تنها مشکل حاتمی کیا
حاتمی کیا را همه آن ها که دل در گرو آرمان های اصیل انقلاب اسلامی دارند و در ضمن تعلق خاطری هم به هنر، دوست می دارند. او موفق ترین چهره سینمای دفاع مقدس است. این نکات بدیهی را گفتم تا بگویم جایگاه و پایگاه حاتمی کیا تثبیت شده است و با هیچ اظهار نظر و موضع گیری ای متزلزل نخواهد شد.
اما گمان می کنم به عنوان یکی از مخاطبان سینمای حاتمی کیا و کسی که تا همین چند وقت پیش او را نماینده نجیب و بی ریای برو بچه های جنگ و انقلاب می دانستم، حق دارم بگویم ای کاش آقا ابراهیم این گونه که این روزها سخن می گوید سخن نمی گفت. کسی در انقلابی بودن و متعهد بودن ابراهیم حاتمی کیا به گفتمان انقلاب اسلامی شک ندارد و اصلا حاتمی کیا اگر ارج و قربی دارد به دلیل پایبندی به همین ارزش هاست. هیچ کس نه با ارزش ها و نه با حاتمی کیای متعهد به ارزش ها مشکلی ندارد. مشکلی اگر هست در نحوه بیان دفاع از این مفاهیم است. حافظه فردی و جمعی ما پراست از آدم هایی که شعارهای تند و غلیظ در دفاع از ارزش ها سر می دادند و فرجامی هولناک یافتند. حتما آقای حاتمی کیا هم بسیاری از آن موجودات را در خاطر دارند. موجوداتی که خود آن ها را به بهترین شکل در آژانس شیشه ای به تصویر کشیده بود. کسانی که دودشان از سوزشان بیشتر است. آن ها هم مدعی دفاع از ارزش ها بودند اما مردم عباس را دوست داشتند. مردی که قبل از جنگ یک زمین داشت و یک تراکتور، اما بعد از جنگ یک زمین داشت بدون تراکتور. اصلا یک باور قدیمی در بین ما ایرانیان وجود دارد و آن هم این که وقتی کسی از یک موضوع خیلی حرف می زند و خود را باورمند به آن نشان می دهد یعنی از اصل و اساس به آن موضوع باور ندارد. این که در طول تاریخ ادبیات فارسی به زاهدان و واعظان تعرض می شده دقیقا به همین دلیل بوده. آن که به مفهومی باور دارد بی آن که ریا کند و بر سر کسی منت بگذارد عاشقانه کار خودش را می کند و بار خودش را می برد. آیا حاتمی کیای عزیز این روزها مصداق عباس آژانس شیشه ایست یا خدای ناکرده مصداق آنان که دودشان از سوزشان بیشتر است.
این روزها حاتمی کیا تلخ حرف می زند و با سخنان طعن آمیزش موجب رنجش بعضی ها می شود و این حاتمی کیا با آن بلبل عاشقی که قرار بود جز برای شقایق ها نخواند فرق دارد. می دانم همین فردا دشمنان دیروز حاتمی کیا که آژانس شیشه ایش را آژانس گیشه ای می خواندند و از کرخه تا راین را فیلمی ضد جنگ می دانستند و این روزها شده اند مدافع تمام قد ایشان، خواهند گفت: اهل عافیت حاتمی کیا را منفعل و سر به زیر می خواهند. اما خود آقا ابراهیم می داند این دوستان شبه انقلابی هیچ ربطی چه در ظاهر و چه در باطن به او ندارند. این علاقه مندان امروز آقای حاتمی کیا همان هاییند که سر فیلم برج مینو و بوی پیراهن یوسف شنیع ترین تهمت ها و دروغ ها را نثار او کردند. چرا؟ فقط به این دلیل که روایت فیلمساز از جنگ چندان دلخواه این برادران شبه انقلابی و غیور ما نبود. آقا ابراهیم حتما در خلوت از خودش خواهد پرسید که چرا این دوستان،یک شبه عاشق چشم و ابروی او شده اند. سرتان را درد نیاورم، غرض این که کسی با حاتمی کیا و سینمای او مشکل ندارد. مشکلی اگر هست بر سر شعارهای تند و داغی است که زیبنده آدم های نجیب و مومن نیست. این شعارها معمولا از حلقوم آدم های بی هنر و کاسب کار بیرون می آید. آقا ابراهیم، هم هنرمند است و هم تا آن جا که من می دانم نیازی به دین فروشی ندارد. همه حرف همین است.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید