خبرگزاری فارس: در طول برگزاری جشنواره فیلم فجر ۲ برنامه تلویزیونی «هفت» و «سینما دو» هر شب فیلمهای جشنواره را رصد کرده و با حضور منتقدانی آثار حاضر در جشنواره را نقد و بررسی کردند و هر شب نیز با حواشی متفاوتی روبرو بودند. البته در این مسیر برنامه سینما دو توانست فضای عقلانیتری را رقم بزند و بدون هیاهو و حواشی کار خود را پیش ببرد. اما آنچه که باعث شد ناگهان همه چشمها به سمت این دو برنامه برود، سخنانی بود که «ابراهیم حاتمیکیا» در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر بر لب راند. اعتراض حاتمیکیا در اختتامیه به چه کسانی بود؟ او در این مراسم گفت: ممنونم از محبت عزیزان از داوران عزیز من فیلمساز وابستهام. فیلمساز این نظامام. فیلمسازی هستم که افتخار میکنم از کسانی صحبت میکنم سی سال است که روی این سن رفت و آمد دارم. دلم میخواهد از بچههای سازمان اوج تشکر کنم. دوستانی که زحمت میکشند که واژه سربازان گمنام امام زمان را باید به آنها اطلاق کرد. متاسفم که میشنوم برخی از همکاران از جمله ایشان (رضا رشیدپور) واژهسازی میکنند و آثار ما را فیلمهای ارگانی و نهادی و سازمانی میگویند. من افتخار میکنم
فیلمی درباره مدافعان حرم ساختم. افتخار میکنم که برای ساختن این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتم. افتخار میکنم از سوی بچههای سپاه که زحمت کشیدند و امثال من را رشد دادند، حمایت شدم. حاتمیکیا گفت: اگر قرار است خانه سینما به تشکیلات وزارت کار تبدیل شود، من کارآفرینم؛ چرا که یک سال در کنار گروه سازنده فیلم بودیم و رزق به آنها رساندیم. امثال آقای رضا رشیدپور واژههایی میسازند که در سازمان صداوسیما باب میشود. من اعتراض میکنم به تلویزیون. فیلمهای من را بارها از تلویزیون پخش میکنند، اما آدمهایی که باید از تفکر فیلمهای من دفاع کنند به یکباره به اپوزوسیون تبدیل میشوند. از مسئولین شبکه سه و دو شکایتم را به خدا میبرم. بابت رفتار زشتشان در این مدت که به فیلم روا داشتند. وی در خاتمه تاکید کرد: سردار سلیمانی برای «به وقت شام» گریست. اُف به کسانی که گفتند به وقت شام فیلم کمدی است. من غصه میخورم در جایی هستم که اینجا نگاهداری و محافظتش دست بچههایی است که در به وقت شام به آنها اشاره شد. این لجبازی را به خدا شکایت میبرم. این نگاه زشتی است برای این مملکت. این سخنان حاتمیکیا عطف به یکی از
قسمتهای برنامه هفت بود که خانم آنتونیا شرکا و غلامعباس فاضلی مهمان رشیدپور میشوند تا فیلم «به وقت شام» را نقد کنند. آنتونیا شرکا در این برنامه گفت: من از فیلم دوم ایشان که دیدهبان که یک مینیمال جنگی و روایت متفاوتی از سینمای جنگ بود و من را شیفته کرد و باور کردم حرف ایشان را. تا به حال هم فیلمهای عظیم و بیگ پروداکشن ایشان را دیدهام و من آن تعلق خاطر به ایدئولوژی را میبینم و از این بابت خوشحالم. وی ادامه داد: این انتقاد بر ایشان وارد است که تصویری که از داعش ارائه شده باسمهای است و شبیه بازیهای کامپیوتری است، ولی خود آقای حاتمیکیا در این باره توضیح