زندگی با مداحان سخت است/ هیئت یعنی نظم!
«عمو عباس علمت كو عموي خوبم...» خواننده اين نوحه معروف آنقدر پرانرژی است که اگر نمی خواستیم مصاحبه کنیم، شاید یک لحظه هم سرجایش بند نمیشد. سید علی و زینب السادات هم مثل خودش پرجنب و جوشند. این شور و نشاط از همان لحظه ورود به خانه خودش را نشان میداد.
آقا سید! شما تاکنون گفت و گو های زيادی در خصوص مداحی انجام داده اید ولي کمتر درباره خانواده تان حرف زده اید. اگر اجازه دهید در مورد خانواده تان صحبت کنیم؛ اینکه چه سالی ازدواج کردید و اصلا چطور با خانم تان آشنا شدید.
اواخر سال ۸۰ بود که مادرم گفت مورد خوبي براي ازدواج پيدا كرده ام. گویا مادرم در جلسات مذهبي من با ایشان و خانواده شان آشنا شده بود.
پس خانم یکی از هیاتي های خودتان بودند و شما را می شناختند.
این را دیگر باید خودشان جواب بدهند.
حاج خانم، چرا ساکتید؟!
خانم بنی فاطمه: بله، سيد مجید را کاملا می شناختم. البته من نسبت به همه مداحان ارادت داشته و دارم. برای همین همیشه همراه خانواده در هیئات شرکت می کردم. یکی از آنها هیات سيد مجید بود.
اصلا فکر می کردید روزی ایشان به خواستگاریتان بیایند؟ احتمالا خیلی خوشحال شدید.
خانم بنی فاطمه: راستش را بخواهيد اصلا فكرش را نمي كردم؛ شوکه هم شدم. چون اصلا از این منظر به هیات ایشان نگاه نمی کردم اما وقتی از من خواستگاري كردند، به هر حال خوشحال شدم.
شرطی هم ضمن عقد براي ايشان گذاشتید؟
خانم بنی فاطمه: بله، آن زمان دانشجو و شاغل بودم. به همین دليل شرط کردم باید سر کار بروم و ایشان هم قبول کردند اما بنابر دلايلي بعدا استعفا دادم.
مگر آقای بنی فاطمه موافق کار شما نبودند؟
ایشان با این موضوع مشکلی نداشتند و از نظر اخلاقی تعهد دادند مخالفت نکنند اما از روز عید غدیر که به خواستگاری ام آمدند تا روز عقد که دو ماه و ۲۰ روز طول کشید، بار ها با هم در این خصوص صحبت کردیم و در نهایت متقاعد شدم که استعفا بدهم. باز هم تاکید می کنم هیچ اجباری در این کار نبود و خودم با رضایت تمام استعفا دادم.
الان که حدود ۹ سال از آن زمان می گذرد پشیمان نيستید؟ به هر حال اگر می ماندید، شاید اکنون به موقعیت کاری بهتری رسیده بودید.
خانم بنی فاطمه: نه اصلا، چون فکر می کنم بار سنگین خانه و خانواده روي دوشم هست و باید کاری کنم که از عهده آن بر بيایم. علاوه بر این من اصلا ضرر نکرده ام چون با تشویق های سيد مجید ادامه تحصیل دادم و اکنون در مقطع کار شناسی ارشد عرفان و ادیان تحصیل می کنم.
پس ايشان با حضور شما در جامعه مشکلی نداشتند. شاید به دلیل موقعیتي که در جامعه دارند نمی خواستند شما کار کنید.
خانم بنی فاطمه: نه، بعید می دانم به این دلیل مخالفت کرده باشند. احتمالا دلیل اصلی شان این بود که من سختی کمتری تحمل کنم، چون ایشان خیلی عاطفی هستند.
آقای بنی فاطمه! چطور خانم تان را از شرطی که داشتند منصرف کردید؟
تا کنون نظرم را به کسی تحمیل نکرده ام ولی دوست دارم در مورد مسائلی که با هم اختلاف نظر داریم منطقی حرف بزنیم. ماجراي استعفای خانم هم از این قرار بود که ایشان دوست داشتند ادامه تحصیل بدهند. پیشنهاد من هم این بود که با تمرکز بیشتری درس بخوانند، که در نهایت قانع شدند. ایشان بعد از اینکه مدرک کار شناسی فقه و مبانی حقوق را گرفتند دو سالی به خاطر بچه ها درس را رها کردند اما دوباره به اصرار من شروع کردند و اکنون ترم های پایانی كارشناسي ارشد هستند و اگر خدا بخواهد تا مقطع دکترا ادامه خواهند داد.
فکر می کنید زن و مرد چقدر می توانند در موفقیت یکدیگر تاثیر بگذارند؟
صد درصد تاثیر دارند. اینکه می گویند پشت هر مرد موفقی زنی هست، واقعیت دارد. اگر خانم محیط خانه را آرام نکند، مرد بیرون از خانه نمی تواند کاری انجام دهد. اگر مردی در جامعه موفق است، دليلش رابطه خوب و حسنه با خانمش است. کارگری زیر آفتاب شدید کار می کرد. از او پرسیدند چرا این همه کار می کنی؟ بس است دیگر خسته نشدی؟ گفت این سختی ها را تحمل می کنم چون می دانم وقتی به خانه می روم زنی هست که تمام خستگی ام را از تنم بیرون كند. مرد باید با همسرش رفیق باشد. اگر به زندگی بزرگانمان توجه کنیم، همه این رفتار ها را می بینیم. به عنوان مثال امام (ره) وقتی در ترکیه بودند نامه ای به همسرشان با عنوان «خانم جان» می نویسند که لیلی و مجنون آن طور صحبت نمی کردند.
پس چرا خیلی از مذهبی ها نام همسرشان را به اسم بچه ها يا منزل صدا می کنند؟
هر کاری را که مذهبی ها می کنند نباید به پای اسلام گذاشت. من اگر جایی چنین چیزی ببینم، نسبت به آن اعتراض می کنم. یکی از آشنایان ما خانم شان را با اسم پسر بزرگ تر صدا می کرد. یک روز به او گفتم مگر غیرتی تر از امیرالمومنین (ع) هستي؟ همه عالم اسم خانم ايشان را می دانند. هر کسی هم گرفتار می شود، خانم را صدا می زند. آن وقت ما مدعی هستیم نباید نام همسرمان را صدا کنیم.
شما که این همه با همسرتان صمیمی هستید، در کار خانه چقدر به او کمک می کنید؟
راستش را بخواهید هیچ!
به نظر نمی رسد که خیلی مرد سالار باشید. حتما بلد نیستید!
خانم بنی فاطمه: نه، اتفاقا سلیقه شان حرف ندارد اما فرصتش را ندارند. وقتی درباره پخت غذایی نظر می دهند، من آن را انجام می دهم و غذا بسيار خوشمزه می شود. وسایل خانه هم به سلیقه ایشان چیده شده اند. نه اینکه اجباری در کار باشد؛ سلیقه شان خوب است و من هم دوست دارم درباره همه چیز نظر بدهند. حتی طرح چادرم را آقا مجید انتخاب می کنند.
یعنی آقای بنی فاطمه هیچ نکته منفی اي ندارند که به ايشان اعتراض کنید؟ مثلا همیشه به موقع به خانه می آیند؟
خانم بنی فاطمه: اگر چيزهايي را كه در زندگی های معمولی منجر به اختلاف می شوند جدی بگیریم، همه زندگی مان پر از دعوا و مرافعه می شود.
مثلا چه چیز هایی؟
خانم بنی فاطمه: مثلا دیر آمدن ايشان یا ميهمان آوردن بدون هماهنگی با من. به هر حال زندگی با يك مداح سختی های خاص خودش را دارد. در یک جمله بايد بگويم هیچ چیزی قابل پیش بینی نیست.
بنابراين اگر زندگی تان خوب است، اين نتيجه گذشت شماست.
خانم بنی فاطمه: قضیه گذشت نیست. به قداست اهداف ايشان ایمان دارم. به هر حال اگر دیر می آیند یا در مراسمی هستند و کارهایی را در مورد برنامه های بعدی هیات انجام می دهند بنابراین دیر آمدنشان دیگر ناراحت کننده نیست.
آقاي بني فاطمه! در مقابل سختی و مشکلاتی که همسرتان تحمل می کنند چطور رضایت شان را جلب می کنید؟
حالا خانم همه مشکلات را نگفتند. یکی دیگر از مسائل و مشكلات مداح این است که به چند دلیل همیشه در یک برزخ قرار دارد. به عنوان مثال، مردم با هر شخصیت معروفی درد دل نمی کنند ولی در مورد مداح این طور نیست. فکر می کنند او نوکر امام حسین (ع) است و شاید بتواند کاری برايشان انجام بدهد. البته برای خود مداح همه این مسائل شیرین است ولی به خانواده خیلی سخت می گذرد. برای همین از هر فرصتی استفاده می کنم که این سختی ها جبران شود. البته خوبي هاي همسرم آنقدر زیاد است که حتی با محبت من هم جبران نمی شود. سعی می کنم همیشه در خانه خنده و شادی جريان داشته باشد و هر جايی که کم گذاشته ام، در جای دیگر جبرانش کنم. من و همسرم خیلی مسافرت می رویم. البته اگر کاری نداشته باشم، حتما منزل هستم چون محیط خانه طوری است که اصلا نمی خواهم بیرون باشم.
