خبرگزاری ایسنا: در بخشی از گفتوگوی روزنامه «وقایع اتفاقیه» با مهران احمدی، به بازی وی در فیلم «نفس» ساخته نرگس آبیار اشاره کرده و آورده است:یک بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون میگوید به او جایزه نخواهند داد چون «بازیگر محفل» نیست. بازی شما در نفس و بقیه کارهایتان به نوع بکری پهلو میزند؛ جوری که تماشاگر میآید تا نقشی جدید و نه مهران احمدی را ببیند. این نگاه را تا چه حد درست میدانید؟ شاید در سینمای کلاسیک، نوعی از بازی وجود دارد که یک شخصیت را میسازد و سالها با آن زندگی میکند؛ مثل چارلی چاپلین، باستر کیتن یا جری لوییس. این قضیه در تیپسازی بسیار بیشتر دیده میشود؛ البته این کار سختی است، عرق ریختن میخواهد. من برای درآوردن نقشهایم، این عرق را میریزم و دوست دارم مدام تجربه کنم و نقش جدیدی را بسازم. اگر جایی هم ببینم نمیتوانم نقش را دربیاورم، میگویم که نمیتوانم یا برای من این نقش تکراری است. البته ممکن است برای یکی از همین نقشها جایزه بگیرید و آن را تکرار کنید. این مسأله ممکن نیست؟ به من که جایزه نمیدهند. چرا همیشه این حرف را میزنید؟ چون به من گفتهاند. در فیلم نفس، خانم آبیار شاهد هستند که این
جمله به من گفته شد. خب دلیلش چیست؟ نمیدانم. من در این حرفه رفیق ندارم. رفیق من، خانوادهام هستند. رفیق دیگری ندارم. من بازیگر محفل نیستم؛ محفل معنای خاص هم ندارد. میتواند دورهمی باشد یا جمعی از آدمهایی باشد که افکار، اندیشهها و منششان یکی است. من انگار در این چارچوب نمیگنجم با اینکه با آدمهای مهمی هم کار کردهام اما در این جمعها، مرا راه نمیدهند. خب، نقشهایی که شما بازی میکنید، خیلی خاص است و به نظر با نقش زندگی میکنید. این خیلی مهم است که وقتی نقشی را بازی میکنید، نابازیگرانه بازی کنید. اولین نقشی که در سینما بازی کردم، در فیلم «آدم» در سال 81 بود. قبل از آن، در تئاتر پرونده بسیار قطوری داشتم. جالب است در جلسه نقد و بررسی فیلم «آدم» اشاره کردند که آن آقایی که کچل کرده و محلی بوده و از نابازیگران هستند خیلی خوب بازی کردهاند. کاهانی در جواب این حرف اشاره کرد که من لیسانس بازیگری دارم و سالهاست تئاتر کار میکنم. خیلی مهم است که یک بازیگر بتواند نمایشگری را از بازی خود حذف کند؛ یعنی در عین حالی که بازیگر هستی، نابازیگر باشی. انگار جلوی دوربین نیستی. تلاش من همیشه در همین راستاست. برای همین
است که بین نقشهایی که بازی کردهاید، تفاوت حس میشود؛ یعنی بیننده نقش شما در «نفس» را هیچوقت با شکیب سریال «آوای باران» نمیتواند مقایسه بکند چون دو فضای مختلف برای ارائه نقش است. این همان چیزی است که مدنظر من هست چون هر نقشی را احساس میکنم که فقط یکبار ظرفیت اجرا ندارد، نمیتوانم برای بار دوم آن را بازی کنم. در فیلم «هیچ» هم بهدنبال تجربه نقش آدمی جدی بودم که قرار است با قلدری یک خانواده را اداره کنم. حتی در فیلم «اسب حیوان نجیبی است» هم یک تیپ اگزوتیک را سعی کردم جوری ارائه بدهم که در کارهای دیگر دیده نمیشود. بههرحال، تجربه تبعات و حاشیههای خودش را دارد.
دیدگاه تان را بنویسید