در دستگاه اهلبیت(ع) باید میثم تمار بود
سرویس فرهنگی « فردا »: حاج غلامرضا سازگار شاعر پیشکسوت و صاحبسبک آیینی را به مجالس مسلمیّه و «نخل میثم»ش بیشتر میشناسند. پیرغلام دربار امام حسین(ع) هرچند که حسابی پیر شده است اما در حافظهاش هنوز هزاران شعر از بر دارد. او شاعری است که بزرگان بارها به پیروی از خط او توصیه کردهاند. همزمان با فرا رسیدن ایام عزای امام حسین(ع)، گفتوگویی با وی داشته که بیشتر بر محوریت سبک و سیاق وی در شاعری اهلبیت(ع) است.
سازگار در بخش نخست سخنانش به چگونگی ورودش به مجالس اهلبیت(ع) اشاره میکند و پس از آن از محتشم بهعنوان شاعر توانا و بیچون و چرای ترکیببند سرایان عاشورایی یاد میکند و بهاعتقاد سازگار محتشم حلاوت سخنش را از برکت توجه رسول اکرم(ص) دارد و همین حلاوت کنار مضمون و زبان استوار او را تاکنون ماندگار کرده است. از این جهت محتشم بر دیگر شاعران هم تقدم فضل دارد و هم دارای فضل مؤبد است. گفتوگوی تسنیم بهشرح ذیل است:
*استاد، شما الگو برای بسیاری از شاعران جوان هستید و از طرف دیگر سرودههای شما برکتی برای مجالس ذکر اهلبیت(ع) است، گفتوگو را از اینجا آغاز کنیم که از چهزمانی وارد شعر آیینی شدید؟
من از بچگی علاقه به مجالس اهلبیت و مداحان داشتم، به همین دلیل خود به خود اول وارد هیئت و بعد وارد شعر آیینی شدم. شعرم از این جهت آیینی شد که از همان ابتدا وارد هیئت شدم. اولین شعری که گفتم شعری بود راجع به غسل دادن حضرت زهرا(س) که در 15سالگی سرودم که با این ابیات آغاز میشد:
بـــریـز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته بــه جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
بـریز آب روان تـا من، بشویم مخفی از دشمن تنـش از زیـــر پیراهـن، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش تو خـود ریـز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته...
خانواده پدریام اهل روضه و اشک برای خاندان اهلبیت(ع) بودند، اما شاعر نبودند. خانواده خودم هم شاعر نیستند، اما خیلی کمکم کردند تا شعرهایم را جمع کنم، مثلاً تمام سرودههایم را خانمم نوشتهاند و سامان میدهند، با اینکه خودشان شعری نمیگویند.
مداحی و شعر گفتن برای اهلبیت(ع) توفیقی است که خداوند لطف میکند، از دوران کودکی عشق به مداحی داشتم و از همان بچگی عاشق این کار بودم، شبها آنقدر دیر از از هیئت به خانه میآمدم که گاهی پدر و مادر به من اعتراض میکردند: تا اینوقت شب چرا بیرون ماندی؟! ولی من عاشق جلسات امام حسین(ع) بودم؛ بهخاطر همین خداوند کمکم لطف کرد و مداح اهلبیت(ع) شدم.
مجلس روضه پل ارتباطی میان شاعر است با امام حسین(ع)
رابطه شاعر با مجلس امام حسین(ع) و تأثیری که از قبل آن بر مخاطب خود میگذارد، یک رابطه دوسویه است که البته شروطی هم دارد. سخن هر شاعری بهاندازه آشناییاش با اهلبیت(ع) روی مخاطب تأثیر میگذارد. این رابطه یک رابطه دوسویه است؛ بهمانند پل ارتباطی است که از آن طرف امام حسین(ع) به ما کرامت میکند و از این طرف ما با امام(ع) ارتباط میگیریم.
*در این مدتی که شعر میگفتید، بیشتر با کتاب کدام شاعران مأنوس بودید؟
آن موقع که من کودک بودم، به کتابهای صامت بروجردی و جودی علاقه داشتم. وقتی سنم بالا رفت، کمکم به کتابهای سعدی علاقه پیدا کردم، چون شعرهای او هم مردمی است و هم مضمون دارد. سطحش بالاست؛ شعرهای او بهگونهای است که عالی و دانی آن را میپسندد؛ ادیب و غیرادبی با آن انس میگیرد. من در شعر خودم نمیگویم که سعدی هستم، اما روش او را دنبال کردم. میان شعرای آیینی نیز به کتاب نیّر تبریزی، صامت تبریزی، علی انسانی، مؤید و شفق انس داشتم؛ چون این سرودهها را صرفاً برای اهلبیت(ع) میگفتند و قلمشان برای جای دیگر کار نمیکرد. اگر هم غیر اهلبیت(ع) بود، غیر دین نبود، برای آیین و شهدا و انقلاب میگفتند، مثلاً به خاطر ندارم که از آقای مؤید یا مجاهدی شعری غیر از این موارد خوانده باشم. اگر هم غیرآیینی داشتند بسیار کم بوده است. من چون به شعر ولایی و آیینی علاقه داشتم به سرودههای این شعرا انس بیشتری پیدا کردم.
محتشم حلاوت سخنش را از رسول خدا(ص) وام گرفت
اول کسی که به شعرش علاقه داشتم، محتشم بود. محتشم یک شاعر صرفاً آیینی نبود، او غزل و قصیده میگفت و حتی در دیوان شعری او شعر برای سلاطین هم دیده میشود، اما 12 بند محتشم نامبردارش کرد. شعر او هم جانسوز و فصیح است و هم مضمون اشعار او بالاست. به اشعار او از هر نظر میتوان ایمان داشت. «روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار/ خورشید سر برهنه درآمد ز کوهسار» هیچکس نتوانسته در این ردیف و این رتبه از امام حسین(ع) بگوید.
