باشگاه خبرنگاران: تلاش مسئولان سینمایی وزارت ارشاد برای هرچه کم سر و صداتر برگزار کردن فستیوال فیلم فجر، کاملاً معکوس جواب داد و باعث شد تا اتفاقاً فجر سی و پنجم به پرحاشیهترین دوره در میان تمام ادوار گذشته تبدیل شود. حاشیهها از هیئت انتخاب جشنواره آغاز شدند اما علنی شدن اسامی هیئت داوران، دامنه آن را امتداد بیشتری داد و به انصراف انجمن منتقدان خانه سینما از برگزاری نشستهای خبری کشاند. بعد هم جشنوارهای داشتیم که به شدت نامنظم و بیکیفیت برگزار شد و اکثر فیلمهای آن بجز ارزشهای سینمایی، همه جور حرف و حدیثی را در مورد خودشان به راه میانداختند و در آخر؛ اختتامیه که قبل از برگزاریاش اعتراض مدنی طیف قابل توجهی از اهالی سینما را به راه انداخت و وقتی هم که از راه رسید، شعلهها را از لا به لای سطور، به جلد کتاب تاریخ رساند ... این بحثها همه قدیمی بودند؛ میگفتند هیئتهای انتخاب و داوری هرچه کنند سلیقهشان است و باید احترام گذاشت و پاسخ داده میشد که انتخاب و داوری تعریف دارند. نمیشود هرچه خواستید بکنید و بعد بگویید سلیقه بوده. ضمناً وجود امریههای بالادستی و غیر سینمایی ثابت شده هستند. اما همین مباحث
قدیمی، این بار به نقطه جوش رسیدند و دیگر نمیشد با جملههای کلیشهای و تکراری، قضیه را کش داد و این دوره را هم از سر گذراند. به هرحال فجر سی و پنجم تمام شد اما حاشیههای آن تمام نشدنیاند. یکی از بخشهای این جشنواره که سالها پیش از آن حذف شده بود و دوباره به ساختار برگشته، بخش فیلم کوتاه است. امسال برای بخش فیلم کوتاه فجر پنج داور انتخاب شدند که آیدا پناهنده، یعنی یکی از شرکت کنندگان در بخش مسابقه بلند داستانی، جزو آنها بود. عبور فیلم پناهنده از فیلتر هیئت انتخابی که فیلمهایی بهتر از این را با بهانههایی فنی رد کرده بودند، به اعتقاد برخی نمیتواند احتمال لابی داور یک بخش، در هیئت انتخاب بخش دیگر را دست کم گرفتنی و کمرنگ باقی بگذارد، همانطور که مسئولیت اجرایی مهتاب کرامتی در فستیوال سی و پنجم و حضور یک مستند به تهیه کنندگی او در بخش حقیقت جشنواره هم، چنین زمزمههایی را دامن میزند. اما مهمتر از آیدا پناهنده، بحث حضور یک داور دیگر در جمع پنج نفره کسانی است که فیلمهای کوتاه این دوره را به قضاوت نشستند؛ محمد شیروانی. محمد شیروانی از مستندسازان نسبتاً قدیمی کشور است که تعدادی فیلم کوتاه دیده شده هم در
کارنامهاش دارد و جزو جنجالیترین آدمهای این عرصه در سینمای ایران بود. او هم مثل خیلی از هنرمندان دیگر ایران، در فضای مجازی یک صفحه شخصی یا به عبارتی رسانهای شخصی دارد و دیدگاهها و مسائل مربوط به خودش را آنجا منتشر میکند. مطلبی سخیف درباره یکی از اشعار مذهبی، مضمون یکی از پستهایی است که در صفحه اینستاگرام محمد شیروانی، همزمان با عاشورای همین سال بارگزاری شد و انتخاب چنین فردی با چنین دیدگاهی که موضعگیریهای شبیه به این از طرف او بیسابقه هم نبوده، باز پای مسئولین برگزار کننده جشنواره فیلم فجر را به میان میکشد. به نظر میرسد دیگر نیازی به بیان مجدد حرفهایی نباشد که همه تا به حال بارها خوب به گوششان خورده و حسابی از بحر هستند؛ آیا این جشنواره آنچنان که هدف خلقتش بوده، در خدمت آرمانهای انقلاب است؟
دیدگاه تان را بنویسید