سرویس فرهنگی فردا؛ محسن غلامی (قلعه سیدی): سینمای ما سر پردردی دارد برای حاشیه ساختن و حاشیه به راه انداختن. خصوصا درمورد جشنوارهها و جوایزی که یکی دوتا هم نیست. جشنهایی که همیشه هم با نیش وکنایهی فلانی به فلانی، همراه بوده و هست. اصلا مگر میشود جشنواره سینمایی برگزار کرد و جایزهای داد ولی هیچ حاشیهای نداشته باشد؟ ابدا!
دقیقا زمان جایزه دادن و روی سن رفتن، از آن لحظاتیست که برای سینماییها البته برخیشان، زمان غرغر کردن و فحش و اینهاست. یکی به جایزه نگرفتن و دیگری به جایزه دادن به فلانی و ... گلایه دارند. جدیدا هم که شده خیمهشببازی!
روضه باز نخوانیم و قضیه را کش ندهیم. البته این قضیه هیچوقت تمامشدنی نیست بخصوصا اینکه هر روز ترکشی از جماعتِ فیلمسازِ سیاستزده، به بدنه سینما و اهالیاش میخورد. هر جشنواره و جایزهای که برگزار میشود از دست همینها، تا چند روز بعدش پر از سوژه است.
مثل دو شب پیش و مراسم انجمنِ به اصطلاح منتقدین سینما، که از صدقهسری دوستان، همچنان تیر و ترکشهایش در سینما ادامه دارد. البته نیش و کنایههای روئسای انجمن، بیشتر از سر عقاید سیاسی و طرز تفکرات خاص است. همان تفکراتی که تا چندسال قبل در میان مدیریت خانه سینما هم بود. جماعتی که سینما را بیخیال میشدند و پی دولتیها میافتادند. درواقع اینها همهجا سر و کلهشان پیدا میشد جز جایی که اسمش سینماست!
البته سینما اگر با اختلاف و تضاد آراء همراه باشد، اتفاقا پویاست و منبع ساخت فیلمهایی متفاوت. به شرطی که تولیدات برای داخل مرز و همین مردم باشد وگرنه آش شلهقلمکاری میشود با کلی دعوا و قهر و آشتی. تا جایی که حتی بهم نیز رحم نمیکنند.
مثل سکانس یکی دو دقیقهای برخورد جعفر پناهی با محمدحسین مهدویان در شب جوایز انجمن منتقدین؛ یک مثال عینیست و اینقدر عجیب که حتی همفکرهای این فیلمساز توان درک اینجور رفتارها را ندارند.
امثال جعفر پناهی انگار دوست دارد همیشه دنبال حاشیه باشد و سیاستبازی تا خدای نکرده فیلمساختن! از دست ندادن با مهدویان بخاطر فیلم «ماجرای نیمروز» و ادا و اطوارهای دیگرش را واقعا توی کت آدمی نمیرود.
البته خردهای به رفتارها و حرفهای پناهی نمیشود گرفت! چون طرز فکر او تا بوده چنین بوده. فیلمسازی که دنبال قصههایی خاص است تا بلکه به هر ضرب و زوری دیده شود، چه جای گیر دادن و حرف زدن دربارهاش؟ بالاخره نان در فحش دادن به خودی و چرکسازیست لابد. بویژه اینکه برخی جشنوارههای خارجی هم با جوایزی نیز استقبال خوبی از این آثار میکنند.
گفتن این حرفها نه فایدهای دارد و نه حتی ارزش گفتن. بالاخره خیلی از عوام که سر و سری با سینما دارند و اهل فیلم دیدن هستند، سینماگران ما را بهتر میشناسند. همینطور هم که در اکران و جشنواره فجر و بقیه به امثال «ماجرای نیمروز» اینهمه جایزه میدهند ولی حتی سراغی از همان برخیها نمیگیرند. بود و نبود برخی برایشان مهم نیست حتما!
۹ پرده از حواشی جشن انجمن منتقدان سینما
اما در مورد انجمن منتقدین سینما و این چنین اسمهایی
چندین سال است که تشکیلات انجمن، پر سر وصداست. خصوصا هیأتی که در راس کارند. صنفی که بودنش فقط به درد برگزاری همین جشن سالانه میخورد و نهایتا گرفتن کارت جشنواره فیلم فجر، برای خودشان و رفقایشان. اما حتما بودجه آنچنانی دارند حالا کجا خرج میشود الله اعلم!
بین خودشان هم که کم مشکل ندارند؛ خصوصا زمانی که در گرفتن روابط عمومی جشنوارهها و بولتنهای خبری، بیصدا میانشان اختلاف پیدا میشود تا جایی که در مورد همین جایزه اخیر، همه کنار کشیده بودند. آنهم بخاطر اینکه احتمالا جعفر گودرزی بخاطر سابقه فکریاش به سمت راست، راهی به اینها نداده است. وگرنه چرا باید مدیر سابق انجمن منتقدین، در شب برگزاری مراسم، حضور نداشته و مسافرت شمال را به این یکی دو ساعت ترجیح بدهد؟ با این رسانه و آن یکی تماس بگیرند که ... !
این حرفها البته تکراریست. درب انجمن روی یک پاشنه گویا قرار است بچرخد مثل خیلی از صنفهایی که ادعای سینماییبودن دارند ولی نه خبری نه کاری نه بازخوردی. کاش فیلمسازان ما لااقل در برگزاری اینگونه جشنوارهها، احترام یکدیگر را نگه میداشتند با هر سلیقهای هم که باشد. گرچه بدانند برای کدام فیلمساز و کدام سینماگر نیز به قولی نوشابه باز میکنند؟ پناهیها یا امثال مهدویان و ...؟
دیدگاه تان را بنویسید