فقط خدا میداند
سرویس فرهنگی « فردا »: در گوشهای از این شهر، شاید بالاترهایش، به هنگام افطار راه گلوها باز میشود با زردههای خام تخممرغ تا انرژی و ویتامینهای از دست رفته در طول روز با اشتهایی که تحریک شده، دوباره بازآید. سفرهای گسترده میشود مملو از جورواجور اطعمه و اشربه. افطاری مقوی و شام مفصل و تهبندی آخر شب و دوباره، سحر هنگام تا خرخره خوردن و آشامیدن برای تاب آوردن در برابر گرسنگی و تشنگیای که روزه با خود میآورد.
از بیم گرمای داغ تابستان از پیاده روی روزانه حذر کردن و برای رسیدن به محل کار، کولر ماشین را روی دور تند قرار دادن و به زیر کولر گازی دفتر و حجره پناه بردن و دم دمای عصر، خسته و کوفته از کار و تلاش روزانه، به خانه باز گشتن و تا خود افطار و اذان مغرب در تیررس مستقیم باد خنک کولر لمیدن و خوابیدن.
و بعد از افطاری مفصل تا رسیدن موسم شام، با دوستان قراری را مدار کردن و تنی به آب زدن و خود را به دست ماساژور سپردن و خستگی روز را به در کردن و پشت سر هم آب پرتقال و آناناس بالارفتن و تلاش مضاعف برای گرسنه شدن و با رفقا کله پاچه را توی رگ زدن و آخر شب، عزای روزه فردا را گرفتن و خود را به خدا نزدیک دیدن و انتظار اجر عظیم و جزیل داشتن بابت این امساک و ایثار.در گوشه ای دیگر در این شهر، شاید پایین ترهایش، به هنگام افطار راه گلوها باز می شود با آب جوش قندپهلویی تا مسیر هموار شود برای نان و پنیر و کره و خرما و شاید هم زولبیا و بامیه ای و ملاقه ای آش.
سفره ای گسترده می شود؛ پر از سادگی و بی تکلفی. سادگی شاید برآمده از اخلاص صاحب سفره و شاید هم متاثر از خط فقری که این روزها اکثریت قریب به اتفاق، زیرش مانده اند.
فقط خدا می داند. افطاری مختصری و عازم مسجد شدنی و به جماعت اقامه بستنی و دل سبک کردنی و خوردن شام حاضری و بعد، سحری ساده ای و گزاردن دوگانه ای و روانه کار شدنی با مترو تاکسی و اتوبوسی و تا غروب، یکسره مشغول بودنی و عرق ریختنی در گرمای طاقت فرسای تیرماه و به هنگام افطار در ترافیک ماندنی و جنگ اعصاب داشتنی و ورود به خانه با دست هایی پر و رویی خوش البته، گاه درست همزمان با اذان مغرب؛ گرسنه و تشنه و گرمازده.
در هر دو گوشه شهر که در تمام زوایایش، مردم روزه می گیرند هر یک به کیفیت و کمیتی، قضاوت در این باره که کدام یک مقرب ترند، اما فقط با خود خداوند است و بس که با بندگانش بده و بستان ها دارد و رمز و رموزی. پس قضاوت را باید به خدا سپرد؛ هم او که از رگ گردن به بندگانش نزدیک تر است.
منبع: جام جم آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید