استاد فرشچیان: پنج قبر دارم

کد خبر: 723435

استاد محمود فرشچیان گفت: پیشنهادی برای طراحی ضریح جدید حضرت زینب(س) نشده است، اما اگر سعادت یاری کند و توان داشته باشم، با کمال میل برای بزرگان دینمان کوتاهی نخواهم کرد.

استاد فرشچیان: پنج قبر دارم
خبرگزاری فارس: استاد محمود فرشچیان نیازی به معرفی ندارد، هنرمندی که اهل دل بارها با نگارگری‌هایش به فکر فرو رفته‌اند، محو تماشا شده‌اند و حتی اشک ریخته‌اند. استاد فرشچیان در کنار نگارگری، در طراحی ضریح متبرک ائمه معصومین(ع) هم فعالیت دارد و طراحی ضریح‌های جدید امام رضا(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) محصول ذوق، قریحه و معنویت اوست.

طراحی و نظارت بر ساخت ضریح جدید حضرت عبدالعظیم(ع) جدیدترین مشغولیت این استاد 88 ساله است که از سال 1392 آغاز شده و همچنان ادامه دارد. استاد فرشچیان که به تازگی به کشور بازگشته، صبح امروز با حضور در شهرری، از مراحل ساخت ضریح جدید سیدالکریم(ع) بازدید کرد. این ضریح قرار است سال 1398 در محل ضریح فعلی نصب شود که بالغ بر 200 سال قدمت دارد و تعویض آن ضروری است. در حاشیه این بازدید، با وی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

استاد محمود فرشچیان

قبلاً گفته بودید «هنوز آنچنان که باید حق هنر نقاشی اصیل ایرانی ادا نشده است»، آیا هنوز هم چنین عقیده‌ای دارید؟

ـ بله، هنوز هم این اعتقاد را دارم و هنر نقاشی یکی از پایه‌های فرهنگ ایران است ولی آنطور که موج نو در دنیا حاکم شده و نقاشی غربی یا نقاشی مدرن خودنمایی می‌کند و آنقدر که به نقاشی غربی کمک می‌کنند، به نقاشی ایرانی کمک نمی‌شود.

هنر نقاشی یکی از پایه‌های فرهنگ ایران است ولی حق آن ادا نشده

چطور می‌شود حق این هنر را ادا کرد؟

ـ اولاً خود هنرمندان باید همت کنند و کارهای متنوع ـ و نه تکراری ـ انجام دهند، در ثانی نمایشگاه‌هایی از کارهایشان در دنیا برقرار شود، تشویق شوند و بورسیه‌هایی به آنها تعلق گیرد تا بتوانند بروند آثار هنری دنیا را ببینند و از آنها استفاده‌های معنوی ببرند.

*شما بارها گفتید یک اثر هنری برای اینکه تأثیرگذار باشد، باید مخاطب را جذب کند. اگر مخاطب نداشته باشد، قاعدتاً اثری هم ندارد...

ـ کاملاً درست است و هنوز هم روی حرف خودم هستم.

از طرف دیگر معتقدید که اخلاص و ارادت به خداوند است که یک هنرمند را به درجات رفیع می‌رساند و هنرش را اثرگذار می‌کند. این اخلاص در کار هنری چگونه جلوه می‌کند؟ فرضاً تفاوت قلمزنی یک هنرمند مخلص با هنرمند معمولی در چیست؟

ـ یک ناخودآگاهی است که وجود دارد و ما نمی‌توانیم آن را ببینیم. مثلاً برق، چراغ را روشن می‌کند و ما می‌بینیم اما آیا نهاد برق را هم می‌بینیم؟ وجود دارد اما نمی‌توانیم آن را ببینیم! کار هنر هم به همین صورت است.

استادم وقتی می‌خواست قلم را به دستم دهد، گفت برو وضو بگیر، نماز ظهر و عصرت را بخوان! سپس قلم‌مو را با بسم‌الله به دستم داد

یادم است که استادم حاج میرزا آقا امامی (متوفی 1334) وقتی می‌خواست قلم را به دستم دهد و کار را شروع کنم، گفت برو وضو بگیر، نماز ظهر و عصرت را بخوان! سپس قلم‌مو را با بسم‌الله الرحمن الرحیم و اخلاص به دست من داد. مایه ایمان است که می‌تواند اثر یک هنرمند را متجلی کند.

شما نقاشان بزرگ دنیا مثل میکل‌آنژ، داوینچی و روبنس یا برنینی مجسمه‌ساز بزرگ ایتالیا را ببینید، مایه‌های مذهبی در کارهایشان به شدت موج می‌زند. وقتی کارهای اینها را با سایر نقاشان مقایسه می‌کنیم، ناخودآگاه یک روحی در آن کار هست که مخاطب را بیشتر جذب می‌کند و نگه می‌دارد.

