سرویس فرهنگی «فردا»: ماه پربرکت رمضان ایامی نورانی و روحانی است. این اوقات، فرصتی است برای تهذیب نفس، برای نزدیکی به پروردگار، برای واگذاشتن شیطان درون و برون و فرصتی است برای ارزشمند شدن انسان. این فرصتها میتواند به یک فصل جدید در زندگیمان منجر شوند؛ به یک فصل معرفت و شناخت الهی. بیایید لحظه لحظه این ماه را قدر بدانیم و در سایه ولی امرمان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میهمان سفره پر نعمت و برکت آن شویم. این چند سطر را نیز میهمان «فردا» باشید ...
.: دعای روز سوم :.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهَ وَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِيهِ وَ اجْعَلْ لِي نَصِيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِ بِجُودِكَ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ خدايا در اين ماه به من تيزهوشى و بيدارى عنايت فرما، و از بىخردى و اشتباه دورم ساز، و از هر خيرى كه در اين ماه نازل مىكنى، برايم بهرهاى قرار ده، و به حق جودت اى جودمندترين جودمندان.
.: شرح دعای ابوحمزه در محضر علامه جوادی آملی :.
خدایا! به وسیله تو، ما تو را شناختیم
به آن جمله حسّاس و كلیدی این دعای نورانی ابوحمزه ثمالی میرسیم كه «بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیكَ وَ دَعوتَنِی إلَیكَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت». در نوبت قبل اشاره شد كه برخی از جملههای این دعای نورانی ابوحمزه در حدّ كلید درهای دیگر است. یكی از آن جملههای كلیدی همین است كه بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْك. این بِكَ عَرَفتُكَ را همه داعیان عرض میكنند: خدایا! به وسیله تو ما تو را شناختیم. آنها كه از آیات آفاقی مدد میگیرند، چون آیات آفاقی مخلوق خداست، دلالت انسان متفكّر به آیات آفاقی مخلوق خداست، لذا به خدا عرض میكنند: ما به وسیله تو، تو را شناختیم . آنها كه از آیات أنفسی طرفی میبندند نشانههای روح و آیاتی كه در جان انسان موجود است، مخلوق خداست، دلالت انسان به استفاده از آیات انفسی مخلوق خداست و آنها هم از راه عنایتهای الهی به خدا رسیدهاند. آنها كه جامع بین آیات آفاقی و آیات انفسیاند به شرح ایضاً . آنها هم میگویند: بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْك . آنها كه از این سه گروه بالاترند، آنها كسانیاند كه به خصوص آیات آفاقی بسنده كنند، یا به خصوص آیات
انفسی بسنده كنند، یا به جمع آیتین بسنده كنند، بلكه میخواهند خدا را با خود خدا بشناسند. آنها هم میگویند : بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیكْ. این أوَلَمْ یَكْفِ بِربكَ أنَّهُ عَلی كُلِّ شِیءٍ شَهِید(1)، یعنی خداوند برای این كه روشن بشود، برای این كه دیگران به خوبی درك بكنند خداوند حقّ است، خود را به آنها نشان میدهد . آنها با مشاهده خداوند، خداوند را میشناسند. نیازی به آیات آفاقی و انفسی نیست. در اینجا راه و هدف یكی است. مَسلك و مَسلوكٌ إلیه یكی است. و چون سالك از خود خبری ندارد و خود را نمیبیند، خود را نمیبیند، سلوك خود را نمیبیند . فقط هدف را میبیند، در حقیقت مسلك و هدف یكی خواهد بود. در بعضی از روایاتی كه ذیل این بخش از آیات سوره مباركه یوسف آمده است كه أأنْتَ یُوسُف، آنجا وجود مبارك امام صادق طبق نقل صاحب تُحَف العقول این بیان نورانی را در شناخت خدا ذكر كرد كه معرفت شاهد قبل از معرفت وصف اوست. یعنی ما شاهد را اوّل میشناسیم ، بعد صفات او را میشناسیم . ولی اگر موجودی غائب بود، اوّل وصفش را میشناسیم ، بعد ذاتش را میشناسیم . خلاصه آن حدیث این است كه: شناخت ذات شاهد قبل از وصف اوست.
شناخت ذات غائب بعد از وصف اوست . بعد استشهاد میكند كه برادران یوسف اوّل او را دیدند، بعد به یوسف بودن او پی بردند. أأنْتَ یُوسُف. نگفتند: یوسف توئی! گفتند: تو یوسفی؟ وجود مبارك امام صادق هم میفرماید به این كه: خدا مشهود همه ماست. ما اوّل او را میشناسیم، بعد اوصاف او را میشناسیم . بعد آیات آفاقی و انفسی او را میشناسیم . چون این چنین است این گروه چهارم كه برترین گروه معرفتیاند، خدا را با خود خدا میشناسند. این بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلتَنِی عَلَیك وَ لُولا أنْتَ لَمْ أدْرِ مَا أنْت برای این چهار گروه چهار مصداق مشخّص دارد. جامع همه یكی است كه انسان خدا را به وسیله خدا بشناسد. خدا راهنمای انسان است و اگر خدا كسی را راهنمائی نكند نمیتواند خدا را بشناسد . و خدا راهنمائیهای فراوانی را اِعمال كرده است . منتها این سالك مُتطرّق است كه باید از این راهها استفاده بكند و به مقصد برسد. پس همگان، همه این طوائف أربعه این جمله را میخوانند، منتها هر كس در حدّ خاصّ خود. 1. سورة فصّلت / آیة 53
.: ضیافت معرفت با گفتاری از :.
صراط مستقیم، دو صراط است ...
انسان باید در دنیا سعی کند که همه حرکتها، افعال و اقوالش بر صراط مستقیم باشد و از آن انحراف پیدا نکند. بر صراط مستقیم بودن یعنی نبی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با وصی ـ علیه السلام ـ را پیش روی خود قرار دهیم و پیرو آنها باشیم. صراط مستقیم دو صراط است که باید آنها را پیمود، یکی در دنیا و دیگری در آخرت. اگر امروز در دنیا درست بر روی صراط مستقیم مشی کردیم، فردا هم از صراط آخرت که بر روی جهنّم است میتوانیم عبور کنیم. «کتابَ اللهِ و عِترَتي» در حدیث ثقلین همان «کتابَ الله و سُنّتي» است چون سنت واقعی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در نزد عترت است. بنابراین، باید عترت را واسطهی فیض در همه نعمتها بدانیم و به آنها متوسل شویم و به آنچه علم داریم (از راه اجتهاد یا تقلید) عمل کنیم وگرنه پشیمان میشویم؛ و به آنچه نمیدانیم اقدام نکنیم وگرنه پشیمان میشویم؛ بلکه در مواقع شک و شبهه توقف و احتیاط نماییم تا از اهلش سؤال کنیم. عمل به احتیاط پشیمانی ندارد.
از کتاب «در محضر حضرت آیتالله العظمی بهجت» (قم؛ مؤسسه فرهنگی سماء) .:
.: تفسیری از جرء سوم قرآن کریم در محضر آیتالله مکارم شیرازی :.
چگونه خداوند را دوست بداریم؟
آیه ٣١ و ٣٢ سوره مبارکه آل عمران: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ (*﴾ قُلْ أَطیعُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْکافِرینَ. تفسیر نمونه: همان گونه که در شأن نزول خواندیم گروهى بودند: که دم از دوستى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) یا سایر انبیاء مى زدند، آیات فوق، مفهوم دوستى واقعى را تبیین مى کند و فرق آن را با محبت کاذب و دروغین، روشن مى سازد. نخست مى فرماید: «بگو: اگر خدا را دوست مى دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد که خدا آمرزنده مهربان است» (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ). یعنى محبت، تنها یک علاقه قلبى ضعیف و خالى از هر گونه اثر نیست، بلکه باید آثار آن، در عمل انسان منعکس باشد. کسى که مدعى عشق و علاقه به پروردگار است، نخستین نشانه اش این است که از پیامبر و فرستاده او پیروى کند. در حقیقت این، یک اثر طبیعى محبت است که انسان را به سوى
«محبوب» و خواسته هاى او مى کشاند، البته ممکن است، محبت هاى ضعیفى یافت شود که شعاع آن، از قلب به بیرون نیفتد، اما این گونه محبت ها به قدرى ناچیز است که نمى توان نام محبت بر آن گذاشت. یک محبت اساسى، حتماً آثار عملى دارد، حتماً دارنده آن را با محبوب پیوند مى دهد، و در مسیر خواست هاى او به تلاش پرثمر وامى دارد. دلیل این موضوع روشن است; زیرا عشق و علاقه انسان به چیزى حتماً به خاطر این است که: کمالى در آن یافته است، هرگز انسان به موجودى که هیچ نقطه قوتى در آن نیست، عشق نمىورزد، بنابراین، عشق انسان به خدا به خاطر این است که: او منبع و سرچشمه اصلى هر نوع کمال است، مسلماً چنین وجودى، تمام برنامه ها و دستورهایش نیز کامل است، با این حال چگونه ممکن است انسانى که عاشق تکامل و پیشرفت است از آن برنامه ها، سرباز زند، و اگر سرباز زد، آیا نشانه عدم واقعیت عشق و محبت او نیست؟ این آیه، نه تنها به مسیحیان نجران، یا مدعیان محبت پروردگار در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) پاسخ مى گوید، بلکه یک اصل کلى در منطق اسلام براى همه اعصار و قرون است، آنها که شب و روز دم از عشق پروردگار یا عشق و محبت پیشوایان اسلام و مجاهدان راه خدا و
صالحان و نیکان مى زنند اما در عمل، کمترین شباهتى به آنها ندارند، مدعیان دروغینى بیش نیستند. آنها که سر تا پا آلوده گناه اند، با این حال قلب خود را مملو از عشق خدا، پیامبر (صلى الله علیه وآله)، امیر مؤمنان(علیه السلام) و پیشوایان بزرگ مى دانند، و یا عقیده دارند ایمان و عشق و محبت تنها به قلب است و ارتباطى با عمل ندارد، از منطق اسلام به کلى بیگانه اند. در کتاب «معانى الاخبار» از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: ما أَحَبَّ اللّهَ مَنْ عَصاه: «کسى که گناه مى کند، خدا را دوست نمى دارد». سپس این شعر معروف را قرائت فرمود: تَعْصِی الإِلهَ وَ أَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ *** هذا لَعَمْرُکَ فِی الْفِعالِ بَدِیعُ لَوْ کانَ حُبُّکَ صادِقاً لاَ َطَعْتَهُ *** إِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیْعٌ: «معصیت پروردگار مى کنى، با این حال اظهار محبت او مى نمایى ـ به جانم سوگند، این کار عجیبى است! اگر محبت تو صادقانه بود، اطاعت فرمان او مى کردى ـ زیرا کسى که دیگرى را دوست مى دارد، از فرمان او پیروى مى کند».(3) قرآن در جمله «یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» مى گوید: اگر محبت خدا
داشتید و اثرات آن در عمل و زندگى شما آشکار شد، خداوند هم شما را دوست مى دارد و به دنبال این دوستى، اثراتش در مناسبات او با شما آشکار مى گردد، گناهانتان را مى بخشد و شما را مشمول رحمتش مى کند. دلیل دوستى متقابل خداوند نیز روشن است؛ زیرا او وجودى است از هر نظر کامل و بى پایان و به هر موجودى که در مسیر تکامل گام بر دارد بر اثر سنخیت، پیوند محبت خواهد داشت. از این آیه، ضمناً روشن مى شود: محبت یک طرفه، نمى تواند وجود داشته باشد; زیرا هر محبتى دارنده آن را دعوت مى کند که عملاً در راه خواسته هاى واقعى محبوب گام بردارد، و در چنین حالى به طور قطع، «محبوب» نیز به او علاقه پیدا مى کند. ممکن است در اینجا سؤال شود: اگر شخص «مُحِبّ»، همواره اطاعت فرمان محبوب کند، دیگر گناهى براى او باقى نمى ماند که بخشوده شود، پس جمله «یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» موضوع نخواهد داشت. در پاسخ باید گفت: اولاً ـ ممکن است این جمله اشاره به بخشش گناهان سابق باشد. ثانیاً ـ شخص مُحِبّ استمرار بر معصیت محبوب نمى کند، ولى ممکن است بر اثر طغیان و غلبه شهوات، گاهى لغزشى از او سرزند که در پرتو اطاعت هاى مستمر او بخشوده خواهد شد. * * * در آیه بعد،
بحثى را که در آیه قبل آمده بود تعقیب کرده، مى فرماید: «بگو: خدا و فرستاده او را اطاعت کنید» (قُلْ أَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ). بنابراین، چون شما مدعى محبت او هستید باید با اطاعت از فرمان او و پیامبرش این محبت را عملاً اثبات کنید. سپس مى افزاید: «اگر آنها سرپیچى کنند، خداوند کافران را دوست ندارد» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرینَ). سرپیچى آنها نشان مى دهد که محبت خدا را ندارند، بنابراین، خدا هم آنها را دوست ندارد؛ زیرا محبت یک طرفه بى معنى است. ضمناً از جمله «أَطیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ» استفاده مى شود که اطاعت خدا و پیامبر (صلى الله علیه وآله) از هم جدا نیستند، به همین دلیل، در آیه قبل تنها سخن از پیروى و اطاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود و در اینجا سخن از هر دو است. * * * نکته: دین و محبت در روایات متعددى از پیشوایان اسلام نقل شده که: دین چیزى جز محبت نیست، از جمله در کتاب «خصال» و «کافى» از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: هَلِ الدِّینُ إِلاَّ الْحُبُّ ثُمَّ تَلا هذِهِ الآْیَةَ ُ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی: «آیا دین جز محبت است، و سپس آیه فوق
را تلاوت فرمود».(4) منظور، از این روایت، این است که: روح و حقیقت دین، همان ایمان و عشق به خدا است، ایمان و عشقى که شعاع آن، تمام وجود انسان را روشن مى کند و همه اعضاء و دستگاه هاى تن، تحت تأثیر آن قرار مى گیرند، و اثر بارز و روشن آن پیروى از فرمان خدا است. * * * 1 ـ تفسیر «قرطبى»، ذیل آیه ـ «درّ المنثور»، جلد 2، صفحه 17، دار المعرفة، طبع اول، 1365 هـ ق. 2 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث ـ تفسیر «قرطبى»، ذیل آیه ـ «درّ المنثور»، جلد 2، صفحه 17، دارالمعرفة، طبع اول، 1365 هـ ق. 3 ـ «بحار الانوار»، جلد 47، صفحه 24 و جلد 75، صفحه 174 ـ «تحف العقول»، صفحه 294 ـ «المناقب» ابن شهر آشوب، جلد 4، صفحه 275، مؤسسه انتشارات علامه، 1379 هـ ق ـ «وسائل الشیعه»، جلد 15، صفحه 308، چاپ آل البیت ـ «امالى صدوق»، صفحه 489، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362 هـ ش. 4 ـ «کافى»، جلد 8، صفحه 80، دار الکتب الاسلامیه ـ «وسائل الشیعه»، جلد 16، صفحه 171، حدیث 2 21265، چاپ آل البیت ـ «مستدرک»، جلد 12، صفحه 219، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 27، صفحه 94، 95 و 122 و جلد 66، صفحه 237 و 238 و جلد 101، صفحه 130.
.: نوای ضیافت :.
حاج مهدی سماواتی: بر دیده ما ضیا مهدی جان ...
لینک دانلود مناجات امام زمان (عجل الله فرجه)
.: ترتیل جزء سوم قرآن مجید با صدای حامد شاکرنژاد :.
لینک دانلود از سایت شهید آوینی
دیدگاه تان را بنویسید