خبرگزاری فارس: «علی زارعان» مدیر پیشین گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیما گفت: در حال حاضر مشغول نوشتن خواندن و چاپ کتاب هستم.کتاب «ایستادن به روایت کلمه» چند ماه پیش چاپ شد و کتاب اخیرم در حال نگارش و ادیت پایانی است و هنوز اسمی برای آن انتخاب نکردم. وی ادامه داد: 23 سال به صورت تخصصی در حوزه کودک و نوجوان فعالیت کردم و در این مدت 5 سال مجموعه «کلاه قرمزی» را روی آنتن آوردم.اوج شکوفایی برنامه «عمو پورنگ» نیز در همین دوران بود.در اصل سیستم یا همان سازمان صدا و سیما هزینهای را صرف کرده بود تا من بتوانم برنامههای این چنینی را بسازم و این هزینهها باید دوام داشته باشد نه اینکه شخصی مدعی باشد که من باید دائما مدیر باشم. زارعان همچنین بیان داشت:در دوره آقای سرافراز شاهد غیبتهای افراد بودیم و یکباره میدیدیم که فردی به صورت ناگهانی از روی آنتن پخش پایین میآید و حذف میشود. دلیل این موضوع این است که مدیریت فرهنگی یک مدیریت زمان بر است. برای مثال اگر شما میخواهید قرمه سبزی درست کنید حداقل چهل و پنج دقیقه زمان میخواهید و اگر شعله گاز را زیاد کنید، غذایتان میسوزد. بر همین اساس روالهای فرهنگی را نمیتوان با
سرعت پیش برد و تغییر و تحولاتی که آقای سرافراز به دنبال آن بود ممکن بود انجام شود و انجام هم میشد،اما نه با این سرعت و قطعا زمان بیشتری را میطلبید. وی درباره دلیل استعفای خود بعد از ماجرای «فیتیلهایها» گفت: به صورت منطقی نوک پیکان دوستان به سمت من بود و شوکی بود که سازمان صدا و سیما میخواست آنرا در جایی تخلیه کند و آنجا هم من بودم! اصلا از این موضوع ناراحت نیستم چراکه برای من خیری را در بر داشت که به کارهای دیگر و شخصیام پرداختم و تصورم این است که در جریان «فیتیلهایها» بی تدبیری جریان داشت،آنهم در شرایطی که میتوانستند این پرونده را آرامتر،منطقیتر و معقولتر نیز جمع کنند. دقیقا در تاریخ 26/ 8 /84 مدیر گروه کودک شدم و در تاریخ 26/ 8 /94 استعفا دادم. در آن زمان هر چه بلد بودم انجام دادم و انشاله نسل جدید بتوانند کارهایی که جدیدتر است را انجام دهند و معتقدم من برای مدیریت رسانه تمام شدهام و باید تفکراتمان را در اختیار نسل جوان قرار دهیم. از طرفی این رفتنها آنقدر برای دوستان من دلگیر کننده است که دیگر بازگشت کار راحتی نیست. مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه تهران افزود:من نگران تعداد زیادی از نیروهایی
هستم که از دست میروند و معتقدم که پرورش آنها به دانشگاه رفتن و دکتری گرفتن نیست،بلکه به یک تجربه عملی در کف میدان عمل بستگی دارد. رساندن یک «پورنگ» و «کلاه قرمزی» به آنتن تلویزیون برای مردم ایران هزینه چندین برابری دارد و یکی از آنها این است که من پنج سال در ایام نوروز از تهرانخارج نشدم و این برای من یکنوع هزینه داشت و برای سازمان نیز یکنوع دیگر هزینه دربرداشت. وی ادامه داد:پرورش نیروی متخصص خیلی هزینه بر است و نگهداری از آن خیلی خیلی هزینه بر است.ما میتوانیم انبوهی از متخصصین را در کشورمان پرورش دهیم اما هنر نگهداری آنها نیز فرایندی پیچیده را در بر خواهد داشت.همیشه نباید در دانشگاهها به دنبال فرار مغزها بگردیم و محل فرار را خارج از کشور بدانیم.نیرویی که در بدنه حرفهای رشد میکند باید به بدنه حرفهای وفادار باشد که بخشی از این وفاداری به شخصیت افراد و بخش دیگری از آن به رفتارهای نهادهای مربوطه برمیگردد که اگر ایندو در کنار یکدیگر جمع شوند، موفقیت کلی نهاد را شامل خواهند شد. تهیه کننده برنامه «رنگین کمان» گفت:در دوران آقای ضرغامی شاهد کناره گیری اسداله اعلایی بودم،اما این را هم دیدم که ضرغامی ایشان
را در بدنه ستادها و مشاورهها در نظر گرفت، اما آقای سرافراز روش صفر و یک را در پیش گرفت. منظور از صفر و یک رفتار بدور از تعادل است، یا هست و یا نیست!به هرحال باید پذیرفت که 36 سال تجربه سازمان صدا و سیما ،تجربه منحصر به فردی است که تا به حال در تمام دنیا چنین رسانهای با چنین مدیریتی نبوده است.زمانیکه رسانهای منحصر به فرد میشود،بالطبع مدیریت و اداره کردن و نیروهایش نیز منحصر به فرد خواهد شد. در ایران بر خلاف سایر کشورهای جهان،نوع مدیریت رسانه خیلی متفاوت است و حفظ سرمایهها حتی بعد از بازنشستگی رسالت عظیمی است که باید همیشه در بدنه باشند. ظرفیت تاریخ،هویت امروز در یک نهاد را میسازد،حتی اگر تفاوت تفکر هم داشته باشیم باز هم میتوانیم در افق تخصص به فصل مشترک تازهای فکر کنیم که متاسفانه در این سازمان اتفاق نیفتاد. وی درباره ارتباط بین عدم حضورش در نوروز 95 در شبکه دو و پخش نشدن مجموعه «کلاه قرمزی» نیز بیان داشت: اطلاعاتی در این زمینه ندارم چراکه دلیل اصلیاش را نمیدانم. قطعا افرادی که الان روی کار هستند افراد بسیار توانمندی هستند، اما در این بین اینکه بدنه نتواند از تعامل مدیرها با ستادهای مختلف
استفاده کند کار سختی است. خیلی مهم است که بتوانیم رسانه را به صاحب رسانه برسانیم. صاحبان رسانه، مردم و هنرمندان هستند و تلویزیون جایگاه اتصال این دو بخش به یکدیگر است. رسانه باید تواند حرف خودش که حرف مردم است را در قالب هنر ترجمه کند و عرضه مناسبی را ایجاد کند.
دیدگاه تان را بنویسید