تسنیم: آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه روز عرفه، روز دعا و نیایش است، گفت: اگرچه روزه آن روز مستحب است، لیکن اگر روزه گرفتن آن روز سبب ضعف شود، که انسان نتواند دعاهای این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است. به گزارش مرکز خبر حوزه، نهم ذی الحجة، روز عرفه، و روز دعا و نیایش است. عرفه روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده است و سفره جود و احسان خود را برای ایشان به صورت خاص ، گسترانیده و شیطان در این روز، خوارتر و حقیرتر از سایر اوقات است. بی شک، عرفه فرصت ویژه ای برای عاشقان و دلدادگان حضرت حق است برای وصل دوباره به معبود بی همتای خود. به جهت آمادگی بهتر و کامل تر برای درک معارف و حقیقت عرفه، بخشی از سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی در کتاب صهبای حج را مرور می کنیم. روز عرفه روز دعا و نیایش است و اگرچه روزه آن روز مستحب است، لیکن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه که انسان نتواند دعاهای این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است[1] . نقش نیایش در وصول به رحمت بیکران الهی، با بیان امام صادق(علیه السلام) که فرمود: «الدُّعاء کهف الإجابة کما أنّ
السّحاب کهف المطر»[2] به خوبی روشن است. طبق این بیان نورانی همانطور که ابر، قرارگاه باران است، دعا نیز قرارگاه اجابت است. به بیان دیگر، اجابت در درون دعاست، همانطور که باران در نهاد ابر تعبیه شده است. بنابراین، چنانچه کسی با حسن ظن و خالصانه و عارفانه و به نحو عام دعا کند، خدا هم اجابت خواهد کرد. بخش مهمّی از پیروزی انبیای بزرگ(علیهم السلام) نیز به برکت دعا بوده است؛ زیرا تظاهرات و عملیات، بخش «جسمانی» پیروزی را تشکیل میدهد ولی دعا و نیایش «روح» ظفر است؛ چنانکه امام علیبن موسیالرضا(علیه السلام) همواره به اطرافیان خویش میفرمود: بر شما باد به سلاح پیامبران: «علیکم بسلاح الأنبیاء». آنگاه در پاسخ اینکه سلاح آنان چه بود؟ میفرمود: دعا[3] . دعا تنها چیزی است که خدا آن را به انسان تملیک کرده است. انسان جز دعا و تضرع در پیشگاه خداوند مالک چیزی نیست: «یا سریع الرضا اغفر لمن لا یملک إلاّ الدّعاء»[4] . از اینرو در برابر دشمن درون، سلاحی جز ناله ندارد: «وسلاحه البکاء»[5] . دشمن بیرون را میتوان با سلاح سبک و سنگین از پا درآورد ولی شیطان و دشمن سرسخت درون را تنها با اشک در برابر خدا میتوان رام کرد. بنابراین،
کسی که اهل ناله نیست، مسلح نیست و اگر کسی مسلح نباشد پیروز نخواهد شد؛ زیرا انسان تا زمانی که خود را میبیند، خدا را نمیبیند و به درگاه او تضرّع و اظهار عجز نمیکند، وقتی ننالد در نبرد با اهریمن درون و بیرون شکست میخورد. گرچه همه حالات زندگی برای نیایش مناسب است ولی دوران پربار حج و حضور در مواقف آن، شکوه بیشتری برای دعا و تأثیر فراوانتری برای نیایش به درگاه پروردگار جهان دارد و چون دعا از ضمیر صاف، مورد قبول است و احرام و آهنگ کعبه آزاد و پاک، در تصفیه ضمیر تأثیر به سزایی دارد، نیایش در حج و دعا در مواقف آن بهترین اثرها را به همراه خواهد داشت. از اینرو برای هر برنامه از مناسک حج، دستور ویژهای در مورد نیایش داده شده است و عمده آن دعای عرفه در صحرای عرفات و همراه توده مردم گردآمده از سراسر جهان و عُشاق مشعر و مشتاقان کوی مناست. روایات فراوانی درباره اعمال روز عرفه و هنگام وقوف در عرفات، به ویژه کیفیت دعا در آن موقف نقل شده که بخشی از آنها در خصوص دعاهای آنروز، مانند دعای عرفه امام حسین و دعای امام سجّاد(علیهماالسلام) استوبخشی نیز در اهتمام و ترغیب به دعا کردن به دیگران است، به گونهایکهبرخی
شاگردان اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) همه همّ خودرا در آن سرزمین که دعاها در آن مستجاب است، صرف دعا برای غیر میکردند. علی بن ابراهیم در این باره از پدرش نقل کرده که گفت: عبدالله بن جندب را در عرفات دیدم که زمانی طولانی دست به سوی آسمان بلند کرده، سیلاب اشک از گونه هایش بر زمین سرازیر بود، به گونه ای که من شخص دیگری را اینچنین در حال مناجات ندیدم. هنگامی که مردم از عرفات عازم مشعر بودند به او گفتم: کسی را بهتر از تو در حال نیایش ندیدم. عبدالله گفت: به خدا سوگند در آن حال فقط برادرانم را دعا میکردم؛ زیرا از امام کاظم(علیه السلام) شنیدم که فرمود: کسی که به دور از چشم برادر(ایمانی)اش در حق وی دعا کند از جانب عرش ندا داده میشود که صدهزار برابر آنچه برای او خواستی نصیب تو خواهد شد: «من دعا لأخیه بظهر الغیب نودی من العرش: ولک مأة ألف ضعف مثله». پس شایسته نبود که من صدهزار برابر دعای مستجاب را به خاطر یک دعا که برآورده شدنش معلوم نیست واگذارم[6] . مشابه این نَقل، درباره دیگر صحابه نیز روایت شده است[7] پاورقی: 1 ـ بحار، ج94، ص124 ـ 123. 2 ـ کافی، ج 2، ص 471. 3 ـ همان، ص 468. 4 ـ مفاتیح الجنان، دعای
کمیل. 5 ـ همان. 6 ـ کافی، ج 2، ص 508 و ج4، ص465. 7 ـ همان، ج 4، ص 466 ـ 465.
دیدگاه تان را بنویسید