رنگین کمانی از تاریخ شفاهی خراسان پیش از انقلاب / «مفتون و فیروزه» میتواند برای سینما مادری کند
ششمین نشست مجازی نقد و بررسی کتاب، با بررسی رمان «مفتون و فیروزه» اثر سعید تشکری که انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده با حضور خبرنگاران فارس، نسیم، فردا، رجا و کارشناسان حوزه کتاب برگزار شد.
سرویس فرهنگی فردا - نشست مجازی نقد و بررسی رمان «مفتون و فیروزه» اثر سعید تشکری که انتشارات کتاب نیستان آن را منتشر کرده برگزار شد. در این نشست مهناز سعیدحسینی، محمدمهدی شیخصراف، مهدی بوشهریان، محمد حقی و حسام آبنوس پیرامون این کتاب نکاتی را مطرح کردند.
*ماجراهای رمان را در خواب میدیدم
مهناز سعید حسینی خبرنگار کتاب در ابتدای این نشست گفت: بیش از یک سال از زمانی که مفتون و فیروزه را خواندهام میگذرد؛ یعنی درست زمانی که این کتاب منتشر شد. اما با وجود مشغلهای که داشتم و معمولا این مشغله نمیگذارد کتابها را تا انتها بخوانم این کتاب حجیم را تا انتها و به دقت خواندم و پیگیر ماجراهایش بودم.
وی افزود: حتی آن قدر درگیر این کتاب بودم که یک بار ادامه ماجراهایش را در خواب دنبال کردم! به هر حال هم در زمان خواندن کتاب و هم بعد از گذشت این زمان و با ته نشین شدن این رمان در پس زمینههای ذهنم با قاطعیت میتوانم بگویم «مفتون و فیروزه» یک رمان خوب و به تعبیر من یک رمان جدی است. جدی در مقابل شوخیهایی که این روز به اسم رمان غالبا بازار کتاب ما را پر کردهاند.
«مفتون و فیروزه» یک کتاب جدی است
سعید حسینی گفت: جدیتی در حد و اندازه چنگ انداختن به مخاطب و کشاندن او به وسط معرکه و ماجراهای رمان. رمانی که نویسندهاش آن قدر حرفهای است که توانسته شخصیتها و قهرمانهای قصهاش را حتی با صداها و آواهای مختلف بنویسد. یعنی وقتی شما کارش را میخوانید صدای منحصر به فرد هر فرد را میشنوید، زخم صورتشان را میبینید و این شخصیتها این قدر برایتان ملموس است که اگر دست دراز کنید، جنس پیراهنش را هم لمس میکنید.
این فعال حوزه کتاب در ادامه گفت: با همه این تفاسیر رمان «مفتون و فیروزه» یک کتاب خیلی جدی است. جدیتی از نوع کتابهایی که راه خود را باز میکنند و خوانده میشوند. کتابهایی که امروز و دیروز ندارند. زمان، کهنهشان نمیکند و وقتی هر صفحهای از آن را میخوانید حس میکنید نویسندهاش پای هر سطرش عرق ریخته و زحمت کشیده تا چیزی متفاوت از رمانهایی که برای امروز و برای سرگرمی است، به دستتان برساند.
تشکری با کتابش تاریخ انقلاب اسلامی میگوید
او اضافه کرد: سعید تشکری با مفتون و فیروزهاش تاریخ میگوید؛ تاریخ انقلاب اسلامی. آن هم در مشهد. اما این تاریخ و نوع روایتش طوری نیست که باب میل یک شخص و دو شخص و این سلیقه و آن سلیقه باشد. تاریخ میگوید به معنای واقعیش و آن را با چاشنی ادبیات آن هم از نوع زیبا و جذاب و پرمخاطبش به شما تحویل میدهد. سر و کار تشکری در این کتاب با هر تیپ و شخصیتی هم هست، از سفیدترینهایش بگیرید تا سیاهترینهایش. از آنهایی که درگیر اشتباههای کوچک و بزرگ هستند تا آنهایی که به معنای واقعی کلمه، برازنده صفت یک رهبر مردمی هستند.
سعید حسینی گفت: شما هر چه قدر که درباره تاریخ انقلاب کتاب و رمان خوانده باشید تا مفتون و فیروزه را نخوانید به عمق و کنه دلایلی که یک ملت را از عمق وجود از یک رژیم و سیستم منزجر میکند و به سوی یک انقلاب مردمی و دینی میکشاند، پی نخواهید برد. همه اینها به دلیل هنر تشکری در روایت همه آن چیزهایی است که مردم را به سمت یک انقلاب اسلامی کشاند با تمام جزییاتی که شما از یک روایت دست اول انتظار دارید.
«مفتون و فیروزه» تنها یک کتاب نیست، فیلمی است مستند!
وی افزود: روایت تشکری در این کتاب بدون اینکه شعار بدهد یا بخواهد اندیشهای را به شما قالب کند، به صداقت ماجراهایی است که وقتی پای صحبت یکی از انقلابیها یا همین مردم معمولی دور و برتان مینشینید و از ماجراهای انقلابشان در 35 سال پیش برای شما میگویند؛ با همان جزئیات و همان احساس نزدیکی و باور پذیری که شما در یک گفتوگوی رو در رو به آن میرسید و همین مفتون و فیروزه را برای من بسیار جذاب و خواندنی کرد و خرده روایتها و قهرمانهای متعدد هم به خواندنیتر شدن این رمان تاریخی کمک کرد.
این خبرنگار حوزه کتاب با اشاره به شخصیتهای رمان گفت: مفتون فیروزه یک رمان پر از شخصیت است و آیینهای برای نشان دادن درونیات هر یک از این آدمها. شما در هر بخش رمان میتوانید کنار هر یک از این آدمها بنشینید و او را از خیلی نزدیک ببنید و بشنوید که چگونه برای کارهایشان دلیل میآورند یا راوی اتفاقاتی هستند که برایشان رخ داده است و به تبع با این نشست و برخاستهای نزدیک با هر یک از این افراد میتوانید درک کنید چرا او در آن موقعیت خاص، آن گونه عمل کردند و چه شد که رفتارش متحول شد. شما تمام این اتفاقها را از تشکری میپذیرید چون او دست شما را میگیرید و به داخل رمانش میبرد، تک تک قهرمانها را به شما معرفی میکند و به شما اجازه میدهد با آنها زندگی و به تبع درکشان کنید و به همین دلیل این رمان این قدر زنده و پویا است.
او در پایان گفت: زنده بودن رمان به هنر بینظیر نویسندهاش بر میگردد که توانسته از ورای صفحات یک کتاب، با فصلها و جملات کوتاه، با تصویرسازیهای بینظیر، نه یک داستان صرف بلکه فیلمی بسازد که شما آن را ببینید و به همین خاطر است که مفتون و فیروزه تنها یک کتاب نیست، فیلمی است مستند که شما آن را میخوانید!
این رمان صدای انقلاب ایران است
حسام آبنوس یکی دیگر از کسانی بود که در این نشست نکاتی را پیرامون رمان «مفتون و فیروزه» عنوان کرد. او گفت: «مفتون و فیروزه» را مرتبه اول سال پیش که در بحبوحه انتشار کتاب بود ناشی از تعریفهای دوستان دست گرفتم ولی جذبش نشدم و دیگر سمتش نرفتم تا اینکه امسال دوباره این رمان را دست گرفتم و از خواندن آن محظوظ شدم. در مورد «مفتون و فیروزه» در این فرصت که اتفاقا سعید تشکری عزیز هم حضور ندارد سخن گفتن سخت است، اما باید گفت این رمان صدای انقلاب ایران است و خواننده از سالهای 55 و 56 و 57 در جریان مبارزات مردمی علیه حکومت طاغوتی پهلوی قرار میگیرد.
وی افزود: خواننده تصویری واضح از مبارزات را مشاهده میکند و تصاویر را با توصیفهای خواندنی تشکری در ذهنش تجسم میکند. همانطور که خانم حسینی هم اشاره کرد این توضیفات به شدت ملموس است و خواننده حس آشنایی با آنها دارد.
در رمان تمام گروههای مبارز نقش ندارند
او در بخش دیگری از سخنانش گفت: در مورد شخصیت پردازی این رمان هم باید گفت که سعید تشکری به زیبایی توانسته از پس آن بر بیاید و حدود 50 شخصیت اصلی را در رمان به منزل برساند و برای هرکدام پایانی قرار دهد. شخصیتهایی که نماینده طبقات مختلف بوده و روحیات متفاوتی دارند و این نشان دهنده کار سترگ سعید تشکری است. شخصیتهایی که سیاه، سفید و خاکستری هستند و تشکری آنها را به خوبی خلق کرده است.
این خبرنگار کتاب با اشاره به نکتهای پیرامون این رمان گفت: نکتهای که در مورد رمان باید عرض کنم این است که به خوبی صجنههای انقلاب را تصویر کرده اما تنها نکتهای که دارد این است که بر خلاف نظر خانم حسینی که فرمودند: «سعید تشکری با مفتون و فیروزهاش تاریخ میگوید؛ تاریخ انقلاب اسلامی. آن هم در مشهد. اما این تاریخ و نوع روایتش طوری نیست که باب میل یک شخص و دو شخص و این سلیقه و آن سلیقه باشد. تاریخ میگوید به معنای واقعیش...» معتقدم در این رمان تمام گروههای مبارز نقش ندارند و ما شاهد حضور گروههای مبارز مذهبی و مسلمان هستیم و باقی گروهها مانند چریکها، مجاهدین و ... نقشی در مبارزات ندراند و این طور به نظر میرسد که حضوری در آن مقطع تاریخی نداشتند و شاید این را بتوان مهمترین نقطه ضعف رمان تشکری قلمداد کرد.
عشق پاک در هنر امروز کمتر دیده میشود
آبنوس گفت: قلم و نثر روان تشکری در مفتون و فیروزه به شدت جذاب و پرکشش است و خواننده در خوانش آن متوجه گذر زمان و پیشرفت رمان نمیشود و این نکته ناشی از قلم مسحور کننده سعید تشکری است که در سایر آثار او نیز این مسئله چشمگیر است.
او در پایان سخنانش گفت: یکی از نکاتی که در مورد این رمان باید بیان شود تصویر عشق در آن است. عشق مفتون به فیروزه، عشق داریوش دانشگر به طیبه عزتی، عشق بی بی صدیقه به مش ابوالقاسم، آذر به اسد، خسرو خبوشانی به فیروزه، زیبا به مفتون و قس علیهذا، از نوع عشقهای پاک هستند و با وجود اینکه شخصیتهای آن از طبقات اجتماعی و طیفهای مختلف فکری هستند اما عشقهایی از نوع عشق پاک دارند و خواننده این مسئله را حس میکند. از این رو بر مسئله عشق پاک و بدون حاشیه که این روزها خلاف آن مرسوم است باید در این رمان تاکید کرد و این مورد را در این رمان باید ستود. عشق پاک مسئلهای است که در ادبیات و به طور کلی در هنر امروز کمتر شاهد آن هستیم. عشق پاک گمشده این روزهای هنر است.
بارها حس کردم در حال خواندن یک فیلمنامه هستم
محمد مهدی شیخ صراف از کارشناسان فرهنگی نیز در این نشست پیرامون رمان «مفتون و فیروزه» گفت: اول از همه باید به جناب آقای تشکری نویسنده این کتاب تبریک بگویم. مدتها بود رمان ایرانی به این گیرایی به دستم نرسیده بود. به نظرم یکی از مهمترین عوامل موفقیت چنین اثری ناشر آن هم هست که شنیدم در طول چند سال زمانی که نگارش آن وقت برده از نویسنده حمایت کرده است.
وی با اشاره به نکاتی پیرامون این رمان گفت: اول در مورد فرم باید گفت که فصلهای رمان بسیار کوتاه هستند و پرتعداد. این ویژگی در کنار قلم به شدت تصویری نویسنده موجب شد در طول خواندن کتاب بارها حس کنم در حال خواندن یک فیلمنامه هستم. فیلمنامهای با ریتم تند که حتی گاهی از تصاویر آن جا میمانیم و بر میگردیم برای بازیابی آنچه از مقابل دیدگانمان گذشته است.
ویژگی سینمایی اثر بالاست
این فعال فرهنگی گفت: این ویژگی عجیبی است که شبیه آن را در رمانهای ایرانی کم سراغ دارم یا اصلا بهتر است بگویم سراغ ندارم. حتی عوض شدن پشت سر هم زوایه روایت و راوی از اول به دوم و سوم شخص که آنقدر سریع رخ میدهد هم به آن کمک کرده است. حتی در فیلمنامههای خوبی که خواندهام و میخوانم هم مشابهش را از حیث روانی و طراوت قلم کم سراغ دارم.
او اضافه کرد: ویژگی سینمایی اثر آنقدر بالاست که به نظرم برای تبدیل چنین اثری به یک اثر فاخر سینمایی اصلا طی مراحل معمول اقتباس لازم نیست، حتی برای کارگردانی هم خیلی نیاز نیست برای دکوپاژ زحمت زیادی بکشد چون همه چیز آماده است. داشتم به این هم فکر میکردم که کتاب حتی یک نمایشنامه رادیویی جذاب دون نیاز به تغییر خاص است.
شیخصراف گفت: این مسئله برای هر مخاطب، موقعی که شروع به خواندن کتاب میکند موجب میشود قدری سختی بکشد تا با آن هماهنگ شود. به خصوص که با تعدد شخصیتها هم همراه است. اما بعد از هماهنگ شدن ذهن، ضریب لذت ذهنی از پی گرفتن داستان را آنقدر بالا میبرد که دلمان میخواهد کتاب تمام نشود. سوالم این بود که آیا برای تولید نسخه سینمایی این اثر تاکنون صحبت، رایزنی یا درخواستی وجود داشته است؟ (امید داشتم ناشر یا نویسنده در نشست باشند)
تمام عناصر یک نمایش در این اثر پیاده شده است
مهدی بوشهریان نویسنده و منتقد ادبی در بخش دیگری از این نشست گفت: ابتدا باید به نقش نویسنده در این اثر بپردازم. کسی که در بستر تئاتر رشد پیدا کرده و تمام عناصر یک نمایش را در این اثر پیاده سازی کرده است. فصل بندیها، صحنه آراییها. میزان سنها و به قول سینماییها سکانسهایی که سعید تشکر خلق کرده به شدت استادانه است و دلیل این امر چیزی جز رشد زبانی و تفکری نویسنده در بستر هنرهای دراماتیک نیست.
وی افزود: همین امر باعث میشود که شخصیتها در رمان رها نشوند. حتا شخصیتهای درجه سوم و چهارم که وارد داستان میشوند سرانجام دارند و جای علامت سوال برای پایان کارشان در ذهن مخاطب قرار نمیدهند.
نویسنده از بیرون داستان تعریف نمیکند
این نویسنده گفت: سعید تشکری از بیرون داستان را برای ما تعریف نمیکند. خودش درون داستان هست و چشم ناظر نویسنده در تک تک صحنهها و پلانها حضور دارد و مخاطب را با خودش همراه میکند. شعار نمیدهد، بحث نمیکند، با منطق و استدلال داستانش را پیش میبرد و همین منطق هست که داستان را خواندنی میکند. شما در طول مطالعه کتاب نه سرعت تعدد اتفاقات رو میبینید و نه کش دادن مسائل و ماجراها را. کلیه اتفاقات بر بستر عقلانی به پیش میرود و شما حس نمیکنید که نویسنده در جایی خواسته فقط اتفاقی را بیان کند، چون هر اتفاق پیشامدی دارد و ریشهاش در همین داستان بیان شده است.
در این رمان تاریخ شفاهی عرضه شده است
بوشهریان گفت: سعید تشکری در این کتاب تاریخ شفاهی عرضه میکند. تاریخ شفاهی انقلاب 57 در خراسان، پس نمیشود به این کتاب صرفا به عنوان یک رمان با موضوع انقلاب اسلامی نگاه کرد. چرا که شما سیر اتفاقات و وقایع را در سالهای منتج به پیروزی انقلاب اسلامی که در خراسان اتفاق افتاده را ملاحظه میکنید.
مهناز سعید حسینی در بخش دیگری از این نشست گفت: اول نظر جناب آقای آبنوس درباره اینکه که گفتند همه گروههای مبارز در کتاب حاضر نیستند باید گفت که من انقلاب اسلامی را انقلابی مردمی میدانم و شاید بهتر باشد اصلاح کنم گروههایی مردمی در کتاب حضور دارند. نکته دوم اینکه هر گاه از کتابی خوشم میآید آن را به مخاطب عام هم میدهم تا نظرش را بدانم و درباره این کتاب هم همین کار را کردم.
«مفتون و فیروزه» میتواند برای سینما مادری کند
محمد مهدی شیخ صراف گفت: درباره بخش اول صحبتهای خودم، معروض میشوم که به هرحال به فرموده استاد بزرگوارم جناب مرتضی سرهنگی ما در دورهای هستیم که ادبیات باید برای سینما مادری کند. به نظرم چنین کتابی آن هم با این سبک نگارش دقیقا میتواند از مصادیق متعالی همین مادری کردن بشود و البته همه اینها با این نگاه است که سخن با کیفیت بهتر است در قالبهای مختلف جاری شود تا مخاطب هرچه بیشتری بیابد و بهترین این قالبها فعلا سینماست.
وی افزود: چون سینمای ما هم مثل ادبیاتمان در مورد خود واقعه انقلاب اسلامی 1357 به مثابه بزرگترین رخداد قرن، به شدت فقیر و مستمند است. بخش دوم صحبت بنده در خصوص محتوا است. اصل حرف را دوستان دیگر در مورد انقلاب اسلامی در خراسان گفتند. نکتهای که نگفته باشند این است که به نظرم این رمان داستان آدرسها است. آنقدر جدی که آدم دلش میخواهد با اولین پرواز به مشهد برود، کتاب را دست بگیرد و پرسان پرسان اسامی طاغوتی خیابانها را بیابد و هر بخش رمان را درست در همان آدرسی که رخ داده بخواند و بعد به سراغ آدرس بعدی برود. مسجد، بیمارستان، تالار، دانشگاه، چهار راه، زندان، ... حتی باجه زرد رنگ تلفن عمومی و... چه بهتر که کوچه بازار سرشور که اسمش هنوز عوض نشده و برای ما زوار آشناست و حرم حضرت ثامن الحجج علیه اسلام هم جزو همین آدرس هاست.
شیخ صراف گفت: در مورد اینکه مهدی بوشهریان گفت این فقط یک رمان نیست و تاریخ شفاهی است. جایی خواندم (به گمانم در مصاحبه با خانم سعید حسینی بود که) که جناب نویسنده کتاب را «تاریخ خصوصی» ملت ایران ذکر کرده و برآن تاکید کرده بودند. برای حرفشان هم مثال جالبی زده بودند. هرچند در نگاه اول ممکن است این عبارت «تاریخ خصوصی» قدری ژورنالیستی و تبلیغاتی به نظر برسد اما به نظرم جا دارد دوستانی که در این خصوص کار کردهاند از منظر نظری بیشتر به آن بپردازند. حتی از سوی دوستان جوانی که در حوزه تاریخ معاصر و تاریخ شفاهی فعالیت کردهاند درباره آن با مصداق همین رمان به بحث بپردازند از زوایه همین تاریخ عمومی و تاریخ خصوصی و نسبت آن با تاریخ شفاهی. و اینکه یک رمان که به هرحال تخیل عنصر مهمی در خلق آن است با وجود تمام مستند بودنها و قرینههای واقعی چقدر میتواند تاریخ شفاهی باشد؟
مهدی بوشهریان در پاسخ گفت: اول باید ببینیم تاریخ شفاهی را چی برداشت میکنیم. منظورم ما از تاریخ شفاهی چیست؟ آیا نقل قول به قول و دقیق حوادث و اتفاقات از جریانات هست؟ یا شرح ماوقع بدون نقل قولهای ریز و نهان. اتفاقی که در مورد تاریخ شفاهی (کتاب ها) در حال حاضر به وجود آمده، این است که فرد به فرد و مورد به مورد اتفاقات بررسی و موشکافی میشوند.
