سرویس فرهنگی فردا؛ محمدمهدی شیخصراف، احسان سالمی: گفتگو با محمد حسین نیرومند کار سختی نیست. او از جمله مدیرانی فرهنگی باسابقه است که خودش هم هنرمندی توانا و صاحب تخصص است. برای همین صداقت و تواضعی در گفتار دارد که مصاحبه را آنقدرها دشوار نمی کند. این گفتگو در روزهای پایانی سال 95 با کمک روابط عمومی انجمن سینمای انقلاب دفاع مقدس انجام شده است. درباره عملکرد مدیریتی نیرومند، حواشی تولیدات سینمایی اخیر این مجموعه و البته جشنواره فیلم مقاومت. قرار بود همزمان با نمایش فیلم ماه گرفتگی در اکران دوم نوروز این مصاحبه را منتشر کنیم اما حالا هم اکران این فیلم به تعویق افتاد و هم تغییرات مدیریتی در بنیاد روایت سوالاتی درباره ادامه فعالیت نیرومند در انجمن پدید آوره است. صحبتهای نیرومند نکاتی خواندنی دارد که برای اولین بار در این مصاحبه عنوان شده است.
فردا: اولین سوال ما در ارتباط با فعالیتهای انجمن سینمای دفاع مقدس در دوران مدیریتی شما و اتفاقاتی است که در حوزه تولید و ارائه محصولات سینمایی و تلویزیونی این مجموعه به وقوع پیوست. شما در جشنواره سال گذشته یک فیلم داشتید و البته برگزارکننده جشنواره مقاومت نیز بودهاید. نظر شما در ارتباط با مجموع اتفاقاتی که در این دوره پیش آمد، چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. انجمن سینمایی دفاع مقدس از جمله انجمنهای باسابقه کشور است و درواقع اصلیترین هدف آن سرخط کردن نهادهای مختلف برای تولید آثاری در حوزه دفاع مقدس و موضوعات مهم واستراتژیک کشور است. در میان آثار تولید شده در انجمن، «قلادههای طلا» یکی از مهمترین آنهاست. البته پیش از این آثار سینمایی دیگری مثل «دلتنگی های عاشقانه» و «پنجاه قدم آخر» هم با مشارکت انجمن تولید شده اند اما من که به انجمن آمدم یکی از اصلیترین اهدافم افزایش تولید بود که خدا را شکر همراهی خوبی از سوی مدیران بنیاد روایت و سازمان بسیج با ما صورت گرفت و توانستیم اعتبارات خوبی را برای انجمن جذب کنیم که حاصل آن تولید سه فیلم و حمایت از چند فیلم در سال جاری شد.
ما هم نسبت به داوری جشنواره مقاومت مسئله داشتیم
فردا: از جشنواره مقاومت شروع کنیم. یکی از نقدهایی که در مورد جشنواره مقاومت وجود دارد؛ توجه به آثاری خاص است. مثلا سال قبل «بادیگارد» حاتمیکیا و «ایستاده در غبار» مهدویان که در جشنواره فجر هم حضور داشتند، مورد توجه قرار گرفتند ولی آثار ارزشمندی که اتفاقا در محافل دیگر تعمدا نادیده گرفته شدند مثل «اروند» پوریا آذربایجانی یا «سیانور» بهروز شعیبی در جوایز جشنواره جایی نداشت. دلیل این اتفاق چیست؟
در ارتباط با داوریهای جشنواره سال قبل من هم مسئله داشتم، به نظر من هم بعضی از کارها حقشان بود که بیشتر دیده شوند و ما خودمان نیز در ارتباط با آثاری مثل «سیانور»، «هیهات» و «اروند» در نشست شورای سیاستگذاری معتقد بودیم که حق آنها بوده که بیشتر مطرح شوند، ولی وقتی شما داوری را انتخاب میکنید که به آن اعتماد دارید، خیال شما راحت است که داوران همراه هستند و کار خوب را انتخاب میکنند اما جریاناتی پیش آمد که اینگونه نشد و ما هم که نمیتوانستیم به داورها اجبار کنیم. ما سعی کردیم که در خارج از بحث به داورها مراجعه کنیم و از اختیارات دبیر جشنواره برای این موضوع استفاده کنیم و جایزه جداگانه ای در نظر گرفتیم ولی دوستان این موضوع را نپذیرفتند و تصورشان بر این بود که ما میخواهیم منت بگذاریم در حالی که واقعا ما فکر می کردیم با این کار بخشی از وظیفه مدیریت جشنواره در قبال این فیلم های مهجور جبران می شود.
