علیمردانی: «آباجان» را برای فاطمه معتمدآریا ساختم
دفاع مقدس همواره برای آثار سینمایی و تلویزیونی پر از سوژههای نابی است که میتواند ارزشها و پایمردیهای مردان و زنان این سرزمین را به تصویر بکشد.هاتف علیمردانی در جدیدترین ساخته خود با عنوان «آباجان» به سراغ یکی از موضوعات دفاع مقدسی رفته است.
روزنامه آرمان:دفاع مقدس همواره برای آثار سینمایی و تلویزیونی پر از سوژههای نابی است که میتواند ارزشها و پایمردیهای مردان و زنان این سرزمین را به تصویر بکشد.هاتف علیمردانی در جدیدترین ساخته خود با عنوان «آباجان» به سراغ یکی از موضوعات دفاع مقدسی رفته است. او میگوید: «جنگ برای من تاریخی از زندگی ام بود که با آنکه چیزی از این مساله نمیدانستم اما بخش بزرگی از زندگی من را فرا گرفته و کودکی من را تحت تاثیر قرار داده بود. اتفاقاتی را برایم رقم زد که هنوز هم در سن ۴۰ سالگی نمیتوانم آنها را فراموش کنم بنابراین فرزند من و آیندگان باید بدانند که ما در چه برهه ای از تاریخ زندگی کردیم و چگونه مردان بزرگی به خاطر این سرزمین، شرف و خاک خود ایستادند و جنگیدند تا ما حالا بتوانیم در امنیت زندگی کنیم.» در ادامه گفتوگوی وی را با مهر میخوانید.
«آباجان» مضمونی دفاع مقدسی دارد و شما پیش از این به مسائل اجتماعی پرداخته بودید؟ چرا این موضوع را برای ساخت اثر انتخاب کردید؟
«آباجان» جزو دغدغههای دوران کودکی من و روایتکننده لحظههایی از زندگی من بود که تجربه کردم، من فکر کردم که لازم است این لحظهها به فرزند من منتقل و او متوجه شود که ما در یک برهه ای از تاریخ چگونه زندگی کردیم. به خاطر همین من به سمت نگارش این فیلمنامه رفتم این را هم باید بگویم که آباجان یک شخصیت واقعی است ولی من این قصه را بر اساس تخیلم نوشتم. در واقع آباجان، مادربزرگ من، زنی بسیار مظلوم بود. بنابراین این فیلم بر اساس واقعیت نیست بلکه شخصیت آباجان بر اساس شخصیتی واقعی است که زندگی خود را داشت.
دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در دوره ای اتفاق افتاد که حتما شما سن کمی داشتید اما این مقوله چه جایگاهی برای شما داشته که باعث شده فیلمی بسازید که به شرایط آن زمان پرداخته است.
جنگ برای من تاریخی از زندگیام بود که با آنکه چیزی از این مساله نمیدانستم اما بخش بزرگی از زندگی من را فرا گرفته و کودکی من را تحت تاثیر قرار داده بود. اتفاقاتی را برایم رقم زد که هنوز هم در سن ۴۰ سالگی نمیتوانم آنها را فراموش کنم بنابراین فرزند من و آیندگان باید بدانند که ما در چه برهه ای از تاریخ زندگی کردیم.
شخصیت محسن میتوانست یکی از شخصیتهای مهم این فیلم باشد و بخش بزرگی از داستان را رقم بزند اما این اتفاق نیفتاد و این شخصیت در ادامه داستان رها شد. چرا این اتفاق افتاد؟
بله. من این موضوع را قبول دارم، شخصیت محسن در فیلمنامه دچار ممیزیهایی شد که ما بیشتر از آن نمیتوانستیم به آن بپردازیم اما به طور کلی باید بگویم این ژانر بدون تعلیق نمیتواند باشد و اثر من نیز این چنین است.