این کتاب تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در خراسان است
وی افزود: از این منظر کتاب مفتون و فیروزه تاریخ شفاهی محسوب نمیشود. اما اگر قول دوم رو ببینیم و این نکته را هم بدانیم که نویسنده خودش در این ماجراها حضور داشته (انقلاب اسلامی) و به عینه اتفاقات را از نزدیک دیده و حال آنها را در یک کاسه روایی ریخته و از درام استفاده کرده و شرح جریان انقلای اسلامی را آنطور که خودش دیده و برداشت کرده، در این کتاب پیاده کرده، اینجاست که میشود، گفت: بله ، این کتاب تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در خراسان هست. دقت کنید که میگویم تاریخ شفاهی جریان انقلاب اسلامی نه تاریخ شفاهی فردی یا مکان خاصی.
نقش روحانیون دیده میشود
این نویسنده گفت: ما در این کتاب نقش روحانیون را به عنوان یک نهاده سازمان دهنده داریم. کما اینکه در طول تاریخ ایران هم همیشه این نوع حرکتها و جریان سازیها را داشتیم. در این کتاب هم این نوع جریان سازی را میبینم و در مقابل طیف روشنفکران را میبینیم که البته فاقد سازمان دهی هستند. در ضمن روشنفکران و حرکتهای آنها در این کتاب به خوبی تحلیل شده است.
او اضافه کرد: در آن مقطع حساس تاریخی مردم جریانی بودند که باروشنفکران همراه نبودند و بیشتر با روحانیون همراهی میکردند. از نقش مردم و اشارهای که آقای تشکری به آنها در این کتاب داشت هم نباید غافل شد.
مفتون و فیروزه را جرعه جرعه نوشیدم
محمد حقی فعال و کارشناس حوزه کتاب گفت: اولین بار تشکری عزیز را به واسطه خواندن رمان «ولادت» شناختم که داستانی خواندنی و شیرین از منظر یک شیعه دلداده در باره امام رئوف شیعیان (علی بن موسی الرضا)بود، که بهانهای برای دیدار و رفاقتمان با نویسنده دوست داشتنی کتاب مفتون وفیروزه شد.
وی افزود: همان دیدار اولمان از وجود این رمان آگاه شدم و رمشتاق برای خواندن کتاب، که این وصال بیش از چهار سال طول کشید تا اینکه همان روزهای ابتدایی چاپ، کتاب را تهیه کردم و جرعه جرعه این رمان خواندنی را نوشیدم که الحق به خوبی توانسته بود ماجرای آن ایام را روایت کند.
رنگینکمانی از خوب و بد مردمان پیش از انقلاب
حقی گفت: رمان مفتون وفیروزه یک رنگین کمان زیبا از خوب و بد مردمان پیش از انقلاب است و نکته جالب آن رفتن به سراغ ناشنیدهها از لایههایی از طبقه طاغوتیان و واگویه زندگی پر ازنکبت آنها است. در کنار این روایت تلخ از این آدمیان که به سختی بتوان آنان را از جنس مردمان دانست، روایت خوبان انقلاب هست که خوب وبد داستان را در کنار همدیگر تکمیل کرده است.
ماجرای حضور تشکری در روزهای انقلاب
او اضافه کرد: مفتون وفیروزه تجربه زیسته پدران ومادران ماست از روزهایی که گاهی اوقات حسرت بودنمان در آن دوران را میکشیم. خاطرم هست که وقتی تشکری عزیز که خدایش سلامت دارد میگفت که در برخی از مقاطع رمان خودش نیز حضور داشته و میگفت با همسالان خود در هیاهوی انقلاب هایوهویی داشته است و برخی اوقات به شهربانی آن دوران که رسالتش تیراندازی به انقلابیون بوده است سنگ میانداخته است، انتفاضه مردم ایران که خوش به ثمر نشست، و انشالله الهام بخش باشد برای مردمان کرانه باختری و غزه که پیروزی در پی سنگ میآید و درفش حریفش نیست.
در ذیل جدول امتیازات این کتاب را ببینید.
دیدگاه تان را بنویسید