سرویس فرهنگی فردا: پخش مینی سریال «ایستاده در غبار» و درگیری لفظی و مجازی میان محمدحسین مهدویان کارگردان این اثر با روابط عمومی سازمان اوج به عنوان سرمایهگذار پروژه، این روزها در حالی تبدیل به یکی از موضوعات داغ و مورد توجه برخی رسانهها به ویژه رسانههای حامی جریان شبهروشنفکری سینمای ایران شده است که به نظر میرسد این موضوع را از چند منظر بتوان مورد بررسی قرار داد.
فیلمی که از اول قرار بود سریال باشد!
اول آن که مهدویان جوان در حالی مدعی است که براساس یک توافق قدیمی مجبور شده تا به ساخت نسخه سریالی این فیلم سینمایی تن دهد که اساسا از همان ابتدا قرار بر این بوده که یک مینیسریال درباره شخصیت حاج احمد متوسلیان تولید شود ولی بعد تصمیم بر این میشود که ابتدا نسخه سینمایی آن را پخش کنند و سپس با فاصلهای مشخص، نسخه سریالی آن پخش شود.
درواقع این تجربه پیش از این و البته به شکلی معکوس درباره پروژه موفق «اخرین روزهای زمستان» محمدحسین مهدویان نیز صورت گرفته بود ولی در آن زمان نسخهای سینمایی از مینیسریال «آخرین روزهای زمستان» تولید نشد و سازندگان آن به نمایش این مجموعه از تلویزیون بسنده کردند.
فیلم سینمایی با خرواری از راش!
نکته دومی که در ارتباط با این بحث وجود دارد و تقریبا هر فرد آگاهی نسبت به موضوعات سینمایی میتواند خود به راحتی آن را دریابد مربوط به راشهای ضبط شده برای اثر است. اگر از ابتدا قرار بر این بوده که فقط نسخه سینمایی این اثر تولید شود پس فیلمبرداری این اندازه راش برای تولید یک فیلم سینمایی اقدامی غیرمنطقی و غیرحرفهای است. اصولا هیچکسی برای ساخت یک اثر سینمایی به اندازه یک سریال ضبط نمیکند.
البته شاید اگر سازمان اوج از همان ابتدا قرارداد خود را با مهدویان منتشر میکرد؛ پاسخ مناسبی به این اظهارنظر عجیب مهدویان داده بود.
ذوقزدگی شبهروشنفکران از یک اختلاف
نکته سوم در ارتباط با این ماجرا توجه عجیب و ویژه رسانههای جریان شبهروشنفکری نسب به این موضوع و انتخاب تیترهایی معنادار و تاحدودی همراه با ذوقزدگی آنها درباره این اختلاف پیش آمده میان اوج و مهدویان است. روزنامه اعتماد یکی از دو روزنامه اصلی حامی جریان شبه روشنفکری با انتخاب تیتر «تو بعد از ایستاده در غبار شدی محمدحسین مهدویان» دست بر یکی از بخشهای تقریبا تند جوابیه محترما سازمان اوج به مهدویان گذاشته تا این جوابیه برادرانه و محترمانه را تند و تیز و تهاجمی نشان دهد.
جالب آن که در بخشی از این گزارش آمده است: «در ميان اين نامهنگاریها يادآوری اين نكته خالی از لطف نيست كه اگر «ايستاده در غبار»ی هم در كار نبود، مهدويان به واسطه ذوق، هنر، پشتكار و تجربهای كه تا امروز در ساخت مستند و داكيودرام پشت سر گذاشته است، میتوانست محمدحسين مهدويان شود.»
همچنین روزنامه «شرق» نیز با انتخاب تیتر «این فیلم نسخه دیگری ندارد» که در واقع بخشی از صحبتهای مهدویان در پست اینستاگرامیاش درباره پخش نسخه سریالی این اثر است؛ به عدم تایید نسخه سریالی این اثر توسط محمدحسین مهدویان پرداخته است.
آیا باز هم جای جلاد و شهید عوض میشود؟
نکته چهارم و البته جالب این ماجرا که دانستن آن میتواند به درک دلیل استقبال رسانههای روشنفکران از این اختلاف کمک کند؛ خبرهایی است که از سفارش ویژه «علی ربیعی» مرد امنیتی دهه 60 و 70 دولت روحانی که وزارت کار را برعهده دارد، به مهدویان کارگردان «ایستاده در غبار» منتشر شده است. پیشنهادی برای ساخت یک فیلم سینمایی درباره شهيد بهشتی؛ البته آنگونه که مدنظر ربیعی و همکفرانش است.
براساس شنیدهها تاکید این تیم بر ساخت فیلمی در ارتباط با شهید بهشتی و ارائه تصویری کاملا خنثی و بیخطر از این شهید والامقام و مظلوم انقلاب اسلامی است.
هر چند که مهدویان در ایام برگزاری انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری با پذیرفتن مسئولیت ساخت فیلم تبلیغاتی حسن روحانی و حمایت از او نشان داده که رابطه نزدیکی با تیم رسانهای دولت دارد ولی به نظر میرسد اتفاقات اخیر و مانور رسانههای حامی دولت بر این اختلاف، اقدامی اتفاقی و یا صرفا پوشش یک اختلاف در میان اهالی فرهنگ و هنر نباشد.
دیدگاه تان را بنویسید