مذهب می‌تواند روح هنرمند را پالایش دهد تا کارهای ماندگارتر و دلپذیرتری را خلق کند. چون همه انسان‌ها بدون استثنا ـ کم و زیاد البته ـ یک رابطه قلبی با خالق خودشان دارند، وقتی این رابطه در اثر هنرمند انعکاس پیدا کند، مسلماً ارتباط معنوی، بین اثرش و مخاطب برقرار می‌شود.

وقتی هنر مشرق زمین مخصوصاً چین و ژاپن را می‌بینیم، همواره یک امتداد و ثبات قدمی در هنرشان وجود دارد اما در هنر خودمان گاهی از هویت و اصالت فاصله می‌گیریم. به بیان دیگر نوآوری با حفظ اصالت را گویا بلد نیستیم.

ـ اولاً خیلی زیبا گفتید، ژاپن و چین در کارشان نوآوری دارند و هنر نوی آنها بسیار زیاد و متجلی است، اما وقتی اثر هنری آنها را می‌بینیم، اصالتشان را درمی‌یابیم و می‌دانیم که هنر چین است، هر چقدر هم که جدید باشد!

اینطور نیست که چند خط روی یک تابلوی سفید بکشیم و بگوییم این فکر و اندیشه من است. این اسمش نوآوری نیست!

اما ما در کارهای ایرانی کمتر چنین چیزی را داریم، چون به اصالت هنرمان کمتر توجه می‌شود، به همین دلیل کارهای نوی ایران معلوم نیست شرقی است، غربی است، آسیای میانه است یا...؟ متأسفانه بعضی از ما هنرمندان بدون تأمل و بیش از حد به دنبال نوآوری هستند، در حالی که باید آسیب‌یابی بکنیم. اینطور نیست که یک تابلوی سفید را برداریم و چهار تا خط روی آن بکشیم و بگوییم این فکر و اندیشه من است! از ورای این اثر چیزی دستگیر بیننده نمی‌شود.

اگر بخواهیم نوآوری داشته باشیم و به هنر اصیل هم پایبند باشیم، آیا ممکن است؟

ـ بله، اخیراً از یک نمایشگاه نگارگری بازدید داشتم، چه استعدادهایی در این آثار بود! هم کار نو کرده بودند هم اصالتشان را حفظ کرده بودند؛ یعنی پیداست که مبتنی بر خلاقیت و تلاش است که حال و هوای زندگی جدید در آن مستتر است و صرفاً متکی به قدیم نیست.

به دور از تعارفات معمول و بدون اغراق و تملق، جنابعالی در قله هنر نگارگری ایران ایستاده‌اید و اگر قرار بر نوآوری و روزآمد کردن این هنر باشد، یا باید از جانب شما صورت گیرد یا به تأیید شما برسد. قطعاً کارهایی هم انجام شد، اما به نظر می‌رسد برای مخاطب عام چندان ملموس نیست...

اولاً که بنده آن پایین‌ها هستم و ریگ ته جوی! اما درباره نوآوری در آثارم خیلی تحول ایجاد کردم و معتقدم مخاطب ما فهم هنری بالایی دارد و متوجه تحولات می‌شود.

کار هنری به گونه‌ای است که هنرمند باید تمام وجودش در آن مستتر باشد تا بتواند کار را انجام بدهد

البته مسأله کار هنری این است که نمی‌توان بیان کرد که چه چیزی در نهاد آن است ولی آن چیز هست. مثلاً ما الان در حال صحبت هستیم، اما در این میان ممکن است ذهن هر کداممان به جاهای دیگر هم برود، ولی کار هنری به گونه‌ای است که هنرمند باید تمام وجودش ـ از المان‌های فکری و اندیشه‌های هنری تا معنویتی که در اطراف اوست ـ در آن مستتر باشد تا بتواند کار را انجام بدهد.

شما برای ایجاد نوآوری در آثارتان چه می‌کنید؟ تفکر می‌کنید؟ مطالعه دارید یا حتی فیلم می‌بینید؟

ـ فکر و ذهن من آنقدر ورزش کرده که وقتی می‌خواهم کار نو انجام دهم، بدون اینکه مایه‌ای از جایی بگیرم، با توجه به اصالتهای خودمان آن کار را انجام می‌دهم.

هنرمندان جوان برای ورزیده شدن تا می‌توانند مطالعه و طراحی کنند. هنرمند خودش باید راه را پیدا کند، اینطور نیست که بتوان آن را دیکته کرد

توصیه‌ام به هنرمندان جوان این است که تا می‌توانند مطالعه کنند و طراحی انجام دهند. من چهار سال تمام به سفارش استادم فقط مداد می‌زدم ـ یعنی طراحی می‌کردم ـ و من نگفتم چرا بلکه بی‌وقفه این سفارش را انجام دادم. برای استادم خیلی احترام قائلم، همیشه بعد از نمازم برای پدرم و عزیزانم و استادم دعا می خوانم.

به خاطر دارم وقتی می‌خواستم از اصفهان به تهران بیایم، به اندازه نصف این اتاق کاغذ طراحی داشتم. هنوز هم با این سن و سال طراحی می‌کنم.