عدم تمایل مدیران سینمایی به تولید اثری در ارتباط با فتنه 88
فردا: ماجرای تولید فیلم سینمایی «ماه گرفتگی» چه بود؟ به نظر می رسد مشکلات زیادی در مسیر تولید آن برای شما پیش آمد.
ما از اواخر تابستان 94 تصمیم به تولید این کار گرفتیم و گرفتن پروانه ساخت آن یک ماه و نیم طول کشید. جالب آن که یکی از اعضای پروانه ساخت نزدیک به یک ساعت با من صحبت کرد که ما را از ساخت این اثر منصرف کند و میگفت که شرایط برای طرح مسائل سال 88 مناسب نیست و جامعه نیاز به این موضوعات ندارد؛ حتی صداوسیما و خود وزارت ارشاد هم تمایلی به ساخته شدن این اثر نداشتند. اما در نهایت ما توانستیم با هر سختی که بود مجوز ساخت اثر را بگیریم؛ البته انتشار مضمون فیلم توسط سازمان سینمایی باعث شد که حساسیتها برانگیخته شود و ما در مسیر دشواری قرار بگیریم.
به نظر من اینکه ماهگرفتگی چگونه فیلمی است دیگر چندان مهم نیست بلکه آنچیزی که باید به آن توجه کرد این است که چرا وقتی نظام جمهوری اسلامی میخواهد در ارتباط با یکی از نقاط تلخ تاریخ خود اثری را تولید کند باید با چنین دشواریهایی روبرو شود و این خودش میتواند به عنوان یک پروژه فرهنگی بررسی شود.
شرطم خواندن فیلمنامه توسط همه تیم تولید «ماه گرفتگی» بود
فردا: شما برای تولید اثر با وزیر ارشاد یا رئیس سازمان سینمایی صحبت کردید؟
نه، چون اثر ما یک اثر قانونی بود و ما هم از راه قانون پیش رفتیم و دنبال این هم نبودیم که به سراغ وزیر ارشاد یا رئیس سازمان سینمایی برویم. این پروسه با همه سختیهایش پیش رفت و ما هم از همان ابتدا سعی کردیم که فیلمنامه را به همه کسانی که میخواهند با این پروژه کار کنند بدهیم تا بخوانند تا فردا نگوید که من نمیدانستم موضوع فیلمنامه چیست. این شرط من با تیم تولید و تهیهکننده کار بود. اما خوب باز هم یک سری از بازیگران بودند که گریم شدند و جلوی دوربین هم رفتند اما به خاطر اینکه مورد تهدید قرار میگرفتند، دیگر نیامدند. خود این قرار گذاشتنها و بعد از آن نیامدنها، میتوانست تبدیل به یک اثر مستند شود.
نمایی از فیلم سینمایی ماه گرفتگی
بازیگری که قرارداد بست و پشیمانش کردند!
فردا: شما که امکاناتش را دارید، چرا آن مستند نساختید؟
راستش را بخواهید، کمی در این زمینه تنبلی کردیم و الان هم برای این کار دیر شده است، اما در آن موقع اتفاقات جالبی میافتاد که سوژههای جالبی بود. مثلا یکی از بازیگرانی که با او قرارداد بستیم و بازیگر درجه دو آثار تلویزیونی محسوب میشد، برای این پروژه که طبق عرف آن باید بین 20 تا 25 میلیون بگیرد، از ما 50 میلیون میخواست. ما میگفتیم چرا همچنین رقمی را میخواهی، او میگفت برای اینکه من اگر با شما این فیلم را بازی کنم، یکسال بیکارم؛ پس شما باید پول یکسال بیکاری من را بدهید!
ما حاضر شدیم به جای 25 میلیون، به او 50 میلیون تومان بدهیم و او هم با ما قرارداد بست ولی وقتی قرار شد جلوی دوربین بیاید، زیرقولش زد و فهمیدیم که پشیمانش کردهاند!
فردا: این فشار از طرف چه کسانی است؟
از سیستم داخلی سینما، همانهایی که در فتنه 88 از داخل سینما بیانیه و پیام میدادند! اینها همان افراد ذی نفوذی هستند که همه تلاششان را کردند تا این اثر و چنین آثاری ساخته نشود.
ماجرای همکاری ناتمام حمید فرخنژاد با «ماه گرفتگی»
فردا: ماجرای دستمزد بالایی که آقای حمید فرخنژاد برای این پروژه خواسته؛ چه بود؟
آقای فرخنژاد اخیرا گفته است که پول زیادی به من دادند و من قبول نکردم، اما این حرف صحت ندارد. ایشان برای این کار تست گریم شد. حتی عکس تست گریم ایشان هم موجود است و بعد هم پذیرفت که در این کار در نقشی که آقای دیرباز ایفا کردهاند، بازی کند، البته مبلغ بالایی را برای کار خواست که انجمن با آن موافقت کرد، اما ایشان در مرحلهای گفت که همه پول را همان اول میخواهد، چون خواسته ایشان غیرمعقول و غیر حرفه ای بود و در نهایت همکاری ما با هم منتفی شد. یعنی ما قبول نکردیم و کار ایشان لغو شد نه اینکه از سوی ایشان لغو شده باشد. اگر پول پرداخت می شد ایشان حتما بازیگر فیلم بود چون با تهیه کننده و کارگردان به توافق رسیده بود. حتی کارگردان اصرار داشت که شرط آقای فرخ نژاد پذیرفته شود که انجمن نپذیرفت.
بیشتر بخوانید: شرط عجیب فرخنژاد برای بازی در «ماه گرفتگی»
پشت صحنه سینما و آنهایی که بازیگران را تهدید میکنند
فردا: پس چرا آقای اطیابی در نشست خبری فیلم در جشنواره فجر گفتند که هیچکس نبوده که به خاطر موضوع با ما کار نکند؟
ایشان به عنوان کارگردان کار طبیعی است که چنین حرفی را بزنند؛ چون ایشان از فعالین سینما هستند و در زمینه تهیهکنندگی و کارگردانی فعالیت دارند و طبیعی است که چنین حرفی را بزنند اما واقعیت چیز دیگری است!
ما بازیگر خانمی را داشتیم که قرار داد بسته و جلوی دوربین رفته است اما فردای آن روز تماس گرفته و گریه میکرده که من بازی نمیکنم! دوباره با عوامل صحبت کرده و راضی شده که بازی کند ولی دوباره فردای آن روز پشیمان شده است! سیستم پشت صحنه سینما این کارها را میکند بعد ادعا میکنند که شما ما را سانسور میکنید. درحالی که خود آنها هستند که بازیگر را تهدید میکنند و شرایط را به این شکل درمیآورند. البته در آن شرایط ما هم نمیتوانستیم کوتاه بیاییم چون این بازیگر چند روز جلوی دوربین رفته بود و اگر میخواستیم آن بازیگر را حذف کنیم؛ ضرر هنگفتی به پروژه میخورد.
به هرحال به نظر من «ماه گرفتگی» میتواند در این زمینه تبدیل به یک مورد و پروژه مطالعاتی شود؛ در ارتباط با اینکه چگونه در یک سیستم فرهنگی هوشمند، قدرت یک گروه چند نفره داخل خانه سینما یا بدنه سینما تا این اندازه زیاد است که یک بازیگر اشک میریزد و از این میترسد که اتفاق بدی ممکن است برایش در ادامه فعالیتش در سینما بیفتد!
حتی تعدادی از تدوینگران حاضر به همکاری با این پروژه نشدند؛ اینها همه به همان بلایی برمیگردد که سر آقای امین حیایی آوردند. کاری که تودهایها و چپیها همانند آن را اجرا میکردند تا طرف را بترسانند. اما بالاخره در دنیای سینما بازیگر کارش بازی کردن است، یک روز ممکن است نقش مثبت بازی کند و یک موقع نقش شمر را؛ این که نباید باعث بروز چنین برخوردهایی با او شود.
