تقارن روز زن و ولادت امام خمینی (ره)
معلم بزرگ انقلاب، زن را در انقلاب چه در پیدایش و چه در استمرار آن و نیز جایگاه او را در تکامل جامعه اسلامى و انقلابى آن بسى بزرگ مى داشت. او زن را پشتوانه نظام اسلامى مى دانست و روح شریفش تا آخرین لحظات براى عزت و شرف زن ایرانى در تلاطم بود.
این خواسته امام راحل بود که دوست نداشت زنان همچون گذشته مورد ظلم و آزار قرار گیرند و آنان را به صحنههاى فعالیت کشاند و به آنان آموخت که راه اسلام همان راه تعالى و رشد است و الگوى کامل زن را که حضرت فاطمه(س) بود به همگان شناساند. او آرزومند تمام افتخارات و ارزشها براى زن مسلمان بود و امید که روحش هماره قرین رحمت الهى باشد که یگانه آزادمرد عصر و بزرگ مدافع حقوق زن آزاده بود. آنچه مسلم است آنکه با توجه به اهمیت فوقالعاده خانواده از دیدگاه اسلام و نیز با عنایت به نقش ویژهاى که اسلام در این زمینه براى زن در نظر گرفته است، این حضور در عرصه اجتماع و سیاست، منوط به عدم ایراد لطمه به خانواده و مسؤولیت مهمتر بانوان خواهد بود. بنابراین از منظر اسلام، ایفاى نقشهاى اجتماعى و سیاسى براى زن غیر از شکل حضور مستقیم از طریق اساسىتر حمایت از همسر و فرزند و آمادهسازى آنها براى اینگونه مسؤولیتها بهطور عامتر، واقعبینانهتر و متناسبتر با روحیات زنانه، میسر مىباشد. الف) ضرورت فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى زن مسلما ن از منظر امام(ره) اعتلاى زنان، افتخار امام ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههاى فرهنگى اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند... و از محرومیتهایى که توطئه دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان بهوجود آورده بودند، خارج نمودند. زن موجودى مؤثر بزرگ اندیشمند انقلاب اسلامى، حضرت امام خمینى(قدس سره) زن را نه تنها موجودى ضعیف نمىدانست بلکه از او بهعنوان مؤثرترین موجود در رشد و رسیدن به ارزشها نام مىبرد. امام خود نیز در دامان زنى شریف و بزرگ پرورش یافته است، زنى که یقیناً از کودکى کفرستیزى و مبارزه با استبداد را به او آموخته و همچون کوهى، استقامت را به او یاد داده است و همینها باعث شد تا امام در جریان انقلاب و پس از آن، زنان را دوشادوش مردان به حرکت و تکاپو در آورد. زن مربى جامعه در اندیشه امام خمینى(ره) زن مربى جامعه است. پیدایش مرد و زن سالم از دامن زنى پاکدامن است. زن تنها موجودى است که با دامن پاک خویش مىتواند برکاتى به جامعه بدهد که نه تنها یک جامعه بلکه جوامع دیگر را هم تحت تأثیر قرار داده و با استقامت و ارزشهاى والاى انسانى آشنا سازد. زن در دوران پهلوى دیرزمانى بود که زنان جز در پشت پردههاى تعصب بیجا و تحقیر و توهین جایى نداشتند و اگر زنى بهدنبال حقوق از دست رفتهاش و ظلمى که در حقش شده بود فریاد دادخواهى سر مىداد، به او زنى سرکش و بىقید و بند لقب مىدادند چراکه زن محکوم به سکوت و تحمل بود. وقتى رضاشاه چادر عفت از سر زنان آزاده کشید و نداى زن آزاد و مترقى سر داد، گویى آنها را تا حد موجودى مصرفى و بىارزش تنزل داد. دیگر هیچ زنى با خیال آسوده پا به خیابان نمىگذاشت، هرلحظه بیم بىحرمتى و توهین به آنها بود؛ چه زنان با استعداد و فرهیختهاى که در خانه ماندند تا جزو زن مترقى رضاشاهى نباشند و چهبسا همانجا در کنج حسرت فراگیرى علم و دانش فراموش شدند و این آزادى بىبندوبارى رضاخان بود که جز اسارت چیزى بهدنبال نداشت. از دیدگاه امام خمینى(ره) زنان در دوران پهلوى