سرویس فرهنگی «فردا»: و بار دگر، میهمانی الهی آغاز شده است تا بندگان در فرصتی تازه به بهار قرآن و معرفت الهی روی آورند و از برکات آن بهرهمند گردند. این بهار رمضان، ترنم عشق و معرفت خداوندی است که مؤمنان آن را بر دل و زبان خویش جاری میسازند. این بار هم «فردا» ويژهنامههایی روزانه و موجز تدارک دیده است تا در این بهار معرفت، ما را نیز از دعای خیر خود بی نصیب نگذارید.
اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الى مَرْضاتِكَ وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِكَ ونَقماتِكَ ووفّقْنی فیهِ لقراءةِ آیاتِكَ برحْمَتِكَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.
خدایا نزدیك كن مرا در این ماه به سوى خوشنودیت وبركنارم دار در آن از خشم وانتقامت وتوفیق ده مرا در آن براى خواندن آیات قرآن به رحمت خودت اى مهربانترین مهربانان.
تفسیر روز از جزء دوم: انفاق مایه رشد آدمى است ...
آیه ٢٦١ از سوره مبارکه بقره
مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ (٢٦١)
معنای آیه
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند; که در هر خوشه، یکصد دانه باشد; وخداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته باشد)، دو یا چند برابر مى کند; و لطف خدا گسترده، و او (به همه چیز) داناست. (٢٦١)
تفسیر آیه
انفاق مایه رشد آدمى است!
مسأله انفاق یکى از مهم ترین مسائلى است که اسلام روى آن تأکید دارد، و قرآن مجید تأکید فراوان روى آن نموده است، آیه فوق نخستین آیه از مجموعه آیاتى است که در سوره «بقره» پیرامون انفاق سخن مى گوید، و شاید ذکر آنها پشت سر آیات مربوط به معاد از این نظر باشد که یکى از مهم ترین اسباب نجات در قیامت، انفاق و بخشش در راه خدا است.
بعضى نیز گفته اند: این آیات، پیوندى با آیات جهاد، و انفاق در راه جهاد دارد که قبل از آیات مربوط به معاد و توحید، در همین سوره آمده بود.
نخست مى فرماید: «مَثَلِ کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند» (مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ).
«و در هر خوشه اى یکصد دانه باشد» (فی کُلِّ سُنْبُلَة مِائَةُ حَبَّة) که مجموعاً از یک دانه هفتصد دانه بر مى خیزد.
تازه پاداش آنها منحصر به این نیست، بلکه: «خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى در او بیابد و انفاق آنها را از نظر نیّت، اخلاص، کیفیت و کمیت درست ببیند) دو یا چند برابر مى کند» (وَ اللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ).
و این همه پاداش از سوى خدا عجیب نیست; «چرا که او (از نظر رحمت و قدرت) وسیع و از همه چیز آگاه است» (وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیمٌ).
بعضى از مفسران گفته اند: منظور از انفاق در آیه فوق، تنها انفاق در راه جهاد است; زیرا این آیه، در واقع تأکیدى است بر آنچه در آیات گذشته قبل از داستان عزیر و ابراهیم و طالوت، آمده بود، ولى حق این است که مفهوم آیه گسترده است و حتى پیوند آن با آیات گذشته نیز نمى تواند دلیل بر تخصیص این آیه و آیات آینده شود; زیرا فى سبیل اللّه مفهوم وسیعى دارد که هر مصرف نیکى را شامل مى شود.
به علاوه، آیات آینده نشان مى دهد: بحث انفاق در اینجا مستقلاً دنبال مى شود و در روایات اسلامى نیز به تعمیم معنى آیه اشاره شده است.(1)
نکته قابل توجه این که: در این آیه کسانى که در راه خدا انفاق مى کنند به دانه پر برکتى که در زمین مستعدى افشانده شود، تشبیه شده اند، در حالى که قاعدتاً باید عمل آنها تشبیه به این دانه شود، نه خود اینها، و لذا بسیارى از مفسران گفته اند: در آیه محذوفى وجود دارد مانند: کلمه «صَدَقاتِ» قبل از «الَّذِیْنَ»، یا کلمه «باذِر» قبل از «حَبَّة» و مانند آن.
ولى هیچگونه دلیلى بر حذف و تقدیر در آیه نیست، و تشبیه افراد انفاق کننده به دانه هاى پر برکت تشبیه جالب و عمیقى است، گویا قرآن مى خواهد بگوید: عمل هر انسانى پرتوى از وجود او است، و هر قدر عمل گسترش یابد، در حقیقت وجود انسان توسعه یافته است.
به تعبیر دیگر: قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمى داند و هر دو را اشکال مختلفى از یک حقیقت مى شمرد، بنابراین هیچگونه حذف و تقدیرى در آیه نیست و اشاره به این است که: انسان هاى نیکوکار در پرتو نیکى هایشان نمو و رشد معنوى پیدا مى کنند، و این افراد، همچون بذرهاى پر ثمرى هستند که به هر طرف ریشه و شاخه مى گسترانند و همه جا را زیر شاخ و برگ خود مى گیرند.
کوتاه سخن این که: در مورد هر تشبیهى علاوه بر ادات تشبیه سه چیز لازم است: «مُشَبَّه» و «مُشَبَّهٌ بِه» و «وجه تشبیه»، و در اینجا «مُشَبَّه» انسان انفاق کننده است و «مُشَبَّهٌ بِه» بذرهاى پر برکت، و «وجه تشبیه» نمو و رشد آن است، و ما معتقدیم انسانِ انفاق کننده، در پرتو عملش، رشد فوق العاده معنوى و اجتماعى پیدا مى کند، و نیازى به هیچگونه تقدیر نیست.
شبیه این معنى در آیه 265 همین سوره آمده است.
این نکته نیز در میان مفسران مورد بحث است که تعبیر به «أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِى کُلِّ سُنْبُلَة مِائَةُ حَبَّة» که اشاره به دانه اى است که هفتصد دانه یا بیشتر، از آن به دست مى آید، یک تشبیه فرضى است که وجود خارجى ندارد (زیرا در مورد دانه هاى گندم هرگز از یک دانه هفتصد دانه برنخاسته است).
و یا منظور دانه هائى همچون دانه هاى ذرت و ارزن است.
ولى جالب این که چند سال قبل که سال پر بارانى بود، در مطبوعات این خبر انتشار یافت که در بعضى از شهرهاى جنوبى، در پاره اى از مزارع بوته هاى گندمى بسیار بلند و پر خوشه دیده شده، که در بعضى موارد در یک بوته، حدود چهار هزار دانه گندم شمارش شده است، و این خود مى رساند که تشبیه بالا، یک تشبیه کاملاً واقعى است نه خیالى.
جمله «یُضاعِفُ» از ماده «ضِعف» (بر وزن شعر) به معنى دو یا چند برابر است، و با توجه به آنچه در بالا اشاره شد که دانه هائى پیدا مى شود که چند هزار دانه محصول مى دهد، این تعبیر نیز یک تشبیه واقعى است.
* * *
نکته:
انفاق مهم ترین طریق حل مشکل فاصله طبقاتى
از مشکلات بزرگ اجتماعى که همواره انسان دچار آن بوده و هم اکنون ـ با تمام پیشرفت هاى صنعتى و مادى که نصیب بشر شده ـ نیز با آن مواجه است مشکل فاصله طبقاتى است، به این معنى که فقر، بیچارگى و تهیدستى در یک طرف و تراکم اموال در طرف دیگر، قرار گیرد.
عده اى آن قدر ثروت بیندوزند که حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، به طورى که تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسکن و لباس ساده براى آنان ممکن نباشد.
بدیهى است: جامعه اى که قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود، قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه اى دلهره، اضطراب، نگرانى، بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب ناپذیر است.
گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت: متأسفانه در زمان ما این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناک تر شده است; زیرا از یک سو، درهاى کمک هاى انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى که یکى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شکل هاى مختلف به روى آنها باز است.
