هنری که از کُما در آمد
با بازگشت هنرمندان خانهنشینشده و مهاجرتکرده و برچیده شدن ممیزیهای بیدلیل و ناموجه میتوان امیدوار بود تا تئاتر ایران دوباره سر پا شود و رشد و گسترش یابد.
این روزها همان طور که خیابانها و بازارهای تهران به دلیل خریدهای نوروزی مردم شلوغ است، تالارهای نمایشی شهر هم ایام پر رونقی را سپری میکنند.
بیش از 20 نمایشی که در حال حاضر روی صحنههای تالارهای تئاتر تهران روی صحنه هستند، با توجه به موضوعها و اجراهای متنوع خود، توانستهاند مخاطبان بسیاری را به تماشای خود بنشانند و البته رضایت منتقدان و کارشناسان را هم جلب کنند.
با نگاهی به فهرست نمایشهایی که روی صحنه هستند، میتوان هم آثار کمدی را یافت و هم درامهای سنگین؛ از نمایشهای تخت حوضی و سیاه بازی «عروسی خان مظفر»، «خواستگاری به سبک مبارک» و... گرفته تا آثار جدی و فلسفی مثل «در انتظار گودو» و اجتماعی چون «شکلک».
آنچه این روزها تئاتر تهران (به نمایندگی از تمام کشور) شاهد آن است، بیشک و دست کم در پنج سال گذشته بیسابقه بوده و نشان از بازگشت رونق و پویایی به عرصه این هنر ناب دارد. شاید بتوان حال این روزهای تئاتر را به بیماری تشبیه کرد که از کما درآمده و اگرچه به سختی، اما بدون دستگاه در حال تنفس است.
اگر هنرمندان خانه نشین شده و مهاجرت کرده چند سال اخیر دوباره به صحنه بازگردند، ممیزیهای بیدلیل و ناموجه از این عرصه برچیده شوند و حمایتهای نهادهای مسوول متوجه تولیدات هنری و با کیفیت گردد، میتوان امیدوار بود تا سال آینده تئاتر ایران دو باره سر پا شود و رشد و گسترش مطلوبی یابد.
با نگاهی به چند اجرای شاخص این روزهای تالارهای نمایشی تهران، یک ارزیابی اجمالی از آنچه بر تئاتر کشور در نیمه اسفند 1392 میگذرد، انداختهایم.
یک کنسرت تئاتری جذاب
محمد رحمانیان که نزدیک به سه سال از تئاتر ایران دور بود و خارج از کشور به سر میبرد، این روزها سومین کار خود در هفت ماه گذشته را روی صحنه دارد. «در روزهای آخر اسفند» که در تالار وحدت روی صحنه است، اثری تلفیقی از موسیقی و تئاتر است که هر شب در سالنی پر از تماشاگر اجرا میشود.
این نمایش با بازی اشکان خطیبی و غزل شاکری، روایت گر دیدار یک روانکاو جوان به نام بهار عارف و بزهکاری است که از طرف قاضی پیش او فرستاده شده و.... محمد رحمانیان پس از موفقیت «ترانههای قدیمی» که تابستان امسال در تالار شمس اجرا کرد، بار دیگر در نمایش تازه خود دست به تلفیق تئاتر و موسیقی زده است.
«در روزهای آخر اسفند» با نگاهی به موسیقی پاپ - راک شکل گرفته است و در آن از تلاشهای خوانندگانی چون فرهاد مهرداد و فریدون فروغی هم یاد میشود. یک ارکستر کامل به سرپرستی بهروز صفاریان که در قطعه پایانی با خوانندگی رضا یزدانی همراه میشود، در این اجرا به یاری دو بازیگر نمایش میآیند و فضاهای ذهنی کار را شکل میدهند.
رحمانیان در «در روزهای آخر اسفند» مثل بسیاری دیگر از کارهای خود، یک اتفاق واقعی را دست مایه اصلی نمایشنامهاش قرار داده و دغدغههای اجتماعیاش را در شکلی تماشاگر پسند مطرح کرده است.
انتظاری بیهوده، اما تفکر برانگیز
«در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت با کارگردانی همایون غنیزاده یکی از دو نمایشی است که این روزها در تالار اصلی تئاتر شهر اجرا میشود.
این نمایش که برای نخستین بار در دهه 40 خورشیدی با کارگردانی داوود رشیدی روی صحنه رفت و نقدهای مثبتی زیادی از جمله به قلم جلال آل احمد دریافت کرد، این بار هم توانسته با کارگردانی متفاوت همایون غنیزاده مورد توجه منتقدان و تماشاگران جدی تئاتر قرار بگیرد.
«در انتظار گودو» نمایش سختی است، هم برای گروه اجرایی و هم برای تماشاگرانی که باید دو ساعت و نیم روی صندلیهای نه چندان مناسب سالن اصلی تئاتر شهر بنشینند. اما این سختی، در پایان میوهای شیرین به بار میآورد و آن تحریک قوه تفکر در مخاطبان است؛ هدفی که از هر کار جدی تئاتری باید انتظار کشید.
رضا بهبودی، علی سرابی، رامین سیار دشتی و پیمان معادی به خوبی از عهده ایفای نقشهای نمایش «در انتظار گودو» بر میآیند، طراحی صحنه، نور و لباس آن در عین سادگی، به خوبی در خدمت محتوای متن در آمدهاند، میزانسنها بسیار دقیق طراحی شدهاند و ریتم نمایش با ضرباهنگی مناسب، به خوبی فضای کار را به تماشاگر منتقل میکنند.
از تئاتر ایران انتظار میرود تا بیشتر از این به سراغ متنهایی چون «در انتظار گودو» برود و تماشاگرانش را از دیدن چنین کارهایی محروم نکند.
اجرای مجدد یک نمایش پس از 10 سال
«شکلک» نوشته نغمه ثمینی با کارگردانی کیومرث مرادی این روزها در تالار شمس در حال اجراست. این نمایش در اجرای 10 سال پیش خود هم مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت و این بار با تغییر در گروه بازیگرانش بار دیگر روی صحنه آمده است.
«شکلک» از جمله نمایشهایی است که با رویکردی اجتماعی، میتوانند با تماشاگران انبوه ارتباط برقرار کنند؛ این گونه نمایشی در چند سال گذشته بیشترین محدودیتها و تنگناها را تحمل کرد و شاید حتی بتوان گفت مدتی از صحنههای نمایشی کشور به کلی ناپدید شد.
بازی پانتهآ بهرام، امیر جعفری، ستاره پسیانی و نوید محمدزاده از نقاط بسیار مثبت این نمایش به شمار میآید.
موقعیت خنده دار دو روزنامه نگار آس و پاس
«هیپوفیز» که بر اساس متنی از نیل سایمون و با کارگردانی کوروش نریمانی در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است، از جمله نمایشهای کمدی موفق این روزهای تئاتر ایران محسوب میشود.
این نمایش روایت گر زندگی دو روزنامه نگار آس و پاس است که مجلهای به نام «هیپوفیز» را راه انداختهاند و با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند.
نریمانی که متن اصلی را بازنویسی کرده، فضای نمایش را به حس و حال تماشاگر ایرانی نزدیک ساخته و در این مسیر شوخیهایی با سیاستت های دولتهای فعلی و سابق نیز انجام داده است.
همین فضای باز ایجاد شده، اجازه داده است تا نمایش «هیپوفیز» به یک کمدی انتقادی تبدیل شود که علاوه بر خنداندن تماشاگران، به کاستیها و نقایص جامعه هم بپردازد.
«بازگشت پسر نافرمان»، «خرمگس»، «مجردها»، «عروسی خان مظفر»، «من چه جوری ممکنه یک پرنده باشم»، «شمعدانیها»، «زندگی انسان»، «تردید نکن هوراشیو» و «ملکه زیبایی لنین» از جمله دیگر نمایشهای موفق روی صحنه این روزها هستند.
اگر روند مثبت حرکت تئاتر ایران که از چند ماه گذشته آغاز شده است، سرعت بیشتری یابد، میتوان امیدوار بود سال آینده شاهد روزهای پر رونق تری برای تالارهای نمایشی تهران باشیم؛ آثاری که هم در گیشه موفق باشند و هم در جلب نظر منتقدان و کارشناسان این هنر.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید