینمای روسیه دارند به نظرم این است هر دو دارند یک قهرمان ساده یا یک آدمِ ساده را روایت میکنند که فلسفههای خودش را دارد. به نظرم مشترکاتِ بین دو کشور زیاد است به خاطر اینکه در اصل روسیه هم یک کشورِ شرقی است حتی در رابطه با
مذهب هم این نقاط مشترک را میبینیم مثلاً مذهب مسیحیِ من خیلی به اسلام نزدیکتر است و در روسیه مسلمانان زیادی زندگی میکنند در مقایسه با مسیحیهای اروپایی در روسیه کنار هم زندگی میکنند. از آنجا که تعداد مسلمانان در روسیه زیاد بوده و همیشه مردم با هم ارتباط داشتند باعث شد که به نوعی با اینکه مذهب متفاوت است، ولی بهم خیلی نزدیکتر شوند و همدیگر را بیشتر بفهمند، اگر مقایسه کنید با کشورهای دیگر. مثلاً زنهای مسیحی اصیل، باید روسری سر کنند مانند چیزی که در آداب شماست. در صورتی که در پروتستان اینگونه نیست آزاد نیست، ولی برای ما اینگونه است. اگر اینقدر نقاط مشترک زیاد است چرا محصول مشترکی تهیه نشده است؟ اگر بخواهد یک اتفاق مشترکی شکل بگیرد و محصولی مشترکی بخواهد تهیه شود به نظر شما چه چیزهایی نیاز است؟ آن چیزی که الان میبینم خیلی روابط خوب است، ولی شاید یک سیاستی در کار بوده نمیدانم، ولی اگر قرار است چنین اتفاقی بیفتد فقط تمایل و میل مهم است که میل وجود داشته باشد، شاید مسائل سیاسی مختلف باعث شده تا الان کاری شکل نگیرد. این روابط در سالهای اخیر خیلی بهتر شده است، روابط ایران و روسیه
خیلی خوب شده چرا اتفاقی نیفتاده است؟ خدا را شکر. قطعاً یک سینماگر باید تمایل را داشته باشد شاید این وجود نداشته و من هم موافقم رابطههای بین دو کشور، رابطههای خوبی است شاید آن تمایل بین سینماگر روس یا سینماگر ایرانی شکل نگرفته که بخواهند با هم همکاری کنند. ما هم به نوعی شرق هستیم و خیلی عمیق فکر میکنیم. اگر شرایط مهیا شود تمایل دارند ایران فیلم بسازند؟ قطعاً با کمال میل و همین الان هم در شرکت ماسفیلم یک موسیقدان در کاپوزیتور موسیقی کاری میکند که ایرانی است، در آلمان زندگی میکند، ولی برای سینمای ایران موزیک و موسیقی میسازد که با ایشان همکاری کردم و آمدند در استودیوی من کارشان را درست کردند. علاقهمندم در ایران فیلم تاریخی بسازم/ بهترین سوژهای که میشود اینجا ساخت به نظرتان چیست؟ حتی نام فامیل من ایرانی است [میخندد]شاید یکی از اجداد من از ایران بوده. خیلی تمایل دارم که در ایران فیلم بسازم، خیلی سوژهها وجود دارد هم در تاریخ کشور ایران و هم در حوزههای دیگر. پول حرف اول را در هالیوود میزند
نگاهِ شما و روسیه به سینمای هالیوود چیست؟ درواقع میتوانم بگویم هالیوود یک امپراطوریِ خیلی قوی است که بیشتر از همه از جنبههای دیگر از نطر مالی خیلی قدرت دارد قطعاً آنجا افراد حرفهای و بااستعدادی هستند، ولی درحقیقت آن چیزی که درنهایت تصمیمگیرنده است پول است. فقط هالیوود نیست در ایالتهای دیگر آمریکا اصلاً سینمای خودش را دارد که کاملاً مستقل فعالیت میکنند مانند سینمای نیویورک کاملاً مستقل برای خودش فعالیت میکند، ولی در هالیوود بیشتر از همه پول حرفِ اول را میزند. اکران در روسیه چه وضعی دارد؟ وضعیت مالی آن چگونه است؟ دقیقاً رقمی را نمیدانم، ولی اصلاً گردش مالی روسیه را نمیشود با هالیوود مقایسه کرد.
دیدگاه تان را بنویسید