پیدایش کمونیسم و مانند آن، و خونریزى ها و جنگ هاى کوچک و بزرگ و وحشتناک که در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و کنار جهان ادامه دارد و غالباً از ریشه اقتصادى مایه مى گیرد و عکس العمل محرومیت اکثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است.
با این که دانشمندان و مکتب هاى اقتصادى جهان به فکر چاره و حل این مشکل بزرگ اجتماعى بوده اند و هر کدام راهى را انتخاب کرده اند، کمونیسم از راه الغاى مالکیت فردى، و سرمایه دارى از راه گرفتن مالیات هاى سنگین و تشکیل مؤسسات عام المنفعه (که به تشریفات، بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاسته اند، ولى حقیقت این است که: هیچ کدام نتوانسته اند گام مؤثرى در این راه بر دارند; زیرا حل این مشکل با روح مادّى گرى که بر جهان حکومت مى کند، ممکن نیست.
با دقت در آیات قرآن مجید، آشکار مى شود: یکى از اهداف اسلام این است: اختلافات غیر عادلانه اى که در اثر بى عدالتى هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى شود از بین برود و سطح زندگى کسانى که نمى توانند نیازمندى هاى زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند، بالا بیاید، و حداقل لوازم زندگى را داشته باشند.
اسلام براى رسیدن به این هدف، برنامه وسیعى در نظر گرفته است: تحریم رباخوارى به طور مطلق، و وجوب پرداخت مالیات هاى اسلامى از قبیل: زکات، خمس، صدقات و مانند آنها، تشویق به انفاق، وقف، قرض الحسنه و کمک هاى مختلف مالى، قسمتى از این برنامه را تشکیل مى دهد، و از همه مهم تر، زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است.
* * *
1 ـ مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» بعد از آن که گسترده بودن مفهوم آیه را شرح مى دهد، مى گوید: «وَ هُوَ الْمَرْوِىُّ عَنْ أَبِى عَبْدِاللّهِ(علیه السلام)» از امام صادق(علیه السلام) نیز همین نقل شده است (مجمع البیان، جلد 1 و 2، صفحه 374 ـ جلد 2، صفحه 646، دار المعرفة، 10 جلدى ـ جلد 2، صفحه 180، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق، ذیل آیه مورد بحث).
از مجموعه تفسیر قرآن آیت الله مکارم شیرازی
در محضر بهجت عارفان: استغفار، نسخهای برای درمان تمام دردها
روايت عجيب و غريبى از حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ نقل كرده اند كه:« أَلا أُخْبِـــرُكُمْ [أُنَبِّـؤُكُمْ] بِـدآئِكُـمْ مِنْ دَوآئِكُـمْ؟ دَآؤُكُـمُ الذُّنُـوبُ، وَ دَوآؤُكُـمُ الإِْسْتِغْفارُ. »(1)
آيا درد و درمان شما را به شما خبر ندهم؟ درد شما گناهان، و دوا و درمانتان استغفار است.
بنده اين حديث را در جوامع روايى نديده ام.
يعنى: سرت درد مى كند، «دوآؤُكُمُ الإِْسْتِغْفارُ»؛ پايت درد مى گيرد، دواى آن استغفار است؛ گوش و دندان درد مى كند، «دوآؤُكُمُ الإِْسْتِغْفارُ» و... يعنى يك نسخه براى درمان همه ى دردها!
1. مستدرك الوسائل، ج 11، ص 333؛ ج 12، ص 123؛ نيز ر.ك: بحار الانوار، ج 90، ص 282؛ جامع الاخبار، ص57.