او حتی از سادهترین موارد، مضمون میساخت و همین هنرش بود که ترکیببندش را منحصر به فرد کرد، بهعنوان نمونه، اگر چوب تر را به آتش بیندازید دود میکند، حالا ببینید از همین موضوع چطور برای توصیف استفاده میکند: «این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی/ دود از زمین رسانده به گردون حسین توست».
و یا مثلاً ماهی بدنش پولکپولک است، شاعر از همین تصویر استفاده کرده و بدن مجروح امام(ع) را هم به ستاره و هم به پولکهای ماهی تشبیه کرده است: «این ماهی فتاده به دریای خون که هست/ زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست»
این مضامین فقط کار محتشم است. من ندیدم شاعری چنین توانا بتواند درباره امام حسین(ع) بگوید. حتی شاعرانی که بعد از او هم به تبعیت از وی ترکیببند گفتهاند، به این درجه نرسیدهاند. نقل میکنند که محتشم وقتی پسرش درگذشت، در سوگ او سرودهای گفت. شب خواب میبیند که رسول اکرم به خواب او آمدند و گفتند: چرا برای حسینم شعر نمیگویی؟ محتشم میگوید: یا رسولالله، چه بگویم؟ ایشان میفرمایند: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است...» من فکر میکنم که این شعر محتشم از برکت مطلعی است که از زبان رسول خدا(ص) گفته شده است.
*بهنظرتان کدامیک از شاعرانی که پس از او ترکیببند گفتهاند، به درجه و رتبه او نزدیکتراند؟
صباحی بیدگلی خوب از پس کار برآمده اما محتشم نشده است. بعدش هم ملکالشعرای صبوری که پدر ملکالشعرای بهار بود، 12 بند خوبی گفته است، اما هنوز که هنوز است 12 بند محتشم رو دست نداشته است. اولین کسی که برای امام حسین(ع) شعر گفته محتشم نیست، اما او اولین کسی است که ترکیببند را مجالی برای رثای سالار شهیدان قرار داد که از این نظر هم تقدم فضل دارد و هم فضل مؤبد دارد؛ یعنی تا ابد این فضل برای او باقی است.
*فرمودید که با کتابهایی مانند سعدی انس دارید، این انس را در شاعران امروز هم میبینید؟
میان شاعران جوان هم گاه میتوان این انس و مطالعه را دید، اما در برخی از آنها نیز وجود ندارد. اینها یا کتاب سعدی را نخواندند و یا درست استفاده نکردهاند. در برخی از سرودهها ضعف زبانی دیده میشود. هیچ شاعری پیغمبر نیست. هر شاعری شعر ضعیف دارد. خود سعدی هم شاید شعر ضعیف داشته است، اما آن دسته از سرودههای قوی او را انتخاب کرده است.
شور خوب است، بهشرط اینکه شعور هم با آن باشد
در مجموع شاعر آیینی نباید به رویهها کار داشته باشد، باید به محتوا نظر داشته باشد و سبکها. گاه برخی از رویهها نوآوری نیست، بهقول رهبر انقلاب «من درآوردی» است. ما با نوآوری مخالف نیستیم، اما برخی از سبکها در شأن اهلبیت(ع) نیستند. اگر شاعری میخواهد شعری بگوید، باید اول به سبک آن فکر کند که در شأن اهلبیت(ع) باشد، دوم اینکه محتوا داشته باشد. شور خوب است، اما بهشرط اینکه محتوای جانسوز و حماسی داشته باشد. امروز عاشورا با روز 13 آبان، روز تسخیر لانه جاسوسی مصادف است. شاعر نباید به این موضوعات بیتفاوت باشد. در نوحه و یا در روضه به این موضوع نظر داشته باشیم.
برخی از سبکها در شعر عاشورایی «من درآوردی» است
ما به نهضت امام حسین(ع) از این جهت نظر داشته باشیم که در هر دورهای یزیدی را بکوبیم و در عصری هم رهرو امام را بشناسیم. برخی میگویند که زمان این دسته از اشعار میگذرد، اما شاعر آیینی و اهلبیت(ع) باید به این نظر داشته باشد که رسالت شعر امروز این است که مثلاً امسال از داعش بگوید. ما امروز حس میکنیم که جامعه امروز به این احتیاج دارد. شعر باید از نظر ادبی و محتوا ماندگار شود، اما این بهمعنای بیتفاوت بودن شاعران و مداحان به موضوعات روز نیست. هرروز تحولی برای انقلاب ایجاد میشد، چه برای جبههها و چه برای پیروزی انقلاب. اگر ما این جریانها را در شعر نمیآوردیم، کارآیی نداشت. هرچند تاریخ گفتن از موضوعات اولیه انقلاب گذشته اما کارکرد روزانه خودش را داشته است. شاعر آیینی برای بهرهگیری و الهام گرفتن و پی بردن به فلسفه وجودی کربلا و بعد انطباق آن با وقایع امروز باید شاگرد میثم تمار باشد.
در مجموع باید گفت که مداحی قدیم یک خوبی داشت و مداحی امروز هم یک خوبی دارد، مداحان قدیم سنتی میخواندند و معارف اهلبیت(ع) را بیان میکردند، اما مداحی امروز با شعرهایی که میگویند جوانها را خیلی جمع میکنند که خوب، این هم یک حسن است که باید از ظرفیت آن بهخوبی استفاده کرد.
منبع: تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید