سرویس فرهنگی «فردا»: مسعود دهنمکی با ساخت «رسوایی» نشان داد که همچنان میتواند مخاطب را به سینماها بکشاند و فروش میلیاردی خود را ادامه دهد. «رسوایی» فیلمی بود شاید در حد و اندازههای اخراجیهای 1 و عملاً نشان داد که دهنمکی توانسته است به استانداردهای قبلی خویش بازگردد. البته استانداردهایی که در حد و اندازه اوست و با چارچوب قوتدار سینمای برتر ایران همچنان فاصله قابل توجهی دارد.
درونمایه «رسوایی» دهنمکی مبتنی بر همان الگوی فکری همیشگی دهنمکی یعنی فقر و فحشا بود. او که مستندی هم به همین نام در کارنامه خویش دارد، این بار با ساخت این فیلم در قالبی اجتماعی و با فاصله گرفتن از فضای طنزهای اخراجیها، سعی در جریانسازی چنین موضوعی داشت. دهنمکی همچنان با تاکید بر فقر و فحشا و روابط میان آنها سعی در تصویرگری جامعه دارد، حال آنکه تمرکز نگاه او فقر، شاید فحشاهای اقشار دیگر از چشمان او فاصله بدهد. حال آنکه خاستگاه بیاخلاقی در طبقات مختلف اجتماعی است و طبقه فقرا هم مثل هر دسته دیگری چنین امری را در خود جای داده است. دختری که به خاطر فقر و فشار مشکلات به بیراهه رفته است و در مسیرِ قصهی فیلم به خانه یک روحانی که مرشد و عالم محله است وارد میشود. تقابلهای روحانی و دختر به خواست و تمایل نفسانی برخی شخصیتهای دیگر فیلم به میان مردم محله کشیده میشود و بحث آبرو و سوء ظن برای مردم پدید میآید که در آخر با روشنگری همان دختر به پایان میرسد و روحانی فیلم در عین بیتفاوت بودن به این مسأله، جایگاه پیشین خویش را باز مییابد. اکبر عبدی در این نقش فیلم به خوبی ظاهر شده و بار دیگر توانایی
خود را در نقشپذیریهای مختلف نمایان کرده است. کارگردان رسوایی تلاش کرد تا تمایل انسان به خیر و شر را نمایش مناسبی دهد و از همین رو در سکانسهایی که دختر آرایشکرده و تحریککننده به میان کوچه و بازار میآید و با قدم زدن، چشمان مردم را به سوی خویش میکشاند و همچنین در سکانسهایی که روحانی فیلم با رفتن به سوی مسجد از میانه کوچه و بازار عبور میکند و احترام و علاقه مردم به او به تصویر کشیده میشود، عملاً رفتار مختارانه انسان میان خیر و شر در چارچوب فضای سینمایی فیلم رخ عیان میکند. تلاش برای نمایش معنویت در فیلم آشکار است. فیلم تقریباً از نیمهی خود، تقابل معنویت را با انواع گوناگونی از بیاخلاقی نشان میدهد و گاهی با چاشنی طنز همراه میکند. تأکید بر «آبرو» و بُعد الهی آن بخشی است که در یک سوم پایانی فیلم پررنگ میشود.
نکتهای که نباید در «رسوایی» مغفول بماند، بحث نگاه ابهامانگیز آن به مسأله آبروی مؤمن و موضع تهمت است. در اسلام مؤکداً آمده است که مؤمنین باید از مواضع التهم حذر کنند و از اینکه در جایگاهی قرار بگیرند که موضع تهمت باشد و در اذهان تردید و شک ایجاد نماید، بپرهیزند. اما در «رسوایی» عکس این موضوع را شاهد بودیم. روحانی فیلم، در تمامی صحنهها ابایی از ورود به جایگاه تهمت در نظر مردم نداشت؛ اگرچه این ورود با تزکیه نفس و با قصد هدایت صورت میگرفت اما باید گفت در نزد اسلام هرچیزی بالاتر از آبرو نیست. این مسأله و نگاهی که در مسیر فیلمنامهی فیلم بدان وجود داشت، شک برانگیز و همراه با تردید بوده است.
«رسوایی» از یک نکته منفی خاص رنج میبرد و آن پیامهای اخلاقی روشنی است که مدام در فیلم تکرار میشوند. این پیامها عموماً به صورت زبانی و در قالب شعر و ابیات مشهور، مخاطب را مستقیماً به پند و اندرزپذیری وا میدارد. چنین مسألهای با تداوم خاصی در طول فیلم ادامه مییابد و پیامزدگی در آن مشهود است. هنر دهنمکی باید این میبود
که چنین پیامهایی را در قالب غیر مستقیم استخراج کند و همچون سکانسهای حضور آن دو چهره در کوچه و بازار با زبان غیر کلامی به مخاطب القا کند؛ که یقیناً این صورت، وجه تأثیرگذارتری خواهد داشت. دهنمکی آشکارا رو بازی میکند و به نظر میرسد این مسأله برای مخاطبان چندان جذاب نباشد.
دیدگاه تان را بنویسید