کاپ: بخش دیگری از گفتگوی ابراهیم افشار با مجری برنامه 90 را می بینیم. در این بخش عادل می گوید که به علت استرس بالا یکی از اسمی را به شکلی عجیب تلفظ کرد. *یکی از خروجی های جالب 90 این است که باعث آشتی روشنفکران با فوتبال شد. من روشنفکران بسیاری را می شناسم که همیشه می گفتند «فوتبال افیون جامعه است» اما در خلوت خود بدون پلک زدن دوشنبه خودشان را با 90 کشتند! خب چه چیزی آنها را میخکوب می کند: 1-چکش؟2-دایره واژگانی «90»؟ 3-عشق جنجال پروری که عشق ویژه هزاره سوم است؟ یا چه؟ فکر کنم صداقت این برنامه باشد. در فوتبال ما تابلوهایی وجود داشت که با این برنامه شکسته شد. یک دهه قبل انتقاد از پروین و حجازی جرم محسوب می شد آنها خود را قدیس می پنداشتند. اما در این برنامه در کنار حفظ حرمت ها، هرکس، هر مسئول و هر مقامی مورد نقد قرار می گرفت نقدی که سعی شد عادلانه باشد و عدالت محور. در این برنامه همه اهالی فوتبال متوجه شدند یک جایی هست که تمام اعمال و رفتار آنها را زیر ذره بین قرار می دهد و بدون کوچک ترین واهمه ای آن ها را زیر ذره بین قرار می دهد و بدون کوچک ترین واهمه ای آنها را زیر ذره بین قرار می دهد و چون برنامه سالم
بوده است هیچ انگی نتوانسته اند به آن بزنند و راز ماندگاری برنامه 90 به نظر من در همین سلامت و البته صداقت آن است. *برگردیم سر 90. برنامه شما وقتی گل کرد که هیچ رقیب درست و حسابی نداشت اما توی این چندماه اخیر با اوج گیری برنامه کوثری در شبکه دو و این خانه تکانی های موجود در برنامه شفیع (شبکه یک)، به نظر می رسد مخاطبات 90 کمی ریزش کرده اند. خب، حالا وقت زایش و نوآوری است. چرا آیتم های جدیدی به 90 اضافه نمی کنی؟ چه فکرهای جدیدی در سر داری؟ گاهی فکر می کردم در حاشیه بعضی جنجال ها می توان از روان شناس ها و جامعه شناس های بزرگ مملکت هم نظرخواهی کرد تا پای نخبگان هم به 90 باز شود. گاهی خیلی فکرها می کردم... خودت هم فکر می کنی گاهی؟ صد در صد. اتفاقا حضور رقبا انگیزه ما را بیشتر کرده است. ماهیت برنامه 90 نقد و بررسی بازی های لیگ و اتفاقات پیرامون فوتبال است. نمی توان اصل آن را تغییر داد اما این که شکل وسایل و ظاهر برنامه را تغییر بدهیم مدام راجع به آن فکر می کنیم، حذف بخش کارشناسی و تند کردن ریتم برنامه با توجه به اینکه با حضور میهمانان در برنامه های شبکه های دیگر حضور آنها دیگر جذابیت سابق را ندارد، در همین
راستا انجام شده است. دوستان و مشاوران بسیار خوب و صادقی دارم که همیشه از نظرات شان برای بهبود برنامه استفاده می کنم و حتما به همین روند ادامه خواهم داد. *وقتی توی برنامه 90 صحبت های برخی از حاضران به حوالی خط قرمزها می رسد چگونه به آنها اشاره می کنی که مواظب باشند؟ 1-چشمک می زنی.2-کاغذ روی میز را نشان می دهی.3-سرفه یا عطسه می کنی. 4-می خوابانی توی گوش شان. 5- «من بمیرم تو بمیری» می زنی؟ یک چیزی بین همه اینها! وسط حرف شان می پرم، چشمک می زنم، بال بال می زنم و خلاصه به یک نحوی به آنها می فهمانم که از خط قرمزها دارند در می شوند اما بعضی مواقع کاری نمی شود کرد. به هر حال ماهیت برنامه زنده است دیگر. بال بال چه جوری می زنی؟ رنگم می پرد، این ور و آن ور را نگاه می کنم، پرچم سفید تکان می دهم و... *خب برای اینکه در این هوای دلگیر بارانی و این مصاحبه فلسفی مکتوب دچار شیزوفرنی نشویم، حس و حال اولین گزارش تلویزیونی ات و دیگری اولین شب اجرای 90 از دلواپسی ها و گاف ها چه می دانم قره قروت بگو! اولین بار که صدایم از تلویزیون پخش شد، بازی های فوتبال جام رمضان بود، سال 1374. این قدر هول شده بودم که سرژیک عیوضی دروازه بان
آرارات را عیوضی (AYUZI) تلفظ کردم! به هر حال حس و حال جالبی بود. به خصوص برای یک جوان 21 ساله. اولین اجراهای برنامه 90 هم هنوز در ذهنم وجود دارد. خامی، بی تجربگی، عشق، علاقه، تلاش، انگیزه، رویاپردازی، جاه طلبی، کمال خواهی، همه این ها در وجودم متبلور شده بود. تصور کن عادل فردوسی پور را در 60 سالگی. امیدوارم اگر خداوند این همه به من عمر داد عشق و علاقه ام به فوتبال را از من نگیرد. فوتبال دیدن بهترین تفریح من است و از کارم واقعا لذت می برم. امیدوارم در آن سن هم بتوانم همین قدر از زندگی کاری ام لذت ببرم.
دیدگاه تان را بنویسید