بیش از مردان از حقوق انسانى و اجتماعى محروم بودند و مورد آزار و اذیت و بیداد قرار گرفتند زیرا که زن تا مرز کالاى تجارى سقوط کرده بود و ابزار سیاستهاى استبدادى و استعمارى وقت درآمده بود. تماس با غرب فقط در بهرهگیرى منفى و انحطاطى بود و هرگز زنان ایرانى را از دستاوردهاى علمى و فکرى معاصر در مغربزمین آگاه و برخوردار نساختند. «اینها تربیت انسانى را از ایران بهکلى از بین بردند و تربیتهاى غربى آنهم نه تربیتهاى صحیح غربى، بلکه تربیت فاسد غربى را بین ما رواج دادند.» تصویر زن در انقلاب اسلامى به فرموده امام(ره) زنان در انقلاب افتخار آفریدند و لازم بود تا با تعیین راه و روش صحیح، ادامه این حرکت مقدس بسیار دقیق و منظم باشد و حرکت بهسوى پیشرفت و افتخار تضمینشده باشد. در همان ابتداى شکلگیرى انقلاب، گروهى فریاد اسارت زنان و خانهنشینى آنها را سر دادند اما امام از موضع اندیشمندانه خود دست برنداشته و به زنان قول حضور در اجتماع و انجام فعالیتهاى فرهنگى، هنرى و اجتماعى دادند تا در سایه امن و آرامش به تعالى و رشد واقعى دست یابند. «خیال مىکنند اسلام آمده است که فقط زن را خانهنشین کند، چرا با درسخواندن زن مخالف باشیم؟ چرا با کارکردن او مخالف باشیم؟ چرا زن نتواند در کارهاى دولتى شرکت کند؟ زن چون مرد در همه این کارها آزاد است.» زن در عرصه سیاسى با دستور امام خمینى(ره) زنان هم به عرصه فعالیتهاى مختلف وارد شدند و همپاى مردان به مشارکت پرداختند. یکى از محورهایى که در حضور اجتماعى بانوان سخت مورد تأکید امام قرار گرفته بود، مسأله مشارکت سیاسى آنان بود: «زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زنها در جمهورى اسلامى باید رأى بدهند همانطورىکه مردها رأى مىدهند، زنها هم حق رأى دارند. همانطورىکه مردها در امور سیاسى دخالت مىکنند و جامعه خودشان را حفظ مىکنند، زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. زنها هم باید همدوش مردها باشند...» آنچه در این کلام امام، محور اصلى است این است که حضرت امام مشارکت زنان را از موضع دین و در جایگاه معرفى اسلام بیان مىکنند و چهرهاى که از دین و شریعت ترسیم مىکنند، جز این نیست که زنان در عرصههاى مختلف حضورى مسؤولانه و فعال داشته باشند و از تمام قواى خود بهره بگیرند. همین ایجاد ارتباط بین دین و فعالیت زنان بود که به تمام بانوان توانمند و دلسوز، زمینه فعالیت داد و باعث شد تا آن دیدگاه منفى که از اسلام در بعضى اقشار وجود داشت از بین رفته و جاى آنرا اعتماد و اعتقاد محکمتر پر کند. دیگر همه فهمیده بودند فعالیت و تلاش زنان فقط به کارهاى هنرى و علمى محدود نمىشود بلکه کارهایى که زن را با سیاست و مسائل مربوط به آن آشنا مىکند، جزو فعالیتهاى اولیه و واجب زنان است. این تأکید امام باعث مىشد که هر زن با وضعیت کشورش کاستىها و دارایىها، پیشرفتها و عقبماندگىها آشنا شود و در صدد رفع مشکلات و ترغیب موفقیتها برآید. این بینش صحیح به همه بانوان اجازه مىداد تا خود را بشناسند. برترى خود را نسبت به زنان غربى ببینند و تلاششان را براى رسیدن به آرمانهاى بلند و رفیع امام بهکار بگیرند. با دخالت بانوان در امور سیاسى کشور، بزرگترین توطئهاى که دشمنان در سر داشتند فروکش کرد و آنها فهمیدند دیگر نمىشود با زنان ایرانى همچون موجودى بىاراده و بىخبر از مسائل کشور برخورد کرد و در واقع راه فریب زنان بسته شد. این دشمنان بودند که سعى داشتند با تحریک زنان، وضعیت فکر و روح آنان را خدشهدار کنند اما نتوانستند.
زنان در عرصه سازندگى یکى دیگر از صحنههاى مشارکت فراگیر، مسأله سازندگى همهجانبه کشور و جامعه است که هیچکس نباید و نمىتواند تردید کند که بدون حضور فعال بانوان جامعه اسلامى بتوان در این امر مهم توفیق بهدست آورد. در این خصوص هم حضرت امام تأکیدهاى زیادى دارند: «همه ملت ایران، چه بانوان و چه مردان باید این خرابهاى که براى ما گذاشتند بسازند، با دست مرد تنها درست نمىشود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند.» زنان شیردل و متعهد و مردان غیور به ساختن ایران عزیز پرداخته، چنانکه به ساختن خود در علم و فرهنگ نیز پرداختهاند و نمیتوان شهر و روستایى را یافت که در جمعیتهاى فرهنگى و علمى از زنان متعهد و بانوان اسلامى ارجمند رد پایى نباشد. حضرت امام اساساً معناى آزادى صحیح بانوان را نیز همین مىشمارند که بتوانند با رعایت شئون دینى و انسانى خود در سازندگى کشور نقش ایفا کنند. امروز زنان در جمهورى اسلامى همراه مردان در تلاش سازندگى خود و کشور هستند و این معناى آزادى زنان و مردان است نه آنچه در زمان شاه گفته مىشد که آزادى زنان در حبس و اختناق بود. زنان هم برخاستند همدوش مردان به حرکت درآمدند مزرعهها را آباد کردند، خانههایى را که ویران شده بود ساختند و هرکسى در هر زمینهاى که مىتوانست کار خود را شروع کرد. چراکه هر ایرانى با شعور دوست داشت تا کشورى آباد و آزاد داشته باشد. زنان چادرها را به کمر بستند و خشتهاى پیشرفت را به دست مردان سپردند تا دیوارهاى محکم آزادى و اعتبار ساخته شود و در این زمینه از هیچ تلاشى فروگذار نکردند. از کشاورزى و دامدارى گرفته تا ساختن خانه و تحصیل و کارگرى و فعالیتهاى بىشمار دیگر و این جوشش همهجانبه مردم بود که ایران را خودکفا مىکرد و قید و بندهاى اقتصادى را از هم مىگسیخت. زنان و عرصه فرهنگ تلاش فرهنگى، یکى از عرصههاى حضور اجتماعى است که از منظر دینى بانوان وظیفه دارند در آن مشارکت فعال داشته باشند. تلاش در عرصه فرهنگ بهمعناى وسیع کلمه است و حضرت امام بر این مهم که طبعاً بخش عمدهاى از حیات اجتماعى را در بر مىگیرد، تأکید کردهاند: «شما مىدانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود، در این مدت چند صد سال یعنى بعد از پیامبر اسلام(ص) تا به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بوده است و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانمها همانطورىکه آقایان مشغول هستند، همانطورىکه در جبهه علمى و فرهنگى مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید.» فرهنگى که مورد تهاجم و حمله ناجوانمردانه گروهى از دستنشاندههاى غرب بود، باید ساخته مى شد و این تنها از دست مردها برنمىآمد چون حمله اصلى دشمنان بیشتر به سمت زنان بود و بعد از انقلاب لازم بود تا زنان در بازسازى و ترمیم فرهنگ اصیل ایرانى - اسلامى کوشا باشند. زنان در هماورد دفاع مقدس تحمیل جنگى ناخواسته بر ملت ایران، فرصتى تاریخى را در اختیار بانوان مجاهد و فداکار قرار داد که گوهر ایمانى و ارزشهاى انسانى خویش را به زیباترین و گویاترین شکل به نمایش بگذارند و زمینهاى شد که حضرت امام(ره) نیز وجه دیگرى از مشارکت بانوان در مقدرات اساسى جامعه و سرنوشت خویش را بازگو کنند. جنگ تحمیلى، زنان ایرانى را بهگونهاى دیگر به جهان نشان داد، زنانى را که در عفاف و حجاب، آموزش نظامى مىدیدند، براى وداع با فرزندان و همسرانشان گل و نقل و شیرینى پخش مىکردند و یکى از افتخاراتشان شهادت بود، زنانى نبودند که در زمان تلخ شاه به دیگر کشورها معرفى شده بود و این مسأله مهم بر کسى پوشیده نبود مگر غرضورزانى که از این منظره سخت ناراحت و اندوهگین بودند و اینچنین بود که یکى از محورهاى اساسى در بیانات حضرت امام درباره جنگ تحمیلى و دفاع مقدس، ضرورت و نحوه حضور بانوان و تلاش جهادى آنان را تشکیل مىداد. از آموزش نظامى گرفته تا تدارکات جبهه و تربیت فرزندان و تشویق همسر و بستگان براى حضور در میدان نبرد، حضور در سپاه و ارتش و حتى حضور خود بانوان در جهاد دفاعى که مسؤولیتى مشترک میان زن و مرد است که اینها همه از نگاه دینى، تحلیل و استدلالهاى روشن و انکارناپذیرى دارد. زن و فعالیت در عرصه علم و دانش
یکى از مسائل مهمى که امام(ره) به آن توجه خاصى مبذول مىداشتند، مسأله تحصیل زنان در زمینههاى مختلف بود چراکه تحصیل بانوان در ایران سابقه طولانى و افتخارآفرینى داشت و لازم بود که به این وسیله ضمن شناخت بیشتر، به درجات والاى دینى و علمى نایل آیند و راه بانوانى که همیشه موفق و پرتلاش بودند را به شایستگى ادامه بدهند.
امام دوست داشتند که زنان در همه زمینههایى که لازم است تحصیل کنند و به جامعه خدمت کنند. به اعتقاد امام، زنان هرچه بیشتر با اهداف آفرینش آشنا شوند، با اخلاق و عرفان آشنا شدهاند و این آشنایى در سلامت و سعادت جامعه تأثیرى انکارناپذیرى دارد. ب) بایستههاى حضور زن در عرصههاى اجتماعى، سیاسى انواع حضور زن در این عرصهها از منظر دین سهگونه است: ممنوع؛ واجب؛ مباح. 1. امورى که اسلام از شرکت و حضور زنان منع کرده است و با طبع و فطرت زنان سازگار نیست؛ همچون: حکومت، قضاوت، جنگ و کارهاى سنگین و طاقتفرساى دیگر. 2. امورى که اسلام نه تنها از حضور زنان با رعایت و حفظ حجاب و حقّ خانواده منع نکرده، بلکه (در صورت ضرورت و نیاز اجتماع) در حد کفایت واجب کرده است؛ چون: تحصیل علوم و معارف الهى، تعلیم و تعلّم در زمینههاى مورد نیاز، پرستارى از بیماران و مجروحان، پزشکى مخصوص زنان، آموزش و پرورش دختران و نوباوگان و تمام کارهاى خاصّ زنانه و هر یک از ضرورتهاى اجتماعى دیگر. اسلام نه تنها با کارکردن زنان مخالف نیست، بلکه آنان را به کارکردن، تشویق نموده است. رسول خدا(ص) فرمود: «سهچیز حجابها را پاره مىکند و به پیشگاه عظمت حق مىرسد: 1. صداى گردش قلم دانشمند به هنگام نوشتن. (تلاش فرهنگى) 2. صداى قدمهاى مجاهدان در میدان جهاد. (تلاش دفاعى) 3. صداى چرخِ ریسندگى که بیشتر کار زنان بوده است. (تلاش اقتصادى) پیامبرخدا(ص) فعالیت (سالم) اقتصادى زنان را در ردیف شریفترین کارها دانسته است. 4. کارهایى که گرچه حضور زنان در آنها ممنوع نیست، اما زنان به انجام آنها تشویق هم نشدهاند. اگر ضرورتى در کار نباشد، بهتر است زنان در خانه بمانند و در آنکار شرکت نکنند. دسته سوم نیاز به دقت زیاد و رعایت شئونات خانواده و اجتماع دارد. اسلام براى این قسم هم حدّ و مرز معیّن کرده است. اسلام حضور زنان را بهکلّى ممنوع نکرده، اما به آنها سفارش کرده است تا ضرورت نباشد، از حضور در اجتماعات خارج از خانه پرهیز کنند. اسلام بهترین و عالىترین وظیفه را براى زنان، اهتمام به همسر و فرزندارى و رسیدگى به امور خانه و خانهدارى دانسته است. حضرت فاطمه زهرا(س)، الگوى زنان عالم فرمود: «نزدیکترین حالات زن به خدا، آن است که ملازم خانه خود باشد و بیرون از خانه نرود.» على(ع) فرمود: «جِهادُ المَرْأَةِ حُسْنُ التّبعّل»؛ جهاد زن، خوش شوهردارى کردن است. آثار زیان بار حضور بىحدّ و مرز زنان در صحنههاى اجتماعى به بهانه شعار دروغین «تساوى حقوق زن و مرد» عوارض و تبعاتِ خطرناک و جبرانناپذیرى دارد که هیچ عقلِ سلیم و فطرتِ پاکى پذیراى آنها نیست. دنیاى غرب با همه پیشرفتهاى علمى و صنعتى، گرفتار همین پیامدهاى شوم است. متأسفانه کشورهاى اسلامى نیز به سرعت به آن سمت پیش مىروند! اینک چند نمونه از تبعات و پیامدهاى خانمانبرانداز حضور بىحدّ و مرز زنان در اجتماع را ذکر مىکنیم: 1. بحرانهاى روحى و روانى (عدم آرامش) از دیرباز، یکى از مشکلات اساسى انسان، پریشانى روحى و آشفتگى روانى و ناآرامى درونى اش بود. امروز، در اوج تمدّن، این مشکل صدچندان گریبانگیر انسان شده است. اکثر بیمارىهاى روحى و روانى، حتى بیمارىهاى جسمى، ریشه در ناراحتى اعصاب و درون پریشان دارد. همه بزهکارىهاى اجتماعى، ناهنجارىها، جنایتهاى وحشتناک و تکاندهنده، ریشه در بحرانهاى روحى و روانى، دارند. حلّ تمام این مشکلات و رفع این اضطرابهاى روانى در گرو داشتن خانوادهاى سالم است. خانواده سالم نیز تنها در گرو حضور دائم و با نشاط زن در خانه است. 2 . پیرى زودهنگام و شکست روحى و جسمى به بهانه تساوى حقوق زن و مرد! زن مجبور مىشود در عرصههاى اجتماعى و شغلى، در کشاورزى و کار در مزارع، کارخانهها، کارگاهها، فروشگاهها و... پا به پاى مردان و با رقابتى تنگاتنگ کار کند و با تمام ظرافت و شکنندگى زنانه! همچون مردان تنومند و پر قدرت به کارهاى سنگین و خشن و خُردکننده بپردازد و طراوت و شادابى زنانه و احساسات و عواطف مادرانه را از دست بدهد و به موجودى (بر خلاف فطرت و طبعش) خشک و خشن و تندخوى و عارى از احساسات و عواطف زیباى زنانه که براى مادرى خوب و همسرى شایسته لازم است، تبدیل بشود. چنین زنانى به پیرى زودرسِ روحى و جسمى مىرسند. چنین زنانى هرگز نمىتوانند همسرى لایق و مادرى خوب باشند و خانوادهاى سالم و سعادتمند بسازند. آثار سوء این فاجعه به سرعت گریبانگیر جامعه مىشود. پژوهشگران آمریکایى اعلام کردند: کارکردن زن و بر عهده گرفتن مشاغل سنگین توسط آنها، سلامت همسرانشان را به خطر مىاندازد. تحقیقات پژوهشگران نشان داده که سلامتى مردانِ خانواده به میزان قابل توجهى به همسرانشان بستگى دارد. در واقع، زنان نقش مهمّى در حفظ سلامت شوهرانشان و امنیّت اجتماعى خانواده ایفا مىکنند. اگر زنان زیاد بیرون از خانه به فعالیت بپردازند، سلامت شوهرانشان پس از گذشت سه سال تا 25% کاهش مىیابد! اما اضافه کار کردن مردان در خارج از خانه، هیچ تأثیرى در میزان سلامتى افراد خانواده ندارد! اسلام به امنیّت و آرامش خانواده اهمیّت فراوانى قائل است، بهطورىکه حتى عبادتهاى مستحبى زن اگر با حق شوهرش منافات داشته باشد، پذیرفته نیست. در مقابل، هرگونه بدرفتارى مرد نیز ممنوع شده است: «و عاشروهنّ بالمعروف»؛ و با آنان (زنان) بهطور شایسته رفتار کنید. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: «کُلّما ازداد العبدُ ایماناً ازدادَ حُبّاً للِنّساء؛ هرچه ایمان بنده زیادتر مىشود، محبّت او به زنان بیشتر مىشود.» 3. بالا رفتن سنّ ازدواج مردها به علت بیکارى، به تشکیل خانواده تن نمىدهند و از ازدواج و مسؤولیت سنگین آن، فرار مىکنند. در نتیجه، سنّ ازدواج دختر و پسر بالا مىرود و هر روز فساد اخلاقى، فحشا و جرم و جنایت بیشتر مىشود. طبق آمار منتشر شده از سوى سازمان ثبت احوال کشور، اکنون چند میلیون دختر مجرّد بالاى 30 سال در کشور وجود دارد. 4. فساد اخلاقى و فحشا فساد اخلاقى و فحشا، یکى از پدیدههاى بسیار زشت و ویرانگر جوامع بشرى است که پیامد حضور بىحدّ و مرز زنان در خارج از خانه است. بالابودن سنّ ازدواج، مجرّدبودن میلیونها دختر و پسر که سالها از سنّ بلوغ آنها مىگذرد، حضور بىحدّ و مرز آنها در عرصههاى اجتماعى و معاشرتهاى بىحدّ و مرز، موجب مىشود که فساد اخلاقى و فحشا در جامعه گسترش پیدا کند.
سنّ فحشا به زیر 20 سال رسیده است! دکتر فریده پور گیو، استادیار دانشگاه، با اعلام این مطلب و اشاره به گزارشهاى منتشرشده از مشکلات زنان و دختران ایرانى در چند ماه اخیر، اظهار داشت: آمار دختران و زنان فرارى آنچنان مسألهساز شده که مرکزى به اسم «ریحانه» براى پناهدادن به آنها ایجاد گردیده است. آمار اعتیاد در بین زنان بهشدت بالا رفته! در تهران روزانه 5 تُن مواد مخدّر مصرف مىشود! 5. افزایش ترک تحصیل پسران هر روز شاهدیم که آمار داوطلبان دختر براى ورود به دانشگاه بیشتر و برعکس، آمار پسرها کمتر مىشود. آمار ترک تحصیل پسرها هر روز بیشتر مىگردد. عدم امنیت شغلى مردان باعث چنین رفتارى شده است. کارخانهداران و صاحبان مشاغل بزرگ، بیشتر ترجیح مىدهند زنان و دختران را استخدام کنند! در نتیجه، انگیزه پسرها براى ادامه تحصیل هر روز کمتر مىشود. 6. اُفتِ تربیت فرزندان تربیت فرزند سالم و صالح، بزرگترین هدف و آرزوى هر خانواده و جامعهاى مىباشد. حضرت محمد(ص) فرمود: «اَلْوَلَدُ الصّالِح ریحانَةٌ مِنْ رَیاحینَ الْجَنَّةِ؛ فرزند صالح، گلى از گلهاى بهشت است.» بالارفتن سنّ ازدواج باعث افزایش احتمال تولد نوزادان ناسالم مىشود. ازدواج دختران در سنین بالا احتمال بعضى از اختلالات ژنتیکى و به دنیا آوردن بچههاى ضعیف و کمهوش را بالا مىبرد. از طرفى، مادر شاغل، نوازد چندماهه خود را که شدیداً به آغوش گرم و پر مهر و محبّت او نیازمند است، به مهد کودک و شیرخوارگاه مىسپارد و خود روانه فعالیت اجتماعى مىشود و حال آنکه نوزادان بهخوبى گرماى بدن و حضور مادر را احساس مىکنند، حتى بوى مادر را از لباس او تشخیص مىدهند. مادر با در آغوش کشیدن و نوازش کردن، با او ارتباط عاطفى برقرار مىکند. کودکى که در آرزوى مکیدن شیر مادر و آغوش گرم او بزرگ مىشود، چگونه مىتواند مهر مادرى را تجربه کند؟! چنین کودکى از کجا و از چه کسى آیین مهرورزى و گذشت و ایثار را یاد مىگیرد؟! 7. رقابت بیجا در تجمّلگرایى از آنجا که زن فطرتاً خودآرایى و آرایش را دوست دارد، وقتى با زن و مردهایى با انواع مختلف آرایش و تجمّل و مُدها و لباسهاى رنگارنگ روبهرو مىشود، ناخواسته به رقابتى سخت و نابهجا کشیده مىشود و سعى مىکند هر روز با آرایش بهتر و بیشتر از دیگران و با زیور و زینت و مد و لباس بهتر از دیگران در جمع حاضر شود، بهطورىکه قسمت عمدهاى از درآمد شوهر یا خود را در این راه هزینه مىکند و حال آنکه رسول خدا(ص) فرمود: «هر زنى که خود را خوشبو کند و از خانه خارج شود، پیوسته مورد لعنت است تا بازگردد.» 8. فرو ریختن مرزهاى حیا و عفّت عمومى حضور بدون ضرورت زنان در عرصههاى گوناگون اجتماعى و اختلاط زن و مرد در مکانهاى مختلف و برخورد زن و مرد نامحرم با یکدیگر، فطرتاً با غیرت مردان و عفّت زنان منافات دارد. على(ع) در این مورد فرمود: «آیا حیا نمىکنید و به غیرت در نمىآیید از اینکه زنانتان بهسوى بازارها مىروند و با افراد نامحرم و لااُبالى برخورد مىکنند؟!» 9. اضمحلال و فروپاشى نظام خانواده در هر برنامه و حرکت جمعى و گروهى لازم است حداقل یک طرف رابطه به عنوان سنگ زیرین آسیاب و استحکام بخش و ترمیم کننده ارتباط، نقش ویژهاى ایفا کند که این نقش در داخل محیط خانواده از منظر اسلام بر عهده زن قرار داده شده و ایفاى نقشهاى خاص و سطح بالاى اجتماعى از سوى زن در مرتبه دوم از اولویت قرار دارد و مشروط به عدم لطمه به آن مسؤولیت اولیه خواهد بود و این ضامن دوام خانواده خواهد بود. متأسفانه حضور بىضابطه زنان در جامعه موجبات از هم گسیختگى خانواده را موجب شده که آثار مخرب آن، همگان و بهخصوص خود جامعه زنان را بهشدت مورد صدمات غیر قابل جبران قرار داده است.
منبع: تسنیم
دیدگاه تان را بنویسید