روزنامه اعتماد: علی مصفا به سوالاتی در باره بازیگری اش پاسخ داده است. بخشی از این مصاحبه را می خوانید: بعد از بازي در فيلم «در دنياي تو ساعت چند است» گفته بوديد ديگر سراغ بازيگري نميروم اما در جشنواره سي و چهارم فجر سه فيلم داشتيد و بعد از آن هم در يكي، دو فيلم بازي كرديد. چه اتفاقي افتاد. دوباره رفتيد سراغ بازيگري؟ من از فيلم «پري» به بعد مدام ميگويم ديگر در فيلمي بازي نميكنم اما نميدانم چه اتفاقي ميافتد كه تن ميدهم. سعيام اين است كه بازي نكنم اما در شرايطي قرار ميگيرم كه به ناچار اين كار را انجام ميدهم. نميدانم؛ دوست ندارم، اما پيش ميآيد. بازيگري خوشايندم نيست. در حوزه هنر چه فعاليتي برايتان مطلوب است؟ خيلي دلم ميخواست نويسنده بودم. مينشستم قصه مينوشتم. يا مثلا نقاش بودم و مينشستم به نقاشي كشيدن. كارهايي كه نشسته انجام ميشوند موردعلاقهام است. كلا آدم راحتطلبي هستم. شما در زمينه بازيگري آدم راحتي هستيد؟ نه خيلي ناراحتم و همهچيز برايم سخت است. يك مقدار عجيب است كه باز هم سراغ بازيگري ميرويد! بعضي وقتها پول باعث ميشود اين كار را انجام بدهم يعني ميگويم هم كارم را انجام ميدهم و
پولي دستم ميرسد كه بد نيست، پس چرا اين كار را نكنم؟ بعضي وقتها هم رد كردن پيشنهادهايي كه ميشود، به نظر احمقانه ميآيد. هم از نظر خودم و هم از نظر ديگران. ديگران ميگويند يك چيزيت ميشود كه با وجود كارگردان خوب، فيلمنامه قوي و نقش درست، پيشنهاد بازي در فلان فيلم را رد ميكني. اما ته ته ماجرا هميشه ترجيح ميدادم آن كار را نكنم. بازي در كدام فيلم اذيتتان كرده است؟ براي چه ميخواهيد بدانيد؟ ميخواهم ببينم اين اذيت شدن در فيلم هم نمود پيدا كرده است؟ بازي در خيلي فيلمها اذيتم كرده است. آن فيلمي كه هم حين بازي و هم بعد از ديدن ناراحتتان كرده، كدام بوده است؟ بعضي وقتها شده كه من شبها به خاطر بازي در فيلمي گريه ميكردم. اينكه چرا اين فيلم را بازي كردم. سر كدام فيلم؟ نميتوانم بگويم. فقط اين را بگويم كه شبها هايهاي گريه ميكردم و به خودم ميگفتم چرا اين فيلم را بازي كردي.
دیدگاه تان را بنویسید