باید فضا به نحوی باشد که عدهای محدود نتوانند مانع تولید یک اثر انقلابی شود
فردا: بسیاری از مدیران از گفتن چنین حرفهایی ابا دارند؛ می گویند عنوان کردن این مسائل به آن رسمیت میدهد و اوضاع را بدتر می کند. شما از سختتر شدن شرایط پس از انتشار این مصاحبه نمیترسید؟
نه! من به عنوان کسی که کار فرهنگی انجام میدهم میگویم که آهای مدیریت کلان فرهنگی کشور بدانید که اوضاع به چه صورت است و فکر نکنید که همه چیز بر وفق مراد و خوب است. باید فضا به صورتی باشد که اگر یک روز عدهای تصمیم گرفتند که فیلمی انقلابی ساخته نشود، قدرت نداشته باشند که این اتفاق بیفتد. پس در حال حاضر سیستم این هوشمندی را نداشته که بخواهد واکنش مناسبی را نسبت به چنین اتفاقات ناگواری نشان دهد.
بیطرف نیستیم
فردا: بعضی از منتقدان «ماه گرفتگی» را اثری بدون موضع خاص میدانند؛ نظر خودتان در این زمینه چیست؟
متاسفانه در ارتباط با «ماه گرفتگی» حرفهای ناجوانمردانهای زده میشود که نشان میدهد گروهی اصلا فیلم را درست ندیدهاند. از سوی دیگر گروهی از دوستان نیز به این کار نقد داشتند که چرا سعی کردی وسط بایستی و پز بیطرفی داشته باشی، درحالی که من به شما اثبات میکنم که ما وسط نایستادهایم.
اولا از همان ابتدا هدفگذاری ما بر این بود که فیلمی بسازیم تا بخش خاکستری جامعه را با یک ماجرای مثل 88 آشنا کنیم؛ خواستیم بگوییم فتنهای رخ داده که اغلب مردم در فتنه قدرت تشخیص را از دست میدهند، از آیتاللهها گرفته تا نیروی امنیتی و البته مردم عادی.
نکته دوم این که در این فیلم شخصیتی را داریم که دانشجوست و ابتدا فضا به شکلی است که مخاطب فکر میکند با دانشجویی روبروست که تغییر رویکرد داده است اما بعد میفهمید که او در واقع یک شهید دفاع از مسجد است. اگر همین خط را ببینید، متوجه میشوید که اتفاقا فیلم موضع دارد و در موارد دیگری نیز اینچنین است که نشان میدهد این نمیتواند یک فیلم بیطرف باشد اما بیطرفی آن به گونهای نیست که از ابتدا با موضع بیایید بلکه آهسته آهسته این مفهوم منتقل میکند.
به دنبال پیوند زدن عاطفه مردم با یک واقعه سیاسی مهم بودیم
فردا: چه شد که نویسنده فیلمنامه «ماه گرفتگی»، حاضر نشد پشت سر فیلم دربیاید و حتی در نشست خبری آن هم حضور پیدا نکرد؟
به نظرم ایشان باید در جلسه پرسش و پاسخ جشنواره بالا میرفت و میگفت که کارگردان 10 تا 15 درصد فیلمنامه من را تغییر داده است. از طرفی برخی از دوستان هم چنان مواضع تندی گرفتند که باعث دلسردی سازندگان اثر شد. در حالی که بسیاری از مردم با دیدن این اثر گریه میکردند و اصلا هدف اصلی ما هم این بود که میخواستیم این موضوع سیاسی را با عاطفه مردم به ویژه بخش خاکستری جامعه گره بزنیم. به نظرم از این منظر فیلم خیلی کار موفقی شده است. فیلمنامهای که آقای آذرپندار نوشت؛ بسیار خوب و قابل دفاع است. به ویژه این اولین نوشته این نویسنده جوان است که تولید می شود اما متاسفانه برخی فیلم را با دقت ندیدند و متوجه مضمون آن نشدند.
البته بدون شک اگر کست بازیگران بهتر میشد طبیعی بود که نتیجه کار بهتر شود؛ اما توجه داشته باشید که این کار در چه فضایی تولید شده است و با وجود همین شرایط سخت اثر قابل دفاعی شده است که پشت آن اندیشه وجود دارد.
