«ماجرای نیمروز»؛ و اینک سینما!
بدون تردید ماجرای نیمروز مهمترین فیلم جشنواره تا امروز است. مهدویان در سبکی که دوست دارد چیرهدست شده. دوربین مستند نمای هادی بهروز حس وقایع را عمیقتر کرده و نوعی درام خلق میکند. درامی که از اساس با آنچه میشناسیم متفاوت است.
سرویس فرهنگی فردا؛ سید حسام الدین حسینی: بدون تردید ماجرای نیمروز مهمترین فیلم جشنواره سی و پنجم فجر است. مهدویان در سبکی که دوست دارد چیرهدست شده. دوربین مستند نمای هادی بهروز حس وقایع را عمیقتر کرده و نوعی درام خلق میکند. درامی که از اساس با آنچه میشناسیم متفاوت است. فیلمساز جوان ما در بازسازی وقایع و فضاها فوقالعاده است؛ اما هنوز لحظه نمیسازد و این لحظه نساختن به قسمتهایی از فیلمش آسیبزده. ماجرای نیمروز «فیلم» است، جهان خودش را میسازد و مخاطب ناآشنا با تابستان ترسناک 60 را با دلهره و وحشت آن روزها همراه میکند.
تیم امنیتی به خوب تیپسازی شده است. ما این تیپها را میشناسیم و با آنها همذات پنداری میکنیم. درام اصلی فیلم جدال میان خشونت حاکم بر فضا با مهربانی و عطوفت درونی آدمهای فیلم است. فضا چنان خشن است که اهل گفتوگوترین اعضای گروه را هم طرفدار «عمل سریع و خشن» میکند. دوربین مستندنما و سبک خاص فضاسازی و کارگردانی مهدویان دقیقاً همینجا به مدد فیلم آمده است. فضا بهشدت برای تماشاگر امروزی باورناپذیر است. در مقام راوی چنین ماجرایی یا باید به سمت شخصیتسازی و دراماتیزه کردن ماجراها بروید که احتمالاً مخاطب را پس میزند، یا اینکه با توجیه پس نزدن مخاطب به آنچه رویداده است خیانت کنید و فتیله واقعیت را به نفع فیلم و تماشاگرش پایین بکشید. مهدویان راه سومی پیش روی خود و تماشاگرانش گشوده است. هر آنچه رویداده را کمی بافاصله، با دوربینی شبه مستند و بازسازی دقیق فضاها و موقعیتها، به روی پرده فرستاده است. پردهای که تماشاگر را به هیجان میآورد و حتی لحظهای به او مجال رها کردن سیر اتفاقات را نمیدهد.
با همه اینها فیلم هنوز چند نقطهضعف مهم دارد. مهمترینشان لحظه نساختن و درنیاوردن حس نماهای کلوز است. دوربین نسبت به خودیها مدیوم و نسبت به منافقین لانگ است. یک رابطه عاشقانه لق و بیمنطق دارد که گاهی به خاطرش کلوز میشود. همین جا ریتم از دست میرود. خوشبختی آن است که مهدویان سریع کات میدهد و همین فیلم را نجات داده است. لانگ بودن دوربین نسبت به منافقین هم خوب نیست. خصوصاً برای تماشاگری که آنها را میشناسد. معشوق جفاکار فیلم هم نتوانسته جور نزدیک کردن مخاطبان به «مجاهدین خلق» را بکشد. بهطورکلی فیلم «مجاهدین خلق» را نمیسازد؛ اما از پس نشان دادن تغییر ماهیتشان به «منافقین» بهخوبی برآمده است و این چیز کمی نیست. ماجرای نیمروز جز معدود محصولات رسانهای است که مخاطب اسم منافقین را میشنود و چون دلیلش را میبیند باورش میکند.
حیف است به بازی درخشان حجازیفر اشاره نکنیم. این مرد تابهحال کجا بوده؟ چقدر خوب اسلحه به دست میگیرد و چه باورپذیر شلیک میکند. اهل «عمل» است و با گفتوگو موافق نیست؛ اما مهربان است و این مهربانی بهخوبی ساختهشده است. مهدی زمین پرداز و جواد عزتی هم خوب بازی کردهاند و بهاندازه. بقیه هم بد نیستند و این یعنی ماجرای نیمروز بهترین فیلم تا امروز و احتمالاً تا انتهای جشنواره است. شک نکنید.
دیدگاه تان را بنویسید