خانم زارعی با مروری بر کارهای شما در می یابیم که بازیگری یک فعالیت جدی برای شما بوده و فراتر از یک شغل است. نگاهتان به حوزه بازیگری چیست؟
در یک جمله:باید بگویم بازیگری دغدغه جدی زندگی من است. قبل از ورود به حرفه بازیگری عقیده داشتم که هر هنرمندی که مقابل دوربین نقش آفرینی می کند تاثیر مهمی روی زندگی افراد در جامعه می گذارد. از این دیدگاه بازیگری همیشه برایم جذاب بوده و هر بازیگری باید در حوزه های دیگری از هنر مانند عکاسی، موسیقی و ... نیز هم مطالعه داشته و هم فعال باشد تا با فضاهای هنری دیگر بیگانه نباشد. بازیگری تنها ایفای نقش نیست بلکه ترکیبی از هنرهای دیگر نیز است و من بر این اساس اطلاعات خود را در زمینه های دیگر تکمیل کردم و تلاش کردم بطور جدی تر به بازیگری نگاه کنم که در نهایت این نگاه باعث شد تا بازیگری از دغدغه های جدی زندگی من باشد.
طی سالیان اخیرهمیشه تلاش شما برای دور بودن از حاشیه ها بوده است. چه ارتباطی بین شهرت و حاشیه وجود دارد؟
وجود حاشیه برای تمام هنرمندانی که بین مردم مشهور هستند پیش میآید و راه گریزی از آن وجود ندارد. حاشیه بازیگر را ازاصل بازیگری دور می کند و حتی گاهی جلو پیشرفت و بزرگ شدن او را می گیرد. معتقدم هر واکنشی که آزادگی را از بازیگر سلب کند، محکوم است. حتی اگر برای او شهرت بیشتری بیاورد. بیش از اینکه شهرت بازیگری برایم مهم باشد، محبوبیت آن مهم است. به همین دلیل ترجیح میدهم با حضور فعال و مسئولانه در عرصه بازیگری محبوب و مشهور شوم و اعتماد مردم برایم بیشتر از شهرت ارزش دارد.
در فیلم هایتان نقش اولی مانند " شیار 143" کم بوده است. این انتخاب خودتان بوده یا شرایط باعث آن شده است؟
با این نظر شما مخالفم. من نقشهای اول زیادی داشتهام ولی به واسطه بازی در نقشهای مکمل این طور تصور شده که نقش اول نبوده است. این نوع بازیگری و نقش ها حاصل انتخاب من و کاملا آگاهانه بوده است. در خیلی از فیلمنامه ها نقشهای محوری و اصلی وجود داشته ولی نقش دیگری را در کنار دیدهام که خاصیت و تاثیر بیشتری دارد. گاهی مسئولیت حضور کوتاه در یک فیلم خیلی بیشتر از حضور بزرگ دیگری است و نقش موثر و کلیدی در به تصویر کشیدن نقش اصلی را دارد. به عنوان مثال ایفای نقش های غیر محوری بودن در فیلم های "درباره الی" و "چ" نیز بر اساس انتخاب من صورت گرفته نه اینکه من در این نقشها انتخاب شدهام. دلیل انتخاب این نقش ها نیزاین بوده که فکر میکردهام بیشتر دیده میشود یا بیشتر منطبق بر سلیقه و توانایی من است. چون گاهی بعضی نقشها حضور ممتدی در فیلم دارند ولی بنمایه و ذات نقش پیچیدگی زیادی ندارد و شما فقط دیده میشوید. من علاقه زیادی دارم نقشهایی را بازی کنم که تاثیرگذار باشد و این اتفاق میتواند در یک نقش محوری بیفتد. اگر در نقشهای اصلی این اتفاق نیفتد، نمیپذیرم و بازی نمیکنم. فکر میکنم هر نقشی قسمت هر کسی باشد به
سراغش میآید و به او پیشنهاد میشود و او هم اگر تلاش کند دیده میشود.