دادند که ماهیت داعش اگزجره است و پوشش قربانیان و حرکات نمایشی و ... همه نمایشی است و حرکتهای داعش همه نمایشی است؛ و روایت پست مدرنی نسبت به جنگ دارند. اگرچه در جاهایی غیرواقعی بود مخصوصا جاهایی که داعش وجود داشت و ارتباط سخت بود. شرکا اظهارداشت: منی که نقد میکنم شاید لزوما علاقهام سینمای جنگ نباشد و سینمای ضد جنگ باشد، ولی به هر حال این فیلم یک فیلم جنگی است و ممکن است من علاقه نداشته باشم یک بار دیگر این فیلم را ببینم و چیز جدیدی به من ندهد، ولی
در قالب خود یک فیلم کامل است و خیلی حرفهای و تخصصی ساخته شده و برای من قابل احترام است. فیلمی که باید دوست داشته باشم! در بخش بعدی این برنامه فاضلی سخنان خود را این گونه آغاز میکند: «من ضمن اینکه این فیلم را دوست... «این سخن از سوی رشیدپور با فعل دارم کامل میشود»، اما فاضل اینگونه ادامه میدهد که باید دوست داشته باشم! با نظر خانم شرکا یک جاهایی مخالفم. فاضل پس از گفتن این جمله اشارهای نمیکند و توضیحی نمیدهد که چه بایدی او را مجبور به دوست داشتن این فیلم کرده است؟ وی افزود: ابراهیم حاتمیکیا در دهه ۶۰ کشف منتقدان است و با فیلمهای کوتاهش و نقد خسرو دهقان بر فیلم هویت و نقد پر ستایش مسعود فراستی به دیده بان و مهاجر و بعد هم فیلمهای دیگر او که مقبولیت کلی پیدا کرد. اما در سالهای بعد اتفاقی در سینمای حاتمی کیا افتاد که ما در این فیلم هم به طور مشخص شاهد آن هستیم و آن این است که زیباییهای بصری جای خود را به جذابیتهای تصویری داد. در فیلمهای نخستین او در یک دهه میبینیم که یک سینمایی است که المانهای تصویری بسیار ماندگار است و با وجود اینکه اساسا سینمای حاتمیکیا یک سینمای کمابیش شعاری است، آنها
را میپوشاند و قابل قبول میکند. وی تصریح کرد:، اما بعد از اتفاقی که برای چندتا از فیلمهای حاتمیکیا میافتد یعنی دورهای که با به نام پدر آغاز میشود و یکجوری از جانب منتقدان پس زده میشود و استقبال قبلی صورت نمیگیرد... رشیدپور تاکید میکند که، چون حاتمیکیا کم کم میرود سراغ سینمای اجتماعی و فاضل ادامه میدهد که: و بعد میخواهد خط عوض کند و دعوت را میسازد و بعد فیلمی که به مشکل برمیخورد به رنگ ارغوان و بعد.. در ادامه رشیدپور با لبخند گفت:، ولی باهوش است و برمیگردد، فاضلی نیز در ادامه عنوان داشت: و بعد فیلمی که هنوز در محاق مانده است، رشیدپور نام گزارش یک جشن را بر زبان میآورد. فاضل نیز عنوان میکند که خوب شد شما گفتید مشکلی که نیست، رشیدپور هم تاکید میکند نه نه گزارش یک جشن. فاضلی ادامه داد: بعد میآید جذابیتهای تصویری را جایگزین میکند. سینمایی که جلوههای ویژه است و در بادیگارد هم داریم و در به وقت شام به اوج میرسد. این فیلم ضمن اینکه تاکید میکنم این فیلم را نگاه کنند و فیلم دوست داشتنی است و اقرار میکنم که مانع تماشای این فیلم از جانب هیچکس نمیشوم و دعوت میکنم، این فیلمی است که جلوههای
بیشتر در آن حضور دارد و غلبه دارد و این فیلم به ماندگاری فیلمهای گذشته حاتمیکیا نیست و البته امیدوارم باشد این پیش بینی بنده است در عین حال بعضی المانها و نوع روابطی که در فیلمهای حاتمیکیا دیدهایم اینجا دیگر تکراری و خسته کننده است. قهرمان در نهایت به خشونتی میرسد که ضدقهرمان میشود وی افزود: تنش بین فرمانده و فرمانبر، فرزندو پدر، قهر کردن، دوباره برگشتن. این عناصر دراماتیکی هستند که خیلی تکرار شدهاند و به نظر میرسد باید اینها را با کنشهای دیگر دراماتیک جایگزین کند. آقای رضا درستکار هم تاکید کردند که این را بگویم که آنتاگونیست یعنی ضد قهرمان میآید پروپاگانیست یعنی قهرمان را وادار میکند که مثل خودش بشود. یعنی اینجا عملا قهرمان در نهایت به یک خشونتی میرسد رفتارش که تبدیل به ضد قهرمان میشود. وی تاکید کرد:، اما با تمام این تفاسیر این فیلم به خاطر جلوههای ویژه یک گام سینمای ایران را به جلو برده و حتی نوع شعاری بودنش اشکالی ندارد و میتواند در گیشه اتفاق جدید به وجود بیاورد و میتواند با حمایت ارگانها و سازمانها میتواند تکانی به سینمای ایران بدهد و دستاوردهای فنی آن را به
جلو ببرد. پس من طرفدار این فیلم هستم. رشیدپور، اما تاکید میکند که من با حمایت ارگانها و سازمانها کاملا مخالفم، چون تجربه خوبی نیست که ارگانها و سازمانها بلیط بخرند و فاضلی نیز عنوان میکند برای اینکه این فیلمها با بودجه خیلی زیادی ساخته میشوند که شاید ۵۰ برابر بودجه یک فیلم سینمایی است و برای حمایت از این فیلمها باید یک اتفاق جدیتری صورت بگیرد. طبیعتا چنین فیلمی نمیتواند با سرمایه معمولی یک تهیهکننده ساخته شود. رشیدپور هم در این باره گفت: مشکل بنیادین با هم در این حوزه داریم و بحث نکنیم بهتر است. در نهایت نیز فاضلی از ۵ نمره یک به فیلم حاتمیکیا میدهد و خانم شرکا نیز از ۵ نمره ۳ به فیلم به وقت شام میدهد و رشیدپور هم گفت که اولین شبی است که این همه اختلاف نمره دارید با هم. بخش دیگری از این اعتراض نیز به برنامه «سینما دو» با اجرای حامد عنقا بود. هرچند که عنقا نخستین برنامه خود را به فیلم به وقت شام تقدیم کرد و چند برنامه هم به حضور عوامل این فیلم سینمایی اختصاص داد، اما در نهایت نیما حسنینسب تیرخلاص خود را در نقد این فیلم زد و در سخنانی اعلام کرد که حاتمیکیا یک کمدی ساخته است! هرچند که حامد
عنقا مجری این برنامه به سرعت وارد عمل شد و در مقابل این سخن حسنینسب ایستاد و با او مخالفت کرد، اما علیرغم حمایتهای گسترده گروه سازنده سینما دو از لاتاری، به وقت شام و تنگه ابوقریب، نقدی غیرمنصفانه از سوی منتقدان بر فیلم به وقت شام وارد شد. علی مصلح که به همراه نیما حسنینسب در برنامه سینما دو به نقد به وقت شام پرداخت، در سخنانی گفت: تکنیک و مضمون تا جایی که هواپیما برمیگردد و در پالمیرا مینشیند و داعشیهای گریخته از غرب را میبینیم و پیشبرد قصه از دست قهرمان خارج میشود، فیلم از دست میرود. تماشاگر یک توقعی برایش پیش میآید که فیلم داستان پدر و پسری است که با هم چالشی دارند، اما به نقطهای میرسد که فیلم رها میشود. عنقا نیز عنوان میکند: به جهت روایت این طور نیست که هادی حجازیفر و بابک حمیدیان قصه را جلو میبرند و جنس وقایع این شخصیتهای داستان را جلو میبرد. حسنی نیز در این برنامه میگوید: اشکال از جایی است که ما به فیلم و درام و قصه و روایت به عنوان اینکه میخواهیم چیزهایی بگوییم و نکاتی داریم و مضامینی داریم و قرار است انتقال دهنده موضوعی باشد، بنابراین بدون اینکه حواسمان باشد تبدیل به یک پازل
نه چندان منسجم میشود از مجموعهای از ایدهها و تمهاو م. موقعیتهایی که، چون موضوع درباره آن است باید نشان بدهیم. یک بخشی به دلیل ملاحظات ایدئولوژیک است، یک بخشی به خاطر مسائل استراتژیک است، یک بخشی اصلا به خاطر علایق شخصی است، یک بخش تماتیک محبوب فیلمساز است، یک بخشی اصرار کسانی است که موضوعات کلان را مطرح میکنند و بنا براین ناگهان فرمان از دستش در میرود و در این فیلم دیگر خیلی فرمان از دستش درمیرود. عنقا ادامه میدهد: بحثم این نیست که با فیلم زاویه ندارم و به آن انتقاداتی ندارم، اما اصلا نمیپذیرم که چیزهای بیرونی به فیلمی که ابراهیم حاتمیکیا بعد از ۳ دهه فیلمسازی آن هم با این اشل و پروداکشن و این تهیه کننده داشته وارد شده باشد. علی مصلح تاکید میکند: حاتمیکیا در سفری که به سوریه داشته ایدهای داشته که فیلمش را قربانی آن کرده است و بیشتر از اینکه خشونت باشد، شو است. حتی واقعا سر اسیران خود را نمیبرند. حسنی نسب ادامه میدهد: بیس تحقیقاتی نشان داده که پست مدرنیسم است و به دلیل تعجیل و فرصت کوتاهی که برای ساخت فیلم هست، به تیترها و تک مقالهها بسنده شده، اصلا فکر نمیکردم ابراهیم حاتمیکیا طبع
فانتزی و هجو یک ذره فانتزی باشد. فیلم جاهایی کاملا کمدی میشود. فیلم در بخشهایی به زیمویی میرسد. فیلمهایی که فیلمساز موضوع خود را خیلی جدی میگیرد، ولی به دلیل پروسه تولید به کاریکاتور تبدیل میشود. پخش جهانی برای این فیلم شوخی است و خودشان هم میدانند. فیلم برای مصرف داخلی ساخته شده است. مشکلی که فیلم دارد این است که اگر حاتمی کیا میخواسته هشدار بدهد و از مدافعان حرم دفاع کند، فیلم را برای کسانی ساخته که موافق این اتفاق هستند و ما نمادهایی که میبینیم این است که سوریها از قهرمانهای فیلم مثبتتر هستند و این عمدی است. در پایان این بخش حامد عنقا در مقابل اظهار نظر منتقدان کوتاه نمیآید و در دفاع از فیلم حاتمیکیا تاکید میکند اگر به جای ابراهیم حاتمیکیا با نام دیگری در تیتراژ این فیلم روبرو بودیم، چه بسا ابو بلژیکی و ابوخالد (از شخصیتهای داعشی فیلم) راحتتر پذیرفته میشدند. عنقا حتی بر این نکته نیز اصرار میکند که شما «به وقت شام» را از چشم یک کارگردان ایرانی میبینید و در مقابل اظهارنظرهای منتقدان تاکید میکند که بهتر است درباره فیلم نیتخوانی نکنیم. نکته قابل توجه در آنچه که بر تلویزیون گذشت؛
واکنش رئیس رسانه ملی به این وقایع بود. در حقیقت علی عسکری برای اولین بار واکنش به موقع نسبت به یک اشتباه در تلویزیون داشت و با اعلام اینکه برنامهسازان تلویزیون هم دچار اشتباه میشوند، نشان داد که هنوز هم مخاطبان و برنامهسازان میتوانند به رسانه ملی دلگرم باشند.
دیدگاه تان را بنویسید