سرویس فرهنگی فردا؛ حامد یامین پور:
پنجمین روز جشنواره فیلم فجر بالاخره مشاهیر از راه رسیدند. حاتمیکیا و تبریزی به عنوان دو فیلمساز پر کار پس از انقلاب با آخرین آثار خود که هر دو تقریباٌ در یک ژانر بودند پا به جشنواره فجر گذاشتند. مسعود دهنمکی نیز که توانسته با آثار پر فروش نام خود را بر سر زبان ها بیندازد با «رسوایی 2» به این جشنواره آمده است.
ابراهیم همچنان بت می شکند بادیگارد(ابراهیم حاتمیکیا):
فیلم با خوش ریتم و جذاب آغاز میشود و جنس متفاوت قصه و سوژه جذابی که حاتمی کیا انتخاب کرده است در همان آغاز مخاطب را به صندلی سالن میچسباند. فیلمساز همچنان برای معاصر خود حرف دارد و این بار البته بر خلاف فیلم قبلیاش زمان نیز معاصر انتخاب شده است. فیلم قبلی حاتمی کیا بازگشت او به روز های اوجاش بود و بادیگارد این گزاره را محکم کرد. او همچنان ژانر ها را میشناسد و البته قصه را روان و جذاب برای مخاطب خود تعریف میکند. فیلم هایش ادا ندارد و سر به سر مخاطب خود نمیگذارد. حرف هایی دارد که بدون افتادن در دام شعار دادن آن ها را بیان می کند. تسلط فیلمساز بر فن سینما در بادیگارد به خوبی مشخص است. صحنههای اکشن فیلم بسیار جذاب و درگیر کننده هستند. فیلم لحظاتی دارد که در آن ها نمیتوان چشم از پرده جدا کرد. حاتمی کیا همچنان سرباز انقلاب اسلامی و ابراهیم بت شکن سینمای ایران است .به نظر میرسد که خدا در وجود او ودیعهای قرار داده که جز وی فیلمساز دیگری نمیتواند برخی حرف های انقلاب اسلامی را بر پرده سینما بیان کند.
قسم خوردهام فیلم خوب نسازم امکان مینا(کمال تبریزی):
فیلم با یک نما و صداهایی زمان و مکان فیلم را بیان میکند. سوژه فیلم جذاب و گیراست . همسر یک روزنامه نگار جذب منافقین شده و دارد سطوح فعالیتش را بالا میبرد که یکباره همسرش به او شک میکند.
قصه اما دیر آغاز میشود و زمان زیادی میگذرد تا معماهای این فیلم بیان شود. فیلمساز ما را چند بار تا در خانه تیمی مجاهدین خلق میبرد اما درون خانه را نشان نمیدهد. به نظر میرسد که او بیم این را دارد که با شروع قصه حرفی به غیر از سوژه حذاب نداشته باشد. نکته ای که گفته شد در پایان فیلم اثبات میشود و قصه با یک پایان باسمه ای سر هم بندی شده و خاتمه میابد. منطق فیلم به یکباره زیر سؤال رفته و همه چیز در حالت کمدی خود اتفاق میافتد. قصه فیلم و کارگردانی آن در ابتدا و میانه کار خوب و قابل قبول هستند. به نظر کمال تبریزی قسم خورده تا فیلم خوب نسازند و از یک سوژه جذاب یک فیلم خراب شده تحویل دهد.
هین سخن تازه بگو تا جهان تازه شود رسوایی2(مسعود ده نمکی):
فیلم تلفیقی از تمام آثار گذشته ده نمکی است. هم در قصه و هم در دیالوگ ها. صحنهها و فضای فیلم نه چسب و حرف هایی که از دهان کاراکترها بیرون میآید نه تنها به دل نمینشینند بلکه روی اعصاب مخاطب هستند. حاج یوسف همچنان در پاسخ به هر پرسشی شعار میدهد و شعر میخواند و شریفی نیا نیز همچنان مردی سست در برابر زنان است و از هر طریقی دنبال پول روی پول گذاشتن است. درست همین قدر تکراری و شبیه به آثار قبلی او. به نظر می رسد دهنمکی سخن تازهای ندارد و قصههایش تمام شدهاند . هر چه هست فیلم رسوایی 2 ما را نا امید کرد. کسی که با سوژه بکر و پیشرو پا به سینما گذاشت خیلی زود به تکرار افتاده است.
دیدگاه تان را بنویسید