سرویس فرهنگی فردا؛ محمد مهدی شیخ صراف: یکی دو روز پیش سر کلاس آموزش خبرنگاری برای نوجوانان دبیرستانی بحث کشید به انواع تیتر. مثالی زدم از نام گذاری فیلم های سینمایی و تیترهایی که به شیوه بازی کردن با آن ها ساخته می شود. یکی از بچه های پایه نهم یا دهم (که من هنوز نمی دانم می شود معادل چندم دبیرستان زمان ما!) با تردید دست بلند کرد و سوالی پرسید. گفت: «آقا! الان لانتور اسم یه فیلم سینماییه؟»
سعی کردم قیافه معلم های آگاه و مسلط بگیرم و گفتم: بله اولا که لانتوری است و نه لانتور! بعد هم به تازگی پوسترش رونمایی شده و قرار است به زودی در سینماهای کشور به نمایش در بیاید و من این فیلم را در جشنواره فجر... که حرفم را قطع کرد: «آقا! لانتور که فحش بدیه!»
با مجوز رسمی دولت جمهوری اسلامی و وزارت ارشاد قرار است یک فحش بدمعنی که گویا ریشه در ادبیات خلافکارها و زندانیان دارد روی بیلبورد های سراسر شهر و کشور به عنوان اسم یک فیلم به نمایش در بیاید و همه نشریات در صفحاتشان از «لانتوری» بنویسند. بدون هیچ مشکل خاصی و احیانا اعتراضی. البته یادم می آید یکی دو رسانه در اوایل ساخت این فیلم به نام آن اعتراض کرده بودند که البته گوش شنوایی در ارشاد نیافت.
آن هم در روزهایی که که کل جامعه هنری و رسانه ای ما به حرکت خلاف ادب یک هفته نامه با سابقه های مشخص سیاسی معترض هستند که چرا نوشته ای «د..ث»؟ حتی همین که کسی مثل من ابا دارد واژه «دیوث» یا کامل بنویسد ولی «لانتوری» را تیتر می کند هم بخشی از همین سندورم خطرناک دوگانگی است. اما یکی دو سال است چشمانمان را به چنین واقعیتی در هنرهای نمایشی و نامگذاری یک فیلم سینمایی بسته ایم. چه آنکه معنی این واژه لانتوری در ادبیات زیر زمینی فراتر و بدتر از آن چیزی است که با جستجوی اینترنتی در واژه نامه های آنلاین پیدا می شود.
بی ادبی و استفاده از کلماتی که در میان عامه مردم «فحش» و «ناسزا» محسوب می شود هنوز هم در میان بخش زیادی از همین مردم و قشر فرهیخته همان تعریف را دارد و همانقدر قبیح است و نسبت به آن حساسیت وجود دارد. اما یالثارات برای بار چندم (به حق) توقیف می شود و لانتوری حلوا حلوا! کسی هم کاری به ادبیاتی که در تئاترها استفاده می شود ندارد. چه می شود که چنین استاندارد دوگانه ای در مقابل قباحت ها شکل می گیرد؟
بعد از اتمام کلاس خبرنگاری ذهنم سخت درگیر این مسئله بود که اگر فیلم ساز نورچشمی رئیس سازمان سینمایی یک نسبت بی شرمانه یا صفت نامناسب دیگر را برای فیلمش انتخاب کند، همچنان همه (از جمله تمام آنهایی که این چند روز گریبان دریدند در مذمت بی اخلاقی) باید سکوت کنند تا نوجوان ها درباره لخت بودن پادشاه سوال بپرسند؟
با اینکه تئاتر را دوست دارم ولی ته قلبم امیدوارم هیچ کدام از این نوجوان ها گذرشان به سالن های تئاتر نیفتد وگرنه در مواجهه با نمایش های رسمی که به کاربردن الفاظ وقیح (که از نوشتن آنها شرم می کنم) و فحاشی به بخش ثابتی از آنها تبدیل شده است، در مورد هنرمندان و مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی چه خواهند گفت...
کاش این هنرمندان، مسئولین و رسانه های اخلاق مدار چنین حساسیتی که در مورد تیتر یک هفته نامه دارند را در مورد دیالوگهای رایج در تئاترهایی که نویسندگی، کارگردانی، بازی، تبلیغ و تماشا می کنند هم داشتند.
دیدگاه تان را بنویسید