به خاطر دارم تابستان‌ها در عالی‌قاپو و مسجد امام می‌رفتم و طراحی می‌کردم. عصر که نمونه‌هایم را نزد استادم آقای بهادری می‌بردم، می‌گفت این خوب است، آن بد است! وقتی می‌پرسیدم چرا بد است، می‌گفت برو با اصل آن تطبیق بده و ببین اشکال کار کجاست. می‌رفتم و آنقدر تلاش می‌کردم تا اشکال را پیدا کنم. هنرمند خودش باید راه را پیدا کند، اینطور نیست که بتوان آن را دیکته کرد.

* حرف از جوان‌ها شد؛ استاد کارهای جوانان را چقدر دنبال می‌کنید؟ مثلاً نقاش جوانی به نام آقای حسن روح‌الامین هست، آیا کارهای ایشان را دیده‌اید؟

ـ همه‌شان کارهای خوبی می‌کنند و نیروهای فوق‌العاده‌ای دارند. مثلاً یک جوان تبریزی معلول است که با پاهایش نقاشی می‌کشد. این پدیده‌ای است که جز عشق هیچ چیز دیگری نمی‌تواند توجیه کند و البته کار قابل قبول و فوق‌العاده خوب هم انجام می‌دهد. هدایایی هم آورده‌ام که تقدیم این جوان بکنم.

اگر اشتباه نکنم در آثار سال‌های اخیر به سمت و سویی رفتید که تقابل خیر و شر را نشان دهید. آیا در هنر نگارگری می‌توان این تقابل را به روزتر هم نشان داد؟ مثلاً الان در منطقه درگیر خباثتی به نام داعش هستیم، می‌توانیم مصداقی‌تر آن شر را نشان دهیم؟

داعش برای دنیا مشکل‌ساز شده است، اما نمایش آن در اثر هنری نباید ظاهری و ژورنالیستی باشد

ـ حتماً می‌توانیم، منتها وقتی می‌خواهیم درج این پدیده را که برای دنیا مشکل‌ساز شده است، نشان دهیم، باید به گونه‌ای باشد که ظاهری و پلاستیکی و ژورنالیستی نباشد تا مخاطب را پس بزند. این موضوع در برخی کارهایی که در سعدآباد و کلکسیونم وجود دارد، قابل مشاهده است.

کار جدید هم با این موضوع دارید؟

بله، خدا را شکر در این سن و سال شب و روز کار می‌کنم.

خیلی‌ها دوست دارند و یکی از آرزوهایشان این است که جنابعالی برای حرم حضرت زینب(س) ضریح طراحی کنند. پیشنهادی به شما شده یا تمایلی دارید؟

ـ پیشنهادی نشده، اما اگر سعادت یاری کند و توان داشته باشم، با کمال میل برای بزرگان دینمان کوتاهی نخواهم کرد.

*گفتید ان‌شاءالله ضریح حضرت عبدالعظیم(ع) که تمام شود خیلی مشتاق دیدن و زیارت آن هستید. درباره ضریح سیدالشهدا(ع) موفق شدید نتیجه نهایی کار را از نزدیک ببینید؟

ـ نه هنوز سعادت نشده، باید آقا مرا بطلبد، دست ما نیست. دلم می‌خواهد بروم ان‌شاءالله.

ضریح امام حسین(ع) را طور دیگری می‌بینم و فکر می‌کنم پرهای فرشتگان مشغول غبارروبی هستند

راستش من دلم نمی‌آید وقتی می‌خواهند ضریح را نصب کنند، تق تق چکش‌ها و کندکاری‌ها را تماشا کنم. من طور دیگری ضریح را می‌بینم و فکر می‌کنم آنها گل‌هایی هستند و پرهای فرشتگان مشغول غبارروبی‌اند.

استاد یک بار فرموده بودید بیش از هر چیز در این دنیا، «خانه آخرت» احتکار کرده‌اید. در حرم امام رضا(ع)، حضرت عبدالعظیم، مقبره صائب تبریزی و یکی هم در آمریکا. دلتان بیشتر با کدام است؟

ـ البته هنوز به ما سعادت نکرده‌اند قبری در حرم حضرت عبدالعظیم بدهند.

قبر در این دنیا دارم، اما دوست دارم در اصفهان کنار مقبره صائب تبریزی دفن شوم

الحمدلله سرمایه مالی ندارم، اما 5 قبر دارم. می‌دانید در مشهد مقدس وقتی چند سالی که می‌گذرد ممکن است تغییراتی در صحن‌ها ایجاد شود، اما مقبره صائب اینچنین نیست.

راستش من دوست دارم بروم اصفهان، کنار قبر صائب تبریزی. آنجا قبری تهیه و به من محبت کردند.

ان‌شاءالله خداوند عمر با عزت به شما عطا کند و از هنر شما همچنان بهره‌مند باشیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد