فارس: از ابتدای سال تا امروز که وارد ماه نهم سال 94 شدیم بیش از 50 فیلم در گروههای مختلف سینمایی،آزاد و هنر و تجربه اکران شده است.این روزها بحث بر سر اکران بالا گرفته و عدهای معتقد به «فیلم سوزی» و عدهای معتقد به «سینماسوزی» هستند اما نکته حایز اهمیت که شاید از چشم بسیاری دور مانده است احتمال خطر قهر مخاطب از سالنهای سینما است. اگر نگاه دقیقی به آمار فروش از طریق سیستم مکانیزه بیاندازیم خواهیم دید بیش از 35 فیلم از سینمای ایران زیر 500 میلیون تومان فروش داشتند که برای سینمایی که با هزینه های بسیار گزاف ساخته میشود و به عنوان یک هنر صنعت محسوب می شود فاجعه است.تعدادی از این فیلمها مربوط به گروه هنر و تجربه هستند که مخاطب خاص را در بر میگیرند و سانسهای محدودی دارند اما بیش از 20 فیلم در گروههای سینمایی اکران شدند، میتوان گفت بیش از 70 درصد از فیلمهایی که تا ماه هشتم امسال اکران شدند متضرر شدند و حتی بخش کوچکی از هزینه تبلیغات خود را از گیشه تامین کردند. در این میان فیلمهایی بودند که سرمایه گذارهای خصوصی از جمله بانکها، شرکتها و موسسات و... داشتند اما اقتصاد سینما و عدم جذابیت فیلم برای مخاطب
باعث شد تا چرخ این صنعت نچرخد و اعتماد بخش خصوصی نیز از سینما سلب شود.با این حجم از فیلم هایی که اکران شدند و کمتر از 500 میلیون تومان در گیشه از آن خود کردند باید دلیل بحران مخاطب و گیشه بی رونق و بی رمق این صنعت را به درستی بازشناسی و آسیب شناسی کرد زیرا اگر بار دیگر مخاطب از این سینما قهر کند دیگر نمی توان اعتماد از دست رفته را دوباره به دست آورد. اما این که چرا یک فیلم نمیفروشد مسالهای قابل بررسی است. بسیاری معتقدند آنچه فروش یک فیلم را تعیین می کند در سه رکن کلی جای می گیرد. اول حضور ستاره های فیلم به فروش آن کمک شایانی خواهد کرد. اما در میان فیلم های امسال که زیر 500 میلیون تومان فروش داشتند، شاهد اسامی فیلم هایی هستیم که برخی از آن ها بیش از یک ستاره داشتند که از جمله می توان به «ارغوان» (مهتاب کرامتی)، «ماهی سیاه کوچولو»(مصطفی زمانی، مریلا زارعی)، «من دیه گو مارادونا هستم» (سعید آقاخانی،گلاب آدینه، هومن سیدی، ویشکا آسایش، بابک حمیدیان، جمشید هاشم پور، صابر ابر)، «چهارشنبه خون به پا می شود» (فرامرز قریبیان، حامد بهداد، همایون ارشادی)، «اسب سفید پادشاه» (الناز شاکر دوست)، «360 درجه» (میلاد کی
مرام، میترا حجار، سام قریبیان، بهاره رهنما)، «دلتنگی های عاشقانه» (محمدرضا فروتن ، میتراحجار)، «از رئیس جمهور پاداش نگیریم» (حسن معجونی، صابر ابر، آتیلا پسیانی) اشاره کرد. برخی از فیلمها دارای چند ستاره بودند اما این ستاره ها هم سرنوشت فیلم را تغییر ندادند و باعث نجات فیلم و رفتن به سمت بالای جدول 500 میلیون تومانی نشدند. برخی معتقدند تابو شکنی و عبور از خط قرمزها می تواند باعث فروش فیلم باشد، اما در میان فیلم هایی که نتوانستند خود را از ذیل جدول فروش نجات دهد فیلم «از رئیس جمهور پاداش نگیریم» ساخته کمال تبریزی بود این فیلم با توجه به محتوا و مسایل حقوقی توقیف بود اما بعد از اعمال اصلاحات و رفع مشکلات حقوقی هم نتوانست فروش چندانی داشته باشد و با فروش کمتر از 350 میلیون تومان پرونده آن بسته شد. از این دست فیلم ها می توان به «استراحت مطلق» و «قصهها» اشاره کرد که با توجه به عبور از خط قرمزها به دلیل ضعف در ساختار و محتوا نتوانست آنگونه که صاحبان فیلم پیش بینی کرده بودند فروش داشته باشند. «استراحت مطلق» فروشش را مدیون رضا عطاران و زمان اکران بود. «قصهها» هم در تهران به دلیل حواشی که برای فیلم ایجاد شد کمتر
از 900 میلیون تومان (طبق سیستم مکانیزه سینماها) به اکرانش پایان داد. برخی کارشناسان معتقدند لحن و گونه فیلم که در این ارتباط بیشتر می توان روی ژانرهای کمدی ، ملودرام و اکشن حساب باز کرد بر فروش فیلم موثر است. در میان فیلم هایی که در هشت ماه اول سال اکران شد تعداد زیادی فیلم با موضوع اجتماعی، کمدی و پلیسی جنایی وجود داشت که نتوانست نگاه مخاطب را به خود جلب کند نمونه بارز آن فیلم «اسب سفید پادشاه» با موضوع ملودرام آماده شده بود اما سازنده اثر فراموش کرده بود برای مخاطب دهه 90 که فیلم ها با موضوعات مختلف و جذاب خارجی در دسترسش به وفور است، فیلم می سازد و دیگر فرمول دهه 60 برای این مخاطب جواب نمی دهد. این فیلم با وجود حضور الناز شاکردوست کمتر از 200 میلیون تومان در گیشه کسب کرد. در حوزه فیلم های پلیسی و اکشن هم با اکران فیلم «360 درجه» موفق عمل نکردیم. نباید از این واقعیت بگذریم که بسیاری از فیلمها هم هستند که در گیشه موفق عمل کردند اما موج ساز و جریان ساز نبودند. بنابراین اینکه چگونه می شود فیلمی ساخت که حتی الامکان در این صنعت ضرر نکرد فرمولهایی دارد که اولین و مهمترین آن ایده و فیلمنامه خوب است. واقعیت
این است که وقتی بحث فروش فیلم مطرح است همیشه پای سینماگران هم وسط است و باید آنها را در کنار تهیه کنندگان و پخش کنندگان فیلم جزء گروهی قرار داد که بیشترین نسبت را با فروش یک فیلم دارند و مهمترین مسئولیت برعهده سینماگران است که به درستی فیلمنامه ای را به تصویر بکشندکه بتواند با مخاطب امروز ارتباط برقرار کند. مخاطب شناسی و زبان شناسی مخاطب از اهمیت خاصی برخوردار است باید حرف متفاوت و غیرکلیشه ای و غیر تکراری برای مخاطبین طراحی و ارایه داد. اندیشیدن درباره اقتصاد سینما و تدبر برای رسیدن به تمهیداتی برای فروش بیشتر یک ضرورت عقلانی در صنعت سینماست و سینمای ایران به دلیل بحران مخاطب و گیشه بی رونق و بی رمق این صنعت به شدت به بازشناسی و آسیب شناسی آن نیازمند است.
دیدگاه تان را بنویسید