بیتوجهی مدیران سینمایی به آثاری با مضامین استراتژیک
فردا: به غیر از «ماهگرفتگی» کدام یک از آثار انجمن قرار بود در جشنواره فجر حضور داشته باشد؟ چرا با وجود موضوع های مهمی که داشتید به آن راه پیدا نکردند؟
ما امسال فیلم «سرگشته» را در مورد مدافعان حرم داشتیم که متاسفانه توسط مدیران سینمایی ارشاد نادیده گرفته شد. این در حالی است که ما هر روز در کشورمان حداقل یک شهید مدافع حرم داریم ولی این دوستان نسبت به چنین موضوع مهمی بیتفاوت هستند.
فیلم ما فاخر و درجه یک نبود ولی از بسیاری از آثار بخش چشمانداز و حتی مسابقه جشنواره امسال نیز بهتر بود در حالی که در هیچکدام از این دو بخش جای نگرفت. جالب آن که ما تصور میکردیم که با توجه به شرایط منطقه مسئولین سازمان سینمایی حتما از چنین اثری که سبد مضمونی آثار جشنواره را پربارتر میکند، استقبال میکنند ولی متاسفانه با بیخردی نادیده گرفته شد.
این دوستان فکر میکنند، به این دلیل که کار برای انجمن است من اصرار دارم حتما در فجر حضور داشته باشد در حالی که واقعیت آن است که وقتی سیستم مدیریت فرهنگی به چنین اثری توجه کند؛ شاید آن فیلم اثر پرفروشی نشود ولی توجه به آن در جشنوارهها میتواند در طولانی مدت باعث تغییر ذائقه مخاطبان و فیلمسازان شود.
آن وقت مدیران ما بهجای اینگونه آثار به سراغ فیلمهای آپارتمانی میرود که اول آن اسم 20 نفر را آورده و نوشته با معرفی این چهرهها؛ انگار که معرفی بازیگران در اولویت بوده و نه ساخت فیلم. بعد مدیران ما فیلمی با پروداکشن قابل قبول با فیلمی که با سختی و در سرمای شدید در شهرک دفاع مقدس ساخته شده است، نادیده میگیرند. البته با این همه انشاءالله ما این اثر را در جشنواره مقاومت پیشرو نمایش خواهیم داد و ارزش آنها بیشتر مشخص خواهد شد.
فرصتی برای رشد سهم بچههای انقلاب از سینما
فردا: انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس کارهای دیگری هم در سال گذشته داشت.
بله، ما امپراطور جهنم را سال گذشته داشتیم که پروژه طولانی بود و آن هم متاسفانه توسط جشنواره فجر نادیده گرفته شد. ما همچنین از کار «بوف کور» آقای احمدرضا معتمدی حمایت کردیم که دلیل اصلی آن هم حضور شخص ایشان به عنوان یکی از عالمترین و باشخصیتترین چهرههای سینمای ایران بود، ولی این اثر نیز در فجر نادیده گرفته شد. اینها فیلمهایی بود که میتوانستند سهم بچههای انقلاب را در سینمای ایران افزایش بدهند. علاوه بر این انشاءالله در جشنواره کودک و نوجوان هم یک اثر با نام «چهل کچل» خواهیم داشت که جز کارهای حمایتی ما بود.
نمایی از فیلم سینمایی امپراطور جهنم
در امپراطور جهنم به وضوح به نقش آمریکا در تشکیل داعش اشاره کردیم
فردا: امپراطور جهنم چگونه تولید شد؟
امپراطور جهنم پروژهای بود که حدود سه سال نگارش آن طول کشید و در نهایت هم با حمایت شخص آقای نقدی امکان تولید آن فراهم شد. از همان ابتدا مقرر شد تا 50 درصد کار تولید را انجمن و 50 درصد بقیه را تهیهکننده از جاهای دیگری جذب کند.
تولید این اثر کار بسیار دشواری بود؛ چون سوژه جنجالی داشت و حرفهای بسیاری در مورد آن مطرح میشد، ولی متاسفانه نادیده گرفته شد. در حالی که در سینمای ایران آثار پرویز شیخطادی همواره جز آثار قابل توجه بودهاند؛ ولی هیات انتخاب جشنواره در کار ایشان تردید کرد و آخر هم حرفهایی مطرح شد که این فیلم نقش آمریکا را در اتفاقات را نادیده گرفته است، برای همین آن را رد کردیم! اما اصلا اینگونه نیست؛ اتفاقا آخر فیلم دقیقا به این نکته به شکلی کاملا مستقیم اشاره میشود که پشت صحنه همه قصههایی که ایجاد میشود، آمریکا است.
من خودم نیز 5 تا 6 دوره در هیئت انتخاب جشنواره حضور داشتم و بنای ما در آن دورهها بر این بود که به فیلمسازانی که اعتماد داشتیم و میدانستیم که کارشان شناسنامه دارد، اعتماد میکردیم.
اثری که در حد بخش مسابقه فجر است نباید راهی بخش چشمانداز میشد
فردا: مسئولین جشنواره با حضور اثر در بخش چشمانداز موافقت کرده بودند؛ چرا تهیهکننده راضی به این کار نشد؟
وقتی شما فیلمی دارید که میدانید میتواند در بخشهای مختلف از بازیگری گرفته تا بخشهای دیگری مثلی جلوههای ویژه نامزد دریافت سیمرغ باشد؛ پس چرا باید در بخش خارج از مسابقه حضور داشته باشد؟ آقای علی نصیریان، یکی از بهترین بازیهایش را در امپراتور جهنم انجام داده است.
این فیلم بیتردید بهترین جلوههای ویژه تاریخ سینمای ایران را داشت و بخش زیادی از آن، جلوههای ویژه است که در دنیا نیز به همین شکل کار میشود. در سایر بخشها نیز از قوت خوبی برخوردار بود ولی کمتر در سینمای ایران دیده شده است ولی وقتی یک دفعه برخلاف انتظار اعلام کردند که در بخش مسابقه حضور ندارد، دوستان سازنده کار به یک باره بهم ریختند. فیلم صحنه هایی دارد که در سینمای ایران کمتر دیده اید. انجمن و تهیه کننده موافق نبودند تا همه دست اندرکاران فیلم محروم شود تا فقط تنها فیلم دیده شود بعد متاسفانه وقتی اعلام کردند در بخش مسابقه نیست گروه یکدفعه حالش بد شد چون همه گروه به امید رساندن به جشنواره سخت تلاش می کردند ولی وقتی یکدفعه با چنین بحثی روبرو شدند دیگر حتی تمایل نداشتند فیلم را به بخش خارج از مسابقه برسانند.
تولید برخی از آثار برای آینده است
فردا: حالا که بحث تولید فیلم درباره مدافعان حرم و سوریه است برگردیم به تنها اثر اکران شده در این حوزه. فیلم سینمایی «جشن تولد» که از تولیدات انجمن است؛ چگونه تولید شد؟
داستان تولید این فیلم زمانی آغاز شد که آقای لاجوردی کارگردان اثر در بخش خصوصی تصمیم به تولید این اثر گرفتند ولی وقتی میخواستند راهی سوریه شوند، دیدند که نمیشود با آن هزینه این کار را جمع کرد؛ برای همین به سراغ انجمن آمدند. ما هم به واسطه سابقه تهیهکننده اثر و سابقه مستندسازی کارگردان گفتیم اشکال ندارد شما کار را انجام بدهید و هم در حد توان از شما حمایت میکنیم؛ که در نهایت نیز رقم ناچیزی در مقایسه با سینمای ایران کمک کردیم و این کار تولید شد. تولید چنین آثاری برای سینمای ما لازم است؛ چون فکر میکنیم که خیلیها متوجه نیستند، برخی آثار برای آینده هست.
غفلت از وجوه حماسی جنگ و توجه بیش از اندازه به وجوه احساسی
فردا: امسال چند کار فیلم اولی در ارتباط با دفاع مقدس در جشنواره داشتیم، نظر شما درباره کار با فیلمسازان فیلم اولی به ویژه خانمهایی که فیلمسازی را با آثار دفاع مقدس آغاز کردند؛ چیست؟
من این رویکرد را نمیپسندم؛ چون تجربه سالهای قبل نشان داده که بسیاری با فیلم دفاع مقدس شروع میکنند، بعد مسیر را تغییر میدهند. در مورد فیلم «اشنوگل»؛ گروهی از ما پرسیدند چرا از تیم سازنده این اثر که شهرستانی بودند و اثری در حوزه دفاع مقدس ساختند؛ حمایت نکردید؟ خوب در ارتباط با این فیلم مسئله کاملا فرق داشت؛ چون صدا و سیمای استان خراسان سرمایهگذار اصلی اثر بود و کار درواقع برای تلویزیون تولید شده است.
اما در ارتباط با آثاری مثل «دریاچه ماهی» یا «ویلاییها» که در جشنواره امسال حضور داشتند؛ باید بگویم که هر دو این کارها در شورای ما آمد؛ «دریاچه ماهی» قصه خیلی دشواری داشت و البته از معدود فیلمنامههایی بود که شورای ما حمایت از آن را تصویب کرد و در نهایت حمایت ما از آن همانند کار آقای لاجوردی پس از تولید اثر از آن صورت گرفت.
در مورد ویلاییها هم شورای فیلمنامه انجمن مصوب پیشنهاد داد که حمایتهای پس از تولید صورت گیرد. فیلمی که حتما شایستگی این را داشت که انجمن در حین تولید از آن حمایت می کرد. متاسفیم که نشد از فیلم در جریان ساخت حمایت کنیم. اما به طور کلی نکتهای که در این فیلم وجود دارد؛ تفاوت نوع نگاه انجمن با نگاهی است که در برخی از این آثار نسبت به مقوله جنگ وجود دارد. احساس ما این است که در طی این سالها دفاع مقدس بیشتر به سمت احساسات برده شده است؛ موضوعی که هم در کار خانم آبیار و هم در ویلاییها قابل مشاهده است. آن احساس سلحشوری و حماسه که میخواهد افتخار جنگ را روایت کند؛ در این گونه آثار کمتر مشاهده می شود؛ سالهاست که بیشتر به سمت وجوه احساسی و غمگینانه دفاع مقدس رفتیم. اما برنامه درانجمن بر این است که گرایش ما به سمت تولیدات حماسی برود.
فردا: ارتباط شما با شهرک دفاع مقدس چگونه است؟
شهرک زیر نظر ما نیست و به صورت مستقل فعالیت میکند؛ و فقط گروه ها و افراد از طریق ما به شهرک معرفی میشوند. البته شهرک بسیار بزرگ است و هزینهها هم بالاست ولی متاسفانه بودجهای از سینما به آن اختصاص پیدا نمی کند و فقط سازمان بسیج باید به فکر زیرساختهای این شهرک باشد در حالی که شهرک به سینمای ایران سرویس می دهد. فکر می کنم باید در بودجه سازمان سینمایی سهمی به این شهرک اختصاص داده شود.
یکی از طرحهایی که برای این شهرک داشتیم، ساخت سالن بزرگی بود که بتوانیم در آن کار تولید فیلم را با تکنولوژیهای روز دنیا انجام دهیم. سینمای جهان در حال حاضر به سمت تکنولوژیهای جدید میرود؛ یعنی وجوه فنیاش هر لحظه در حال دگرگونی است و ما هم باید در این عرصه ورود کنیم.
تولید آرگوی ایرانی
فردا: برنامه تولید انجمن در سال 96 چیست؟
با یکی از کارگردانان برجسته ایران در نگارش فیلمنامهای مرتبط با لانه جاسوسی قرارداد بستیم و اگر خدا بخواهد امسال میخواهیم اثری را در ارتباط با این موضوع تولید کنیم که روایتگر یک سری از حوادث ویژهای است که در ارتباط با مباحث امریکا در ایران اتفاق افتاده و قرار شده تا لوکیشن این اثر داخل لانه جاسوسی باشد. فکر می کنم وقتی گروه فیلمبرداری وارد لانه جاسوسی شوند این فیلم مطرح ترین فیلم ایران در جهان خواهد شد! البته به لحاظ رسانه ای و حساسیت های بین المللی.
همچنین برای سال جدید برنامه داریم تا با حمایت از ده فیلمساز جوان و عمدتا شهرستانی؛ آثاری جدید را تولید کنیم که از این نظر خبر خوشی برای فیلمسازان جوان به ویژه فیلمسازان ساکن شهرستانهاست.
دیدگاه تان را بنویسید