تنوع کاری در کارنامه شما زیاد به چشم می خورد ودر نقشهای متفاوت و زیادی بازی میکنید. این تنوع کاری تا چه حد در جایگاه بازیگریتان خطرساز و تاثیرگذار بوده است؟
موقعیت بازیگری ام تا به حال به خاطر تنوع کاری ام به خطر نیفتاده و اگر خدا و مردم بخواهند از این به بعد هم به خطر نمیافتد. یک بازیگر زمانی میتواند تواناییهایش را به رخ بکشد که در قالبهای مختلف قابل باور باشد. این تنوع کاری در اصل یک امتحان است و بازیگررا به چالش میکشد، همین ریسک کردن باعث میشود تا بازیگر با حساسیت بیشتری انتخاب و بازی کند. اگر بازیگرها خودشان را در محدودهای محصور کنند، حتی اگر تا آخر عمرشان فیلمهای فاخر و نقشهای درجه یک بازی کنند، همیشه نقشهایی هستند که نتوانستهاند آنها را تجربه کنند و اگر در اوج بازیگری آن نقشها به آنها پیشنهاد شود امکان زیادی وجود دارد که نتوانند خوب از پس آن بربیایند، چون محدوده پرورش استعدادهایشان را باز نکردهاند. من علاقه ندارم در کارم تنبلی کنم. نقشهایی برای من امکان بازی دارد که به جزئیاتش اشراف دارم و بازی کردن در آن برایم آسانتر است. خیلی از نقشهایی که بازی کردهام ممکن است سلیقه سینمایی من نباشد، اما در آن فیلمها حضور دارم چون علاقه داشتم خودم را امتحان کنم حتی اگر به شکست منجر شود.
نظرتان درباره ستاره شدن چیست؟
ستاره فقط در آسمانهاست! هر کسی در هر حرفهای کارش را درست انجام بدهد ستاره می شود زمان ثابت می کند چه کسی ستاره واقعی است. همه اتفاقهایی که برای آدمهایی مثل ما میافتد، یک لباس کاذب دارد که اگر آن لباس کاذب را باور کنیم مرگ حرفهایمان فرا می رسد. اگر در فیلمی درخشیدید و بعد از تشویقها و تاییدها به خودباوری و خودشیفتگی رسیدید یقین داشته باشید که به پایان راه نزدیک شدهاید. یک هنرمند بیشتر از اینکه ستاره باشد باید دنبال جای امن تری باشد و آن قلب مردم سرزمینش است. من ترجیح میدهم به جای اینکه ستاره باشم و غیرقابل دسترس، تصویری ماندگار در خاطره مردم باشم و تمام تلاشم را می کنم تا در این جای امن قرار بگیرم.
الان دقیقا اوج کارتان است. هنوز از بازیگری لذت می برید یا فکر حرفه دیگری هستید؟
بازیگری همیشه برای من لذت بخش بوده و خواهد بود. البته به کارگردانی هم فکر میکنم، ولی کارگردانی برایم پله بعدی بازیگری نیست بلکه کارگردانی یک عرصه دیگری است که به تمرین ، بینش، تجربهها و مهارتهای دیگری نیاز دارد. ولی واقعا دارم به آن فکر میکنم.
مهمترین و بزرگترین منتقدان شما چه کسانی هستند؟
خانوادهام بزرگترین منتقدان من هستند واکنش آنها به من جهت میدهد. همیشه برای شنیدن انتقادهای تندشان شنونده هستم و دغدغه رضایت آنها را دارم و همچنان دعا و تاییدشان را شرط لازم برای موفقیت میدانم.
در گفت وگویی عنوان کردید که " برای بازی در شیار 143 درجه با خدا معامله کرده ام " به نظرتان تا چه حد در این معامله موفق بوده اید.
در طول بازی در "شیار 143 درجه" همواره این ترس را داشتم که نکند این نقش با بازی من جلوه نکند. به همین دلیل همواره از روح شهدا کمک خواستم و هر آنچه در توانم بود را به کار گرفتم. من یک بازیگرم و تنها لباس این نقش را به تن کردم. اما قسم می خورم تمام تلاش خود را کردم تا قداست این نقش را نگه دارم، هر چند شاید بعد از این برایم بازی در چنین نقشی پیش نیاید اما از همه می خواهم تا برایم دعا کنند و می توانم بگویم که شاید بازی در این فیلم، باقیات و صالحات من در روز آخرت باشد.
خانواده تان درباره "شیار۱۴۳ درجه" چه واکنشی داشتند؟
خیلیها درباره این فیلم نسبت به من لطف داشتند اما منتظر نظر مادرم بودم. بانویی که بسیار آدم به روزی است و در زمان حال زندگی میکند. وقتی فیلم را دیدند، به شدت از فیلم تاثیر گرفته بودند وبه شدت من را تایید کردند و جملهای گفتند که خیلی دوستش داشتم. بعد از تماشای فیلم گفتند: " دخترم در این فیلم چقدر مادر بودی. " برایم خیلی جالب بود، حتی تمایل داشتند یکبار دیگر هم فیلم را ببینند.
خواهرم ملیکا هم همین طور. با وجود اینکه توصیه کردم فیلم را نبیند، باز طاقت نیاورد و تماشا کرد و تاثیر فیلم را تا همین لحظه با خودش دارد. اما از همه جالبتر واکنش برادرم بود. برادری که سالهاست ایران زندگی نمیکند و بطور تصادفی برحسب انجام کاری در این ایام ایران بود. او اصلا فیلم ایرانی نمیبیند و بازیگران ایرانی را خیلی قبول ندارد. همیشه به من میگوید شماها بازیگر نیستید، برای اینکه آنقدر که فیلمهای خارجی ما را منقلب میکند شماها نمیتوانید این کار را انجام بدهید.به خاطر همین مخاطب سینمای ایران نیست. وقتی میخواستم به خانوادهام بلیت بدهم از او خواهش کردم که این فیلم را نبیند. اما فیلم را دید و بعد از ۲۰ سال کار حرفهای من، برای اولین بار به من آفرین گفت. این آفرین از همه جوایز برای من بزرگتر است. چرا که جوان است و آرمانها و اعتقادات خودش را دارد، به خاطر همین احساس کردم وقتی این آدم از " شیار۱۴۳درجه" متاثر میشود، من احتمالا کارم را درست انجام دادهام. به خاطر همین آفرینِ او و مادرم، برایم طعم دیگری داشت.
حالا که بحث از آرمان ها و اعتقادات شد،اگر اجازه بدهید می خواهم کمی پیرامون سینمای دفاع مقدس صحبت کنیم.به نظر شما چه دلایلی باعث شده تا به نظر برسد تاریخ سینمای دفاع مقدس رو به اتمام است؟
انتخاب فیلم های ارزشی و دفاع مقدسی از جمله "شیار 143 درجه" و "چ" در حقیقت کشیدن خط بطلانی است بر آن دسته از ادعاهایی که گفته می شود سینمای دفاع مقدس دیگر جذابیتی برای مخاطب ندارد و اشباع شده است. جنگ سال هاست که تمام شده اما با بررسی نتیجه نظر سنجی از مخاطبین و تماشاگران شاهد آن هستیم که سینمای دفاع مقدس هیچ گاه تمام شدنی نیست. برخي منتقدان سينماي جنگ در سالهاي گذشته دائما اظهار می کردند كه تاريخ مصرف سينماي دفاع مقدس به پايان رسيده و عصر، عصر پرداختن به سينمايي است كه مختص جامعه دگرگون شده ايران پس از جنگ است اما در اين بين فيلمسازان بزرگی بودند كه همچنان تاكيد داشتند جنگ، زندگي همه ايرانيان را تحت تاثير قرار داده و اثراتش همچنان بر زندگي و جامعه ايراني آشکار است. اين فيلمسازان عقيده دارند كه از اين بابت هيچگاه نبايد پرداختن به سینمای دفاع مقدس را محدود به مختصات زماني خاصي كرد. از اين دست اختلاف نظرها در سينماي دوقطبي ايران كه فیلمسازان يك سويش تاكيد بر رونق دادن به سينماي اجتماعي محور و مدرن به سبك اروپايي و سوی ديگرش تاكيد بر سينماي ارزشي چون سينماي دفاع مقدس را دارند زياد است. سی و دومین
جشنواره بین المللی فیلم فجر وزنه محكمي بود براي اثبات اين حقيقت كه سينماي دفاع مقدس اگر بر پايه ايدههاي خوب و مخاطب پسند باشد در همه سطح های جامعه جوابگو است.
