بازیگر «در پناه تو»: پروژهها کم شدهاند و بازیگرها زیاد!
به هر حال شرایط متفاوت شده. در گذشته پروژه زیاد بود و بازیگر کم؛ اکنون برعکس شده یعنی پروژهها کم شدهاند و به نسبت آن بازیگران زیاد.
خبرگزاری فارس: شهرزاد عبدالمجید بیشتر با سریال خاطره انگیز «در پناه تو» شناخته میشود. بازیگری که حضور در بیش از بیست مجموعه تلویزیونی، فیلم سینمایی و تله فیلم را در کارنامه خود دارد و این روزها نیز با برنامه «یادگاریهای مادربزرگ» که در گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیما تولید شده، روزهای یکشنبه و سه شنبه ساعت 15:40 و پنجشنبهها ساعت ۱۵ روانه آنتن میشود.
او سابقه همکاری در چند پروژه کودک را دارد که به یاد ماندنی ترین آنها «خاله رویا و تقی» است، عروسکی که هنگامه مفید و مرضیه محبوب در خلق آن نقش پررنگی داشتهاند. او در کنار عروسکهای مختلفی با کودکان هم زبان شده است. در ادامه مطلب گفتوگوی ما با این بازیگر را می خوانید.
خانم عبدالمجید چرا پس از مدتها حضور در سریالهای ویژه بزرگسالان اخیرا به کار برای کودکان روی آوردهاید؟
-چون احساس میکنم ارتباط خوبی که با کودکان برقرار میکنم به این دلیل است که کودک درونم فعال است. بازی کردن با عروسک را خیلی دوست دارم چون احساسی که از یک عروسک متکلم و جان دار به شما دست می دهد قابل توصیف نیست. ضمن اینکه دنیای بچه ها برای من دنیای قشنگیست و همیشه هم گفته ام در کنار کارهایی که در تلویزیون، سینما و تئاتر انجام میدهم در هر سن و شرایطی که باشم از کار در حوزه کودک غافل نمیشوم.
پس چرا به نسبت علاقه ای که دارید، فعالیت تان در حوزه کودک در مقایسه با حضور در کارهای بزرگسال محدود است؟
-تله فیلم «ویلای پرماجرا»، «خاله رویا و تقی جان» و ... را برای کودک کار کردهام اما به طور جدی دوست داشتم که با عروسکهایی خاص کار کنم که تداوم داشته و بتوانند ارتباطی خوب با بچه ها برقرار کنند. در پروژه «یادگاریهای مادربزرگ» هم عروسک ها را در بدو امر که دیدم برایم بسیار جذاب بودند. شخصیت های این عروسک ها برای من تفکیک شده است، شاید از نظر یک فرد عادی این تفاوت ها قابل مشاهده نباشد اما برای من متفاوت هستند.
شرایط یک برنامه برای خاص شدن یک برنامه چیست؟
از نظر من یک کار عروسکی کودک زمانی خاص می شود که شخصیت عروسک هایش تکراری نباشند و پیشنیه داشته باشند. عروسک ها؛ عروسک های نویی باشند. پردازش داستان و قصه قابل تامل باشد و البته تداوم داشته باشد. از نظر من «یادگاریهای مادربزرگ» به دلیل ویژگی هایی که بر شمردم کار خاصی است.
فکر میکنید این برنامهها میتوانند مخاطب بزرگسال را هم جذب کنند؟
-شخصیت پردازی برای عروسک ها عامل مهمی است. عروسک هایی که ویژگی های شخصیتی مشخصی ندارند مخاطب را جذب نمی کنند. اما عروسک هایی که شناسنامه و هویت مشخصی دارند، برای شان داستان خاصی نوشته شده و در کنار بازیگران مختلف بزرگسال ایفای نقش می کنند گستره مخاطب پذیری را افزایش می دهند.
*چرا برنامههای کودک با وجود اهمیت و تاثیرگذاری که دارند به اندازه یک کار بزرگسال جدی گرفته نمی شوند؟
-بازیگر وقتی رو در رو با عروسکی بازی می کند یک مقوله است و بازی گردان و صداپیشه یک بخش دیگر ماجراست. زمانی بود که برنامه های عروسکی از وجود بازیگران شاخصی بهره می برد اما از یک زمانی به بعد این اتفاق بسیار کم شد. شاید زیاد شدن عروسک ها و اینکه در هر برنامه ای حضور داشته باشند یا کوچک پنداشتن حضور عروسک ها و شخصیت شان منجر به این اتفاق شده. الان می بینیم که در یک برنامه، عروسکی وجود دارد و برای مخاطب هم جذاب میشود اما این جذابیت فقط تا زمانی است که برنامه پخش می شود و نمی توان از عروسک خارج از چارچوب آن برنامه توقع داشت. بر خلاف این دسته هستند عروسک هایی که بعد از تمام شدن یک برنامه هم ظرفیت شان آن قدری هست که در پروژه های سینمایی و ... هم ادامه دهند و مورد استقبال هم قرار بگیرند.
نمی دانم چرا به کار کودک خیلی اهمیت داده نمی شود حتی در جشنواره کودک هم تعداد کارهای قابل تامل محدود است. ممکن است به دلیل این باشد که هزینه ساخت این گونه برنامه ها زیاد است.
شاید اگر برنامه ای مخاطب داشته باشد هزینه آن هم تامین شود.
-خب تا برنامه ای ساخته نشود که ما متوجه نمی شویم مخاطب داریم یا خیر. باید شروع کنیم به برنامه سازی آن هم به تعداد زیاد و البته با کیفیت تا به تبع آن مخاطب ها هم افزایش یابند.
شما بیش از بیست سال یعنی از حدود سال 71 در حوزه تلویزیون و سینما سابقه فعالیت دارید. اولین کارهای شما هم مجموعه هتل و سریال خاطره انگیز در پناه تو بوده است. اما در میان کارهای شما فاصله زیاد می افتد؛ چرا؟
به هر حال شرایط متفاوت شده. در گذشته پروژه زیاد بود و بازیگر کم؛ اکنون برعکس شده یعنی پروژهها کم شدهاند و به نسبت آن بازیگران زیاد. یکی دیگر از دلایل آن هم این است که ترجیحا سعی می کنم کارهایی انتخاب کنم که به نوعی دلی باشند و دوست شان داشته باشم. در گذشته هر کاری را قبول می کردم برای اینکه شناخته شوم. زمانی هم به دلیل دوری جغرافیایی نمی توانستم پروژه ای را قبول کنم.
خودتان نقطه عطف کارهای تان را چه مجموعه ای میدانید؟
من همه کارهایی که انجام داده ام را دوست دارم حتی زمانی که پر کار بودم هم نقش هایم را دوست داشته ام و هر چه در توان داشته ام برای رسیدن به آن شخصیت گذاشتهام.
دیدگاه تان را بنویسید