سرویس فرهنگی «فردا» : با وجود تمام گلايههايي كه هر سال چه از چگونگي برگزاري جشنواره در زمينههاي گوناگون و چه از كيفيت فيلمها ميشود هميشه آغاز جشنواره همراه با شور و هيجان و پايانش همراه با نوعي اندوه و حسرت است.البته قطعا نه بهخاطر فيلمها بلكه بهخاطر تمام آن گپ و گفتها،ديدارها،شوخيها،قرارهاي كاري و غيركاري،جا گرفتنهاي در سالن نمايش،صحبتها درباره فيلمها و فيلمسازان و حتي بعضا بحثهاي خاله زنكي دورهمي و كلا تمام عادتهاي اين 10روزه كه ميشود در مقياس كوچكي آن را با عمر مقايسه كرد كه تا ميآيي طعمش را بچشي به پايان ميرسد و به قول معروف ناگهان چه زود دير ميشود. انصافا وضعيت كاخ جشنواره امسال بهتر از سالهاي پيش بود.دستكم ديگر نه سالن شباهت به مهد كودك داشت و نه از تعداد زياد آدمهاي متفرقه و بيارتباط با جشنواره اما به نوع ديگر مرتبط!! خبري بود و همين حتي اگر اجراي جشنواره صدها عيب ديگر هم ميداشت غنيمت است و جاي شكرگزاري. تا پيش از آغاز جشنواره با توجه به نامهاي فيلمسازان حاضر پيشبيني ميشد امسال يكي از با كيفيتترين دورههاي جشنواره را شاهد باشيم و كمتر فيلمي را بتوان قيد تماشايش را زد.اما
واقعيت كاملا برعكس اين پيشبيني بود.فيلمهاي بد و ضعيفي را از كارگرداناني شاهد بوديم كه به لحاظ كسوت يا كارنامه اصلا از آنها انتظار نميرفت همچون، پوراحمد،ميركريمي،سعيد سهيلي،مهرجويي،كيميايي و... بهعلاوه بسياري از فيلمها نمايشگر فضايي تلخ،سياه،نااميد و اندوهگين (برخي شديدتر و برخي ديگر كمي ضعيفتر) بودند از جمله:انارهاي نارس،برف،خانم،فصل فراموشي فريبا،كلاشنيكف،همه چيز براي فروش، بيگانه،زندگي جاي ديگري است،سيزده،ملبورن و...بهنحوي كه براي همه (چه منتقد و چه ساير تماشاگران حاضر در كاخ جشنواره) اين پرسش بهوجود آمده بود كه چرا اين همه تلخي؟!درست است كه تلخي و سياهي واقعيتي است كه در هر جامعهاي (كمي كمتر يا بيشتر)وجود دارد و اين هم درست است كه هر فيلمسازي زاويه ديد خود را در نگاه به مسائل جامعه دارد اما آيا واقعا اينقدر سطح اميد درجامعه ما پايين است؟! بهعلاوه در سينماي غرب معمولا اين تلخي را در نگاه فيلمسازان روشنفكر و آثار هنري شان ميبينيم كه اندك است نه اينكه فيلمسازان سينماي بدنه همچنين آثاري را بسازند. تنها فيلمي كه هيچ منتقدي دستكم با آن مخالف نبود(برخي بيشتر آن را پسنديدند و برخي كمتر) شيار 143
بود اما براي خود من شخصا اين پرسش وجود داشت كه اگر بازيگر ديگري غير از مريلا زارعي اين نقش را ايفا ميكرد آيا به همين اندازه مورد توجه قرار ميگرفت و موفقيت كسب ميكرد؟ سالي كه رو به پايان است به لحاظ مالي يكي از بدترين سالهاي سينماي ايران بود.بسيار سخن از قهر تماشاگران با سينما و بحران اقتصادي در اين زمينه به ميان ميآمد.اما با توجه به فيلمهايي كه در جشنواره امسال ديديم به نظر ميرسد كه سال آينده از امسال هم بدتر باشد و تعداد فيلمهايي كه بتوانند فروش مناسبي كرده يا دستكم هزينه خود را برگردانند،انگشتشمار باشد.اين زنگ خطري است كه اگر خود هنرمندان (نه مسئولان) كه امرار معاششان هم از اين راه است زودتر به فكر نباشند ممكن است سينما را در سير نزولي خود به نقطهاي بيبازگشت برساند.
دیدگاه تان را بنویسید