از سال ۱۳۶۰ موضوع دفاع مقدس در سینمای ایران متولد شد، به عقیده شما چه ضرورتی در وجود این موضوع در سینمای ایران است؟
پس از گذشت سال های زیادی از پایان جنگ تحمیلی، همچنان ضرورت این ژانر سینمایی در سینمای ایران احساس می شود. چرا كه جنگ در سینمای ایران فقط در حد یك جنگ نبوده است و در واقع جنگ آمیزه ای از اعتقادات و دفاع از ارزش هاست و این از معدود خصایصی است كه فقط در سینمای ایران با عنوان "دفاع مقدس" شكل گرفت و آن را از انواع دیگر سینماهای جنگ دنیا متفاوت كرده است. سینمای دفاع مقدس در حدود سه دهه با بهره گیری از مضمون جنگ به تولید آثار ارزشمندی پرداخته است.
از دیدگاه شما جنس سینمای دفاع مقدس از چه نوع است؟
در یك دید كلی و بدون دسته بندی نمی توان به نوع و موجودیت سینمای دفاع مقدس پرداخت. سینمای دفاع مقدس سال های پرفرازونشیبی را طی كرده است. در دوره ای از جنگ در این نوع سینما فقط به جنبه های دلاوری های اشخاص و یك سری شخصیت های معمول كه افرادی هستند عارف و به دور از هرگونه زشتی و پلیدی و خواهان شهادت پرداخته شد . در دوره ای دیگر با ورود جانبازان به سینمای دفاع مقدس، به موضوعات جانبازان و جانبازی پرداخته شد . در زمانی هم فیلمسازان از كاراكتر همیشگی خود بیرون آمده و شخصیت جدیدی، چون " لیلی با من است" را خلق کردند که این جنبه از روحیات شخصی فرد، زمینه را برای پرداختن به نوع حادثه جنگ و شخصیت افراد تغییر می دهد.برخی از فیلم های سینمای دفاع مقدس برگرفته در دوران جنگ است و بسیاری از سینماگران حرفه ای، سینما را با جنگ تجربه كردند و برخی فیلم هایی كه در بستر جنگ ساخته شده اند هیجان و حادثه را با حالات عرفانی و عدالت طلبی افراد در بطن جنگ پیوند زدند. در این فیلم ها آدم های خاص و دوست داشتنی به تصویر كشیده شده اند كه درس آرامش و بردباری می دهند.
فیلم های سینمای دفاع مقدس در دوران بعد از جنگ را چطور می بینید؟
خاتمه جنگ تحمیلی دوران تازه ای را برای فیلم های تازه جنگی رقم زد. فیلم هایی كه در این دوران ساخته می شوند می توان گفت كه به نوعی توانسته اند هم به جبهه و هم به پشت جبهه بپردازند. یعنی در واقع جنگ را در پشت خاكریزها هم نشان داده اند. به عنوان مثال مهاجر اولین فیلمی است كه واكنش های منطقی شخصیت ها را در موقعیت های مختلف و بدون پروا به تصویر می كشد. در واقع همه آثاری كه حاتمی كیا از خود ارائه می دهد در نوع سینمای دفاع مقدس بهترین است.
حرف آخر؟
از اینکه توانستم دراین فیلم تا این حد در جامعه و به تصویر کشیدن ارزش های مورد علاقه مردم تاثیرگذار باشم خدا را سپاسگزارم و امیدوارم بتوانم در این راه بازهم برای جامعه هنری ایران کارهای ماندگاری را ثبت کنم.
دیدگاه تان را بنویسید