با آنکه فیلمبرداری «آباجان» در زنجان انجام شده است اما آنچنان که باید المانی از این شهر در این اثر نمیبینیم. پس ضرورت فیلمبرداری در زنجان چه بود؟
شما مگر زنجان رفته اید؟
بله عده ای از خویشاوندان من در آنجا زندگی میکنند.
در پاسخ به این پرسشتان باید بگویم این فیلم پر از المانهای شهر زنجان بود برای مثال مسجد خانم و محله مسگرها مواردی بودند که نشاندهنده شهر زنجان هستند. جغرافیای آنجا تعریف شده و هرکس زنجان را دیده باشد متوجه میشود که آن جغرافیا مربوط به شهر زنجان است.
در این فیلم قصههای مختلفی روایت میشود و معلوم نیست دقیقا این فیلم کدام قصه را پیگیری میکند.
پی رنگ قصه اصلی ما وقتی تعریف میشود که داستانهای کوچک به پی رنگ اصلی حجم میدهند، ما آدمها هر کدام قصه ای داریم که هر کدام وارد یک زندگی اجتماعی میشویم و پی رنگ زندگی اجتماعی را تشکیل میدهیم. ما اگر قصه ای نداشته باشیم جامعه تشکیل نمیشود. برای مثال هر کدام از ما وقتی به خانه ای میرویم قصهای داریم اما وقتی وارد اتفاقی میشویم آن اتفاق قصه زندگی همه ما میشود.
شخصیت آباجان در این اثر مدام دچار مشکلات مختلفی میشود و این مشکلات از سوی نزدیکان این شخصیت ایجاد میشود. این موارد باعث میشود فضای امیدوارانهای بر فیلم حاکم نباشد. در این باره توضیح میدهید؟
شما چند سال سن دارید؟
من متولد هفتاد هستم.
پس به خاطر همین است. شما آن سالها را درک نکردید آن سالها پر از ناامیدی، پر از سیاهی و پر از جنگ و غصه بود. شما نمیتوانید آن سالها را به تصویر بکشید و فضاهای ناامیدی را انعکاس ندهید. ما این فیلم را ساختیم که شماها بدانید مردم ما چه مظلومیتهایی را تحمل کردند که بدانید در گذشته افراد چگونه زندگی کردهاند و چه سختیهایی را پشت سر گذاشته اند. بسیاری از اتفاقات برای شما تنها در قصهها میگذرد. شما تنها شنیدهاید که کودکی ۱۰ ساله پایمردی میکرد اما حالا میبینید که این نسل چگونه پایمردی، استقامت و تحکم را از دست دادهاند.
این فیلم بازیگر محور است و به نظر میرسد اگر بازیگران نمیتوانستند از عهده کار خود بربیایند فیلم دچار لطمه بسیاری میشد. دلیل این امر چه بود؟
من در فضای ناتورالیستی و فضایی که دوست دارم به مستند نزدیک شود کار کرده ام، در چنین مواقعی دوربین طراحی صحنه و گریم همه گم میشوند تا بازیها دیده شود برای همین است که بازیهای آثار من در این سالها دیده شده و جایزه گرفتهاند. این را هم باید بگویم که اگر خانم معتمدآریا بازی نمیکرد من این فیلم را نمیساختم.
یعنی شما این فیلم را تنها برای فاطمه معتمدآریا نوشتید؟
بله. اصلا باید بگویم که قبل از اینکه پروانه ساخت بگیرم با خانم معتمد آریا قرارداد بستم و مطمئن شدم او در فیلم من بازی میکند و سپس اقدام به اخذ پروانه ساخت کردم. هر چند ما بازیگر توانا زیاد داریم اما من این فیلم و این شخصیت را تنها برای خانم معتمدآریا نوشتم. بعد نگارش فیلمنامه که تمام شد با هم قرارداد بستیم و آن وقت من پروانه ساخت گرفتم.
دیدگاه تان را بنویسید