شيعه‌خاص‎حسين‏(ع)ازنگاه‎آیت‌الله‎جوادی‌آملی

کد خبر: 377299

آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه شیعه، نه ظلم می کند و نه ظلم می پذیرد، بیان داشتند: انسان حسينی‌منش، نه ستم مي‏‌کند و نه ستم می‌‏پذيرد. اين که عده ‏ای به فکر ظلم کردن يا ظلم ‏پذيری هستند برای آن است که خوی حسينی در آنها نيست وگرنه شيعهٴ خاص حسين‏ بن علی (عليه‌السلام) نه ظلم می‌کند و نه ظلم می‌پذيرد.

مهر: حضرت آیت الله جوادی آملی در بخشی از کتاب حماسه و عرفان [1]، در بیان فلسفه اشک ریختن و عزاداری کردن، بیان داشتند: اين که سفارش فراوان به اشک ريختن و عزاداري کردن نموده‏اند براي آن است که اشک بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي‏گرداند. ایشان در این بخش از کتاب خود، یاد آور شدند که اکنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هم‏مرام و مسلک اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. یادآوری این نکته که هم اکون نیز راه سالار شهیدان زنده است. ایشان در بیان فلسفه ی زیارت و عزاداری مرقوم فرمودند: سرّ اين که سفارش کرده‏اند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد و نسبت به اهل‏بيت(عليهم‏ السلام) تولّي داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستيد و از دشمنانشان تبرّي بجوييد، براي آن است که طرز فکر معاندان ايشان منفور شود وگرنه هم‏اکنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آنها را لعنت کنيم. نام و ياد آنها رخت‏بربسته و قبرشان نيز زباله‏داني بيش نيست، الآن سخن از فکر و راه يزيد و يزيديان عصر است[2]. زن فرعون وقتي که به درگاه الهي دعا کرد، نگفت خدايا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: ﴿ربّ ابْنِ لي عنْدک بيتاً في الجَنّة ونجّني من فرْعوْن وعمله ونجّني من القوْم الظالمين﴾[3] يعني مرا از فرعون و فرعونيان، که طرفداران سنّت سيّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ براي هميشه باقي مي‏ماند هر چند که اسم و عنوانش تغيير پيدا کند. بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حيات و زندگي، به علي‏بن ابي‏طالب(عليهماالسلام) عرض شد: اين مقدس‏هاي خشک از بين رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف في أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّي يَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبين»[4]؛ اينها نطفه‏هايي هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداري از اينها از بين بروند، عده اي ديگر ظهورمي کنند تا اين که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد. اکنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هم‏مرام و مسلک اموي و مرواني و عباسي وجود دارد. اين که سفارش فراوان به اشک ريختن و عزاداري کردن نموده‏اند براي آن است که اشک بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوي حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي‏گرداند. چون اشکْ رنگ کسي را مي‏گيرد که براي او ريخته مي‏شود و همين رنگ را به صاحب اشک نيز مي‏دهد. از اين‏رو انسان حسيني‏منش، نه ستم مي‏کند و نه ستم مي‏پذيرد. اين که عده‏اي به فکر ظلم کردن يا ظلم‏پذيري هستند براي آن است که خوي حسيني در آنها نيست وگرنه شيعهٴ خاص حسين‏ بن علي (عليهماالسلام) نه ظلم مي کند و نه ظلم مي‏پذيرد. آن کسي که ظلم‏پذير است اموي مسلک است چنان‏که ظالم هم اموي صفت است، هر چند که زمزمهٴ «يا حسين» بر لب داشته باشد. و در قيامت که هر کسي را به نام زمامدارش صدا مي زنند: ﴿يوْم ندْعوا کلَّ أُناسٍ بإمامهم﴾[5]، شخص ستمگر در صف امويان شرکت مي کند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهيِ راه حضرت حسين‏بن علي(عليهما السلام) است يا راهيِ راه امويان، بايد ببيند که در او خوي ستم‏پذيري يا سلطه‏گري وجود دارد يا نه. اگر گرايش به اين خصلت‏هاي زشت را در خود ديد بايد در اخلاق خود تجديدنظر کند. گريه بر امام حسين (عليه‏ السلام)[6] براساس نقلي معروف از حضرت سکينه (عليه‏السلام) بالاي بدن مطهّر امام حسين (عليه‏السلام)، ايشان به اين اصل کلي سفارش کردند که هر حادثهٴ تلخي پيش آمد کرد، آن را بهانه کنيد و براي من اشک بريزيد: «أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني»[7]؛ «هرگاه داستان غريب يا شهيدي را شنيديد، براي مظلوميت من گريه کنيد»؛ زيرا اگر امام حسين (عليه ‏السلام) به خلافت مي‏رسيد، ديگر غريب يا شهيدي وجود نداشت. بنابراين، اصل کلي اين است که هر حادثهٴ تلخ و ناگواري را بايد بهانه کرد و براي سالار شهيدان اشک ريخت؛ نه آن‏که افراد داغديده براي تسکين عواطف و احساسات خود آن حضرت (عليه ‏السلام) را بهانه کنند و براي التيام زخم خويش اشک بريزند و ندبه نمايند و بين اين دو گونه عزا داري فرق وافر است؛ زيرا محصول يکي تعزيت براي حضرت امام حسين (عليه ‏السلام) است و نتيجهٴ ديگري تسليت براي خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جانسوز کربلا هم بي‏اثر نباشد. وجود مبارک سيدالشهداء (عليه ‏السلام) فرمودند: «أنا قتيل العبرة»[8]؛ يعني من که به هدف اِحياي حق و اِمحاي باطل کشته شدم، بايد عَبَرات داشته باشم؛ به طوري که چشمان علاقه‏مندان به سالار شهيدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکهٴ چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود. اين سنّت حسنه، آثار فراواني دارد، از جمله اين که محبت اهل بيت (عليهم‏السلام) در قلب شيعيان حضور پيدا مي‏کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (عليهم‏ السلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمي‏کند؛ زيرا رهبري جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداري قلب را محبت به عهده مي‏گيرد و دلِ دوستان حسين بن‏علي (عليه‏ السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقيم رهنمود مي‏شود. پاورقی: [1] حماسه و عرفان، ص 310 [2] ـ مي دانيد که لعن و نفرين و فرياد از بيداد بني اميّه لعنةالله‏عليهم با آن که آنان منقرض و به جهنّم رهسپار شده اند، فرياد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن اين فرياد ستم شکن است. و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثيه و اشعار ثناي از ائمهٴ حق(عليهم سلام الله) به طور کوبنده فجايع و ستمگري هاي ستمگران هر عصر و مصر يادآوري شود...(وصيت‏نامهٴ امام‏ خميني قدّس ‏سرّه، مقدمه). [3] ـ سورهٴ تحريم، آيهٴ 11. [4] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ 60. [5] ـ سورهٴ اسراء، آيهٴ 71. [6] . شکوفايي عقل در پرتو نهضت حسينی، ص 233 [7] ـ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 26. [8] ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد