روزنامه صبح نو: موضوع «فضای مجازی» به اعتقاد اغلب اندیشمندان جهان، بذر تحول جهان جدید در چند دهه اخیر است و همه مؤلفههای زیست انسانی با ورود به این فضا معنایی تازه یافته است. به عبارتی دیگر بشر در دورهای فشرده در حال تجربه کردن تغییرات بزرگ است که حتی هنوز چارچوبهای نظری محکمی برای این تجربه منحصربهفرد، ساخته و پرداخته نشده است. مفاهیمی مانند «عصر اطلاعات»، «جامعه شبکهای» و حتی «جهانی شدن» را باید ذیل همین تغییر فهم و معنا کرد. جملهای از رهبر انقلاب نقل شده است که ایشان در نخستین جلسهای که با اعضای شورای عالی فضای مجازی داشتهاند، اهمیت فضای مجازی را به اندازه اهمیت انقلاب اسلامی دانستهاند. یعنی اگر جمهوری اسلامی نتواند فضای مجازی را تدبیر کند، انقلاب اسلامی دچار مخاطرات جدی خواهد شد و اگر در این امر موفق باشد، انقلاب اسلامی وارد یک مرحله جدید از تکامل خود خواهد شد. چنانچه رهبر حکیم انقلاب اسلامی در حکمی که برای رییس جدید سازمان صداوسیما صادر کردند، از بین چهار تذکر دادهشده، بر اهمیت حضور مؤثر صداوسیما در فضای مجازی نیز تاکید کردند. نسبت صداوسیما با فضای مجازی چیست؟ اما سؤال اینجاست که چرا رهبر
انقلاب در حکم چندخطی خود، از میان مسائل گوناگون، بر موضوع فضای مجازی تاکید میکنند؟ اساساً صداوسیما چه نسبتی با فضای مجازی میتواند برقرار کند؟ آیا همانگونه که عدهای سعی در القای آن دارند، این نسبت فقط به این است که صداوسیما در برنامههای رادیویی و تلویزیونی خود، مثلاً یک کانال تلگرامی یا اینستاگرامی را معرفی کند یا پورتال و سایت مناسبی برای سازمان در نظر بگیرد؟ آیا این همه خواست رهبری است؟ برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا روشن شود که انتظار ما از صداوسیما چیست و با چه نگاهی به آن مینگریم. اگر صداوسیما را صرفاً مجموعهای از شبکههای رادیویی و تلویزیونی بدانیم، دیگر ضرورت چنین مباحثی تا حد زیادی منتفی خواهد شد اما اگر آنچنان که در قانون اساسی ذکر شده است، صداوسیما را ابزار روند تکاملی انقلاب اسلامی بدانیم، نگاه ما نسبت به رسالتهای صداوسیما تغییر خواهد کرد. صداوسیما در واقع بیش از آنکه یک رسانه ساده صرف، بر اساس درک معمول باشد، ابزاری حاکمیتی است که فقط جنبه فرهنگی ندارد، بلکه سازمانی سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی است که رسالتش محقق کردن اهداف انقلاب و حرکت در جهت تکامل آن است؛ اهدافی که
امروز از آنها با عنوانهای روشن، دولتسازی، جامعهسازی و تمدنسازی، در ادبیات انقلاب اسلامی یاد میشود. پس قطعاً چنین سازمانی نمیتواند در برابر تحولات فوقالعاده مهمی که در حوزه فضای مجازی اتفاق میافتد بیاعتنا باشد. البته این حضور برای خود صداوسیما هم فرصتهای تازهای ایجاد خواهد کرد و محاسن رسانهای فراوانی دارد. صراحت بیشتر در فضای مجازی یکی از آنها صراحت و جامعیت بیشتر در سردبیری اخبار است. مخاطبان خاص خبر به دنبال جزئیات بیشتر در بخشهای خبریاند. در بستر فعلی، هرگونه شیوه خبردهی هیجانی، ممکن است به نوعی اضطراب خبری و بالطبع به نوعی تشنج و ناآرامی اجتماعی تبدیل شود اما در حوزه فضای مجازی میتوان این موضوع را برای مخاطبان خاص، به صورت جدیتری دنبال کرد. به عنوان مثال کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان، با نوع خبردهی خاصش، اکنون یکی از پرمخاطبترین کانالهای خبری است که البته میتوان با استفاده از ظرفیتهای این حوزه، ضریب نفوذ آن را نیز افزایش داد. یکی دیگر از برکات نزدیکی صداوسیما و فضای مجازی، تحولی است که در حوزه مخاطبشناسی ایجاد خواهد شد. در حال حاضر صداوسیما سالانه صدها میلیون تومان بابت
پژوهشهای مخاطبشناسانه هزینه میکند که این نظرسنجیها به منظور اطلاع از نظرات مخاطبان، در بستر فضای مجازی در سریعترین زمانها و با کمترین هزینهها انجام خواهد شد.به نظر میرسد نخستین موضوعی که صداوسیما باید به آن اهتمام بورزد، تدوین علمی و عملیاتی سازوکارهاییاند که امکان بهرهبرداری از ظرفیتهای فضای مجازی را ایجاد میکنند. رسانههای انقلابی نیز باید این مطلب را از صداوسیما مطالبه کنند تا خود این مطالبه، انگیزهای برای عمل مدیران صداوسیما در این موارد باشد. دومین وظیفه سازمان برای تحقق این مهم، رایزنی در سطوح بالای نظام، یعنی قوای سهگانه و دیگر نهادهای مرتبط است برای اینکه بتواند با ایجاد سازوکارهای واقعی در دل مراکز ادارهکننده جمهوری اسلامی، برای تدبیر در حوزه فضای مجازی به نظام یاری برساند.حال یک سؤال مهم دیگر باقی میماند؛ آیا صداوسیما با توجه به ارزیابی سازمانها و مراکز و دفاتر و ادارههای موجود در کشور، میتواند محل مناسبی برای کمک به مدیریت فضای مجازی کشور باشد؟ برای پاسخ به این سؤال، مناسب است از این مقدمه شروع کنیم که ما برای مدیریت فضای مجازی، به سه ابزار مهم نیاز داریم: 1- زیرساخت فنی 2-
تولید محتوا 3- ساختار منسجم منابع انسانی؛ چه در حوزه کاربران و چه در حوزه مدیران و ناظران شبکه. در هر سه عامل، در حال حاضر صداوسیما بهترین و مناسبترین سازمان برای کمک جدی در اداره این فضا در کشور است. یکی از موانعی که باید برای استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی از سر راه برداشته شود، جبران عقبماندگیهای فنی و زیرساختی است که به واسطه کمکاریها و غفلتهای گذشته حاصل شدهاند. اتفاقاً نقطه قوت ریاست جدید سازمان، دکتر علی عسگری نیز همین اشراف بر حوزه مسائل فنی و زیرساختی است.لذا با این مقدمات به نظر میرسد هیچ دستگاهی در کشور، در حال حاضر، به اندازه صداوسیما، توان و صلاحیت ورود به این عرصه را ندارد و امیدواریم مدیریت جدید سازمان صداوسیما با تعامل مناسب با سازمانها و دیگر دستگاههای کشور و نیز با دانشگاهها و نخبگان کشور، از عهده انجام این وظیفه مهم و حیاتی بربیاید. یکی از طرحهایی که در سالهای گذشته مطرح و به صورت بسیار محدود اجرا شده بود پروژه «آیپیمدیا» بود که میتوانست حداقل در کلانشهرهای کشور با هزینهای در مقایسه با نفع اندک آن، اجرا و راهاندازی شود. از مزایای این طرح، خصلت تعاملی آن است که ارتباط
مدیران و برنامهسازان صداوسیما را با مردم تسهیل میکند. یکی دیگر از مزایای این طرح آن است که میتوان بخش مهمی از هزینههای تولیدات رسانهای را از طریق دریافت هزینههای اندک از انبوه مخاطبان میلیونی، تأمین کرد که این موضوع تحولی در اقتصاد رسانه ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، پخش آگهیهای تجاری در این سیستم هدفمند خواهد شد که تاثیرات اقتصادی و فرهنگی مطلوبی بر جای خواهد گذاشت.
دیدگاه تان را بنویسید