از کتاب در محضر آیت الله العظمی بهجت
قم: مؤسسه فرهنگی سماء
ختم قرآن کنید فقط به نیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه
آیت الله وحید خراسانی : شهر رمضان الذي أنزل فيه القرآن، هدي للناس وبينات من الهدي و الفرقان. خود اين آيه كفايت مي كند براي كسي كه بفهمد چه ماهي در پيش است. در يك آيه خدا عظمت اين ماه را بيان كرده. به اين جهت، اين ماهي است كه در اين ماه قرآن نازل شده. آن هم چه قرآني؟ بيّنات من الهدي و الفرقان. در يك آيه دو عنوان است: هم قرآن، هم فرقان. كلمه فرقان شرح مفصلي دارد، كلمه قرآن هم شرح مبسوطي. قرآن چيست؟ فرقان چيست؟ عمر گذشت و ما به حقائق اين دين نرسيديم.
اولا زمان ، ظرف است، خود زمان وآنچه در زمان واقع مي شود. اين دو بايد ملاحظه بشود. در ماه رمضان اين خصوصيت است كه اولا خود زمان، استثنائي است.
رسول خدا در روايتي كه اهميتش به اين است كه خود آن حضرت خطبه خواند، در جمعه آخر شعبان. فرمود: قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة والرحمة والمغفرة. ماه خدا به سوي شما اقبال كرده. عنوان شهر الله است ماهي كه طرف اضافه اش اسم الله است. درك عظمت اين ماه از عقل بشرِ عادي بالاتر است. آن وقت مهم اين است كه همه اين عظمت ، تمام اين جلال كه پيغمبر فرمود: ايامش افضل ايام است، شبهايش افضل شبهاست، ساعاتش افضل ساعات است، همه اين عظمت در اثر يك مطلب است و آن مطلب اين است :
إنّا انزلناه في ليلة القدر وما ادراك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر تنزل الملائكة والروح فيها بإذن ربهم من كل امر سلام هي حتي مطلع الفجر
همه اين عظمت، در اثر اين است كه در اين ماه، يك شب است و آن، شب تقدير است. آن شب، همه اعمال... اعمال ، ارزاق مقدّر مي شود و تمام آن تقديرات بر وليّ أمر نازل مي شود و همه آن صحائف به امضاء صاحب الزمان مزيّن مي شود. عظمت اين ماه در اثر آن شب است، عظمت آن شب هم در اثر نزول قرآن است.
از اين مجلس بايد حداكثر استفاده را بكنيد اينها كه مي گويم با دقت گوش كنيد. جوهره همه مطالب در اين چند كلمه است:
اولا قرآن را بايد شناخت. قرآن چيست؟ تجلي خداست. اين است كه عقل مبهوت است. تجلي كبرياء الهي در سرتاسر اين كتاب است. هر آيه اي خزينه اي است. اين خزينه، هفت بطن دارد، در هر بطني چه خبر است؟ عباراتش براي عوام، اشاراتش براي علما، لطائفش براي أوليا، حقائقش براي انبيا.
قدر اين زندگي را بدانيد. از امروز به اين مطالب عمل كنيد. اين روايتي است كه كليني ، شيخ المحدثين در كافي و صدوق رئيس المحدثين در ثواب الأعمال، اين دو ركن نقل مي كنند، آن هم از كي؟ از كسي كه لسان الله ناطق است. خلاصه بيان را مي گويم:
اگر كسي از جواني ، از دوران شباب قرآن بخواند و آن قرآن با گوشت و خون او ممزوج بشود اين جوان وقتي از دنيا برود حشرش مع السفرة الكرام البررة است، يعني محشر او با ابراهيم خليل الرحمان است، حشر او با موسي بن عمران است، حشر او با عيسي بن مريم است. اگر زن است، مخلوط بشود اين روح با قرآن، حشر او با مريم بنت عمران است، با صديقه كبرى دختر پيغمبر آخرالزمان است. بعد كه در قيامت سر از خاك برمي دارد... اگر تا حالا غفلت كرديد از حالا فرصت را غنيمت بشمريد. در هر سني كه هستيد شروع كنيد به ترتيبي كه الآن گفته مي شود...
مطلب به قدري مهم است كه رسول خدا... خوب دقت كنيد... فرمود: اگر كسي در ماه رمضان يك آيه قرآن بخواند، ثواب يك ختم قرآن دارد. يعني چه ؟ يعني در اين ماه اگر بگويي يس فقط، الم، در دفتر عملت ثواب يك ختم قرآن مي نويسند آن وقت يك ختم قرآن چي دارد؟ عقل مبهوت است.
هر ختم قرآني ، دو مطلب تمام است يكي برائت يعني برات آزادي از آتش جهنم، يكي دعاي مستجاب. ماه رمضان اين جور منقلب مي كند. آن وقت نتيجه اش اين است: يك آدم در ماه رمضان يك ختم قرآن مي خواند آن ختم مي شود شش هزار و سي و خرده اي قرآن. يك ختم قرآن در اين ماه اين جور است. منتها كاري كنيد كه اين برنامه ترك نشود.
چون اين بيان رئيس مذهب است آن هم از زبان اميرالمؤمنين آن هم وصيت به فرزندش محمد حنفيه، فرمود: قرآن عهد خداست، كاري كن كه هيچ روزي بر تو نگذرد مگر اين كه عهد خدا را بخواني حداقل پنجاه آيه، اگر سعادت پيدا كني بيشتر چه بهتر. فاقرؤا ما تيسر من القرآن.
آن وقت اين قرآن چه مي كند، اثرش چيست اگر اين روش عملي بشود؟مرد و زن از امروز تصميم بگيريد هر ماه يك ختم قرآن بخوانيد. آن وقت اثر چيست؟
اثر اين است: روز قيامت كه مي شود خدا دو حلّه به قامت اين شخص مي پوشاند، تاج كرامت بر سرش مي گذارد، خلد را به يك دستش مي دهد، امر را به يك دستش مي دهد، بعد به او مي گويند: برو به بهشت يك آيه بخوان ، يك درجه بالا برو. آن وقت نتيجه اش اين است كه همه مقامات بهشت تنظيم شده به عدد آيات قرآن. اگر اين برنامه را عمل كنيد، ممكن نيست در بهشت به آخر درجه نرسيد. اين مطلب اول.
حالا عمده اين است. فقاهت در دين اين است كه آن ظرائف مطالب ديني فهميده بشود، اين حقائق در اخبار، منتشر است، مجموعه اش اين است. حالا اين قرآني كه اين چنين است، اگر اين جور كه مي گويم بخوانيد همين قرآن منقلب مي شود به جوري كه عقل مبهوت است. آن چيست؟
آن اين است كه از اين تاريخ كه شروع كرديد به ختم قرآن در هر ماه نيتتان اين باشد كه من اين ختم را مي خوانم فقط براي امام زمان. اگر اين كار را بكني اثرش چيست؟ اثرش اين است كه طبق حديث تمامي كه همه مشايخ مثل شيخ مفيد ، مثل كليني ، مثل سيد بن طاووس نقل كرده اند جزاي آن كسي كه اين كار را بكند يعني ختم كند قرآن را براي امام زمان، كارش اين باشد ، اين است كه از امام زمان جدا نخواهد شد. منتها كيست كه قدر اين نعمتها را بداند. حالا. عمر گذشت تا حالا نفهميديم از حالا بفهميم. شروع كنيد ختم قرآن براي او. اثرش را كى مي فهميد؟ اثرش را آنجا مي فهمي... اگر يك دوره سال هر ماه يك ختم قرآن براي امام زمان كردي شب قدر كه دفتر عملت را نزد او مي برند وقتي نگاه كرد ديد كه تو يكسال، هر ماه، براي او يك ختم قرآن كردي آيا آن سليمانٍ عالم وجود كه تمام آنچه 124 هزار پيغمبر از مناقب داشتند همه در وجود اوست، آيا او با تو جوان چه خواهد كرد؟ اينهاست كه از دست ما رفته. اين گوهرهاست كه عمر گذشته است و ما نفهميديم. قرآن آن هم قرآن فقط به اين قصد و به اين نيت، هديه به امام عصر قطب دائره امكان، آن كسي كه بيمنه رزق الوراء و بوجوده ثبتت الأرض
والسماء.
دیدگاه تان را بنویسید