دلیل انتخابهای تئاتری سروش صحت در سریال هایش
داستان حبیب، مسعود و مازیار حالا به میانه مسیر خود رسیده و این سه جوان با تمام خندهها، شادیها، گرفتاریها و غمهایشان، جای خود را در دل مخاطبان تلویزیون باز کردهاند.
جام جم: داستان حبیب، مسعود و مازیار حالا به میانه مسیر خود رسیده و این سه جوان با تمام خندهها، شادیها، گرفتاریها و غمهایشان، جای خود را در دل مخاطبان تلویزیون باز کردهاند.
لیسانسهها که این شبها سری دومش روی آنتن میرود، مجموعه طنزی استاندارد و قابل دفاع در میان دیگر ساختههای نمایشی تلویزیون است که نمره قبولی گرفته و شوخیهایش مقبول افتاده است. موفقیتی که قطعا نقطهای مثبت در کارنامه کاری سروش صحت، کارگردان و نویسنده این مجموعه محسوب میشود و توان او را در شناخت درست سلیقه مخاطبان میرساند. سروش صحت در این گفتوگو از دلایل موفقیت لیسانسهها در پخش و چگونگی شکلگیری شخصیتهایش میگوید.
بیشتر مجموعههای طنز عموما ازدواج دختران را دستمایه داستان خود قرار میدهند و شخصیت دختری را به تصویر میکشند که در ازدواج ناکام مانده و بشدت به دنبال این موضوع و اصطلاحا سر و سامان گرفتن میگردد. تقریبا میتوانم بگویم شخصیت پسری که تا این حد به دنبال ازدواج باشد، تاکنون در مجموعهای به تصویر کشیده نشده بود و از این بابت موضوع اصلی لیسانسهها نو و بدیع به نظر میرسد. چگونه به شخصیت حبیب رسیدید و داستان لیسانسهها در ذهنتان جان گرفت؟
من و ایمان صفایی سالهاست مجموعههایمان را باهم مینویسیم و از آنجا که هر دو باهم برای کار کردن و مطالعه به کتابخانه میرویم، در اطرافمان جوانهای مختلفی را میبینیم؛ جوانهایی که عموما تحصیلات عالیه دارند و با این حال مشکلاتی هم در زندگیهایشان وجود دارد. عدهای دلشان میخواهد ازدواج کنند و شرایط برایشان فراهم نیست، عدهای ازدواج کردهاند و با مشکل کار و مسکن مواجهاند و خیلیها هم تصمیم به مهاجرت دارند و باز شرایط برای این عده هم سخت است. به همین دلیل به این نتیجه رسیدیم که سه شخصیت جوان را در کنار هم بگذاریم که یکیشان وضع مالیاش بد نیست ولی نمیتواند آدم مناسب زندگیاش را پیدا کند، دیگری مشکل مسکن و کار دارد و آن یکی هم در داخل کشور کار پیدا نمیکند و هم به ناگاه درگیر بیماریای میشود که برایش به منزله قوز بالا قوز است! در واقع توانستیم برای هر دسته از مشکلات، نمایندهای در قصهمان بگذاریم و داستان را پیش ببریم.
با این حال در طول تماشای مجموعه اینطور به نظر میرسد که شخصیت اصلی حبیب است و دو شخصیت دیگر (مسعود و مازیار) در سایه او حضور دارند. شما سهم این سه جوان را در طول قصه یکسان میدانید؟
به نظر من و ایمان صفایی (دیگر نویسنده مجموعه) لیسانسهها داستان هر سه این شخصیتهاست و هر سه سهم یکسانی در طول قصه دارند.
اما برای منِ بیننده، شخصیت حبیب و مسیر ماجراهای او پررنگتر از بقیه به نظر میرسد...
شاید به این دلیل است که داستان حبیب و سیر ماجراهای او بار کمیکتری دارد؛ وگرنه داستان ما به تساوی بین هر سه نفر تقسیم شده است.
از همان ابتدا و شروع نگارش مجموعه، هوتن شکیبا را برای بازی در نقش حبیب مدنظر داشتید؟
نه. وقتی شروع به نوشتن کردیم، تا بیست قسمت نخست هنوز هیچ بازیگری را مدنظر نداشتیم. هنگامی که کمکم به فکر انتخاب بازیگران افتادیم، تنها کسی که از همان اول توی ذهن داشتیم، امیر کاظمی بود که از زمان «شمعدونی» با او صحبت کرده بودم و قرار بود نقش مازیار را ایفا کند. در خصوص هوتن شکیبا، من بازیاش را دوست داشتم و در مجموعههای قبلیام به او پیشنهاد همکاری داده بودم اما هر بار به دلیلی میسر نمیشد. این بار این اتفاق افتاد و بعد از انتخاب او به سراغ امیرحسین رستمی رفتم. به نظرم ترکیببندی این سه نفر در کنار هم درست بود.
انتخاب او ریسک بزرگی نبود؟ به هر حال امیرحسین رستمی با نقشهای مختلفی که بازی کرده، به منزله نوعی ستاره در تلویزیون محسوب میشود و مخاطبان حسابی با چهره و نوع بازیاش آشنایند. در صورتی که شکیبا باوجود فعالیتهای مختلفش در تئاتر، در بین مخاطبان عام جایگاهی نداشت و ممکن بود بازیاش در مقایسه با رستمی خیلی به چشم نیاید و دیده نشود. از این بابت نگران نبودید؟
نه، چراکه از پیش بازیهای هوتن را دیده بودم. او ستاره تئاتر است و در سینما هم کار تصویری انجام داده است. مطمئن بودم که او بیشک بهترین انتخاب برای این نقش است. در آثار قبلیام هم برای انتخاب تئاتریها هیچگاه نترسیدهام و همیشه نقشهای اصلی را به بازیگرانی دادهام که برای مخاطبان عام کمتر شناخته شده هستند. از این انتخاب، هم من راضی بودهام و هم مخاطبانم.
دقیقا! شما در ساختمان پزشکان به سراغ بهنام تشکر رفتید، در شمعدونی به سراغ محمد نادری و حالا هم که لیسانسهها و هوتن شکیبا. دلیل این انتخابهای تئاتری چیست؟
اصولا دوست دارم از بازیگرانی استفاده کنم که ویژگیهای جدیدی برای مخاطب داشته باشند و این اتفاق برایم خوشایند است. البته این بدان معنا نیست که حتما اصرار به استفاده از تئاتریها داشته باشم و باید بازیگر به نقشم بیاید.
با توجه به اینکه هر سه شخصیت اصلی لیسانسهها پسر هستند، درونمایه کلی کار به نوعی مردانه به نظر میرسد و شخصیتهای زن در حاشیهاش قرار دارند. برای بهتر دیده شدن این شخصیتها فکری کردهاید؟ قرار نیست از زیر سایه بیرون بیایند؟
چرا، اتفاقا فکرش را کردهایم و در آینده اتفاقهایی هم برای شخصیتهایی چون ترانه و خواهر آقای پلیس میافتد. ولی در مجموع از آنجا که دستمان برای شوخی کردن با آقایان بازتر است، ماهیت مجموعه و شخصیتهای اصلی آن پسرانه شده است.
اما شما در مجموعه ساختمان پزشکان ثابت کردید که زنان هم میتوانند در نقشهای طنز درست بدرخشند و شخصیت خانم شیرزاد (با بازی شقایق دهقان) عملا شخصیتهای مرد قصه را به حاشیه برده بود.
قبول دارم. اما در لیسانسهها میخواستیم یک جمع دوستانه را به تصویر بکشیم و وجود یک جمع تماما مردانه، امکان شوخی را برایمان بیشتر فراهم میکرد.
گرچه چیزی که این شبها از لیسانسهها روی آنتن میبینیم ادامه سری اول است، اما بسیاری از مخاطبان آن را به منزله یک سری جدید میدانند و احتمالا توقعات تازهای هم از قصه دارند. تماشای بازخوردهای پخش سال گذشته چقدر به بهتر شدن سری دوم کمک کرد؟
حقیقتا از بازخوردها انرژی گرفتیم، اما وقفهای میان ساخت سری اول و دوم نبود و ما در این مدت کارمان را تعطیل نکردیم. با این حال با ایمان صفایی به این قضیه فکر کردیم که لابد مردم انتظارات تازهای دارند و کوشیدیم تغییراتی ایجاد کنیم. برای مثال در این سری رگههای فانتزی کار را بیشتر کردیم و شوخیهای جدیدی گنجاندیم.
و البته در مواردی هم با خود تلویزیون شوخی کردید... واکنش شبکه سه و حمایتشان از شوخیها چطور بود؟
خیلی خوب. آنها کمال همکاری را با ما دارند و پشتیبانی و حمایتشان ادامه دارد. از این بابت از مدیران تلویزیون ممنونم.
در لحظاتی از شوخیهای این مجموعه اینطور به نظر میرسد که خواستهاید جواب منتقدان آثار قبلیتان و بخصوص شمعدونی را بدهید. اتفاقی که به شکلی ویژه در بازی عرفان برزین دیده میشود و انگار نقیضهای برای شخصیت کودک شر و شیطانی که در شمعدونی داشت، تعریف کردهاید. وجود این دست اتفاقات در قصه عمدی است؟
عمد خاصی در کار نبوده است. میخواستیم بر خلاف سری قبلی که شخصیت کودکمان بیادبی میکرد و رفتارش باعث آزار بود، این بار بچهای کاملا مودب را تعریف کنیم و نمایش بدهیم.
از وقتی سراغ کارگردانی رفتید، فاصلهای میان شما و بازیگری ایجاد شد و به نظر میرسد جزو آن دسته از کارگردانانی هستید که علاقهای به بازی در آثار خودتان ندارید. دلتان برای بازیگری تنگ نمیشود؟
دوست ندارم در آثار خودم بازی کنم. من جزو آن دسته از بازیگرانی هستم که ترجیح میدهم کارگردان حتما بالای سرم باشد و بازیام بسیار وابسته به نظر فردی است که پشت دوربین قرار دارد. سعی میکنم همان چیزی را که کارگردان از من میخواهد تا حدی که در توانم هست، انجام بدهم. به همین دلیل در کارهای خودم بازی نمیکنم، اما در کارهایی که بقیه به من پیشنهاد میکنند، چنانچه دوست داشته باشم فعالیت میکنم. با این حال بازیگری برایم جدی است و سختگیرانه انتخاب میکنم.
حالا که لیسانسهها دوباره در حال پخش است، سرنوشت سری بعدیاش را چطور پیشبینی میکنید؟ «فوق لیسانسهها» هنوز در دستور ساخت هست؟
صحبتهایی شده و شبکه هم مایل به ادامه ساخت کار است. ولی منتظرم اول پخش این سری تمام بشود و ببینم که آیا مردم اصلا کار را دوست داشتهاند یا نه. اگر دوست داشته باشند و شرایط هم فراهم باشد، سراغ ساخت فوق لیسانسهها خواهیم رفت. در سری جدید حتما باید سراغ شوخیها و شخصیتهای جدید برویم و داستانهای تازهای برای شخصیتهایمان بنویسیم.
شروع فعالیت با مدیری
من فعالیتم را با مهران مدیری آغاز کردم. مدیری شروعکننده یک نگاه نو در طنز تلویزیونی است و همه ما کارگردانان چون من، سعید آقاخانی، رضا عطاران و دیگران فعالیتمان را با او شروع کردهایم. راهی که با مدیری شروع شده و در ادامه طبیعی است که مسیرهای جداگانهای داشته باشد. با این حال آبشخور این نگاه از همانجاست. ضمن اینکه زمان هم گذشته است و آدم باید بتواند از تجربیات قبلیاش استفاده کند و هر بار اتفاق تازهای به کارش بیفزاید. مطمئنم که اگر مدیری دوباره اثری برای پخش از تلویزیون بسازد، بیشک موفق خواهد بود.
ساخت کار طنز سخت است و روزبهروز سختتر میشود. طبیعی است که در چنین شرایطی عدهای سراغ رسانههای دیگر رفتهاند و در قالبهای دیگری فعالیتشان را ادامه میدهند. امیدوارم حمایتهای خوبی که مسئولان از مجموعه ما کردهاند، باعث رونق دوباره آثار طنز در تلویزیون شود و شاهد مجموعههای متفاوت و متنوع باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید