تماشاگرانامروز: برای بررسی آنچه که در مورد چاوشی گفته میشود، سراغ دکتر عبدالجبار کاکایی رفتیم؛ ایشان استاد دانشگاه و ترانهسرایی شناختهشده و موفق است که قاعدتا اشراف کاملی به موسیقی پاپ ایرانی و شیوههای مرسوم خوانندگان دارد.
آقای دكتر، میخواستیم نظر شما را درباره صحبتهای آقای شهرام آذر در رابطه با محسن چاوشی بدانیم. به نظر شما صحبت ایشان و واکنش چاوشی مناسب بود؟
من این برنامه را ندیدم و آقای شهرام آذر را هم نمیشناسم. اگر ایشان تنظیمكننده و موزیسین هستن، قطعا در مورد چیزی نظر دادهاند كه در حیطه تخصصیشان است و باید در این باره دیگر اهل فن هم نظر بدهند.
اما از این نظر كه ایشان در مورد یكی از محبوبترین و معروفترین چهرههای حال حاضر موسیقی پاپ كشور چنین صحبتهایی کردهاند و آقای چاوشی آن واكنش را نشان داده، به نظر من خود این هنرمند بهترین فرد برای پاسخگویی هستند و اجرای زندهشان و انتشار آن بهترین عكسالعمل است. در نهایت هم مردم بهترین پاسخ را میدهند كه به دنبال پخش این برنامه، طرفداری خودشان را از آقای چاوشی نشان دادهاند و روزی به كنسرتاش خواهند رفت و آلبومهایش را خواهند خرید.
در مورد آقای شهرام آذر باید بگویم كه با این اظهارنظرها فقط اعتبار خودشان را زیر سوال میبرند یا بهتر است بگویم از دست میدهند، چون اگه قرار بر این بود كه خوانندگان با دستگاه و نرمافزارهای كامپیوتری صداهایشان را درست كنند، باید به اندازه جمعیت ایران محسن چاوشی داشته باشیم.
باید این را هم در نظر گرفت كه دستگاهها در كیفیت صداها موثرند، اما هیچ دستگاهی نمیتواند چاوشی درست كند.
آیا استفاده از چنین دستگاههایی میتواند به ترانه یا حتی موسیقی لطمهای وارد كند؟ استفاده کردن یا استفاده نکردن از دستگاه ممکن است باعث شود كسی مثل آقای چاوشی به سبكهای دیگری رو بیاورد؟
به نظر من، آقای چاوشی نیازی به تغییر سبك ندارد، چون خودش را با این شیوه و سبکِ خواندن مطرح كرده و در این سبك جا افتاده است. ایشان احساسی دارد که با آن میخواند و شناخته میشود. این را باید در نظر گرفت كه خوانندههای پاپ، قابلیتهایی مشابه خوانندههای سبك كلاسیك (کسانی كه در دستگاههای ایرانی اجرا میكنند) دارند. اما در سالهای اخیر، معمولا كیفیت صدا، تونالیته صدا، جنس و رنگ صدا و احساساتی كه در صدا تعبیه میشود تا حدی جای تکنیکهای خواندن و آن تحریرهای سابق را گرفته است. مثل آقای بنیامین یا آقای چاوشی که به اصطلاح سوزخوانی میكنند. اما فكر نمیكنم كه آقای چاوشی نیاز به تغییر رنج یا سبك داشته باشد، آن هم به خاطر صحبتهای یك آهنگساز. آقای چاوشی جایگاه خود را دارد و تحتتاثیر قرار نمیگیرد.
به نظرم، این اظهار نظرات هم ناشی از عصبانیت یا انكار یک چهره محبوب و ناشی از همان سنت نادرست ما ایرانیهاست؛ سنتی که نه فقط در موسیقی، بلكه در تمام زمینههای فرهنگی، افرادی را انكار و طرد میکنیم؛ یعنی آدمهای موفق را یا زیر سوال میبریم یا منزوی میکنیم. این خاصیت و جنس رندی ما ایرانیهاست که میخواهیم بزرگان را نبینیم. به قول عوام که میگویند: «ریز میبینمت»!
در آخر، نظر شما در مورد شخصیت آقای چاوشی چیست؟
چاوشی به نظر من ژانر خاصی در موسیقی پاپ دارد و به درد فضاسازیهای خاص زبانی و زمانی میخورد. من صدایش را در آثار مولانا و در ارائه نوستالژی تهران قدیم خیلی دوست دارم و بهترین اثر چاوشی را آلبوم «امیر بیگزند» میدانم كه آقای بهروز صفاریان در تهیه و ساخت آن نقش انکارناپذیری داشتند.
دیدگاه تان را بنویسید