یعنی اصلا دعوا نمی کنید؟
(با خنده) دعوا نمک زندگی است. اختلاف سلیقه طبیعی است ولي اختلاف اساسی با هم نداریم. اگر يكي اشتباه کند، حتما از دیگری عذرخواهی می کند. گاهی اوقات دو سه ساعت درباره موضوعی با هم صحبت می کنیم؛ حتی با بچه ها هم به این صورت. با این حال باید بگویم خانم من واقعا صبور است.
خانم بنی فاطمه! چه ویژگی خاصی در همسرتان هست که شما را ترغیب می کند سختی هاي زندگی با یک مداح را تحمل کنید؟
خانم بنی فاطمه: صداقت در همه چیز. گفتیم مشکلات اما سيد مجید توانایی بالایی دارند. برای همین تا آنجا که برایشان مقدور باشد بین رفتار ها و کار هایشان تعادل ایجاد می کنند. ما آنقدر در خانه خاطره شاد داریم که به قول ایشان وقتی در برزخ هستند و فضای خانه سنگین می شود، بچه ها هم درک می کنند و می فهمند که الان نباید به پدرشان کاری داشته باشند. هر زنی كه ناراحتي همسرش را ببیند، شايد عکس العمل نشان دهد ولی برای من در آن لحظه دقیقا لحظات شادی و خنده ای که ایشان ایجاد کرده اند تداعی می شود؛ بنابراین سختي ها را راحت تحمل می کنم.
آقای بنی فاطمه! حالا که بحث شادی شد، شما همه تلاش خودتان را می کنید تا اعضاي خانواده شاد باشند؟ اگر موافقید کمی هم درباره شادی و سرور در هیئات مذهبی صحبت کنید. قبول کنید که نام مداح با گریه گره خورده اما همه ما به خوبی می دانیم که اسلام چنین چیزی نمی خواهد. شما به عنوان یک مداح جوان چقدر سعی می کنید در اعیاد و مناسب های مذهبی شاد این موضوع را ترویج کنید؟
شادی باید در هیئات مذهبی وجود داشته باشد. در این مورد از ائمه اطهار(عليهم السلام) روايت است که «در شادی ما شاد باشید و در حزن و اندوه ما غمگین». نکته مهم این است که شادی، جوانان بیشتری را جذب كرده ولي گریه و حزن دائم جوانان را خسته می کند.این کار درستي نیست. معمولا جلسات مولودی خوانی شلوغ می شوند و علاوه بر اعضای ثابت هیات ، ديگران هم در آن شرکت می کنند. این برنامه برای افراد دیگر هم جذاب است.
با این حساب به نظر می رسد باید روی برگزار کردن جلسات مولودی خوانی بیشتر فکر شود. هیات ها در این زمینه چقدر فعالیت می کنند؟
به جز عید نیمه شعبان که از گذشته مورد توجه بوده، زمانی فقط عید نوروز را داشتیم اما اکنون اعیادی چون عید غدیر و ولادت ائمه معصومين(علیهم السلام) به ویژه امام علی (ع) هم مورد توجه است و همه در این روز به هم تبریک می گویند. این چیزها هر چه فراگیرتر شوند، بهتر است. شنیده ام خانم ها هم جلسات بیشتری در این ایام برگزار می کنند، در حالی در گذشته این طور نبود و فقط نیمه شعبان را جشن می گرفتند.
به نظر شما شادی در چنین برنامه هایی باید چگونه باشد؟ مثلا کف زدن اشکالی ندارد؟
سوال خوبی است. دوستان ديگر هم به این موضوع پرداخته اند. از سال ۷۱ این موضوع حل شده و نظر علما هم واضح است. آنها نمی گویند کف زدن حرام است بلکه می گویند در برخی از مکان های مذهبی مانند مسجد بهتر است کف نزنید ولی ممنوعیتی وجود ندارد. نظر مقام معظم رهبری و بیشتر علما هم این گونه است. اگر بخواهیم سیره ائمه معصومين(علیهم السلام) را هم مورد توجه قرار دهیم، در مجلس عروسی حضرت زهرا(س) دف هم زدند.
بنابراين بعضی از مولودی خوانی ها كه خانم ها در آن دف می زنند محل اشکال نيست؟
در این مورد چیزی نمی دانم اما آنچه به برنامه خودم ارتباط دارد همان است که عرض کردم. حرام نیست ولی گفته شده در مساجد ذکر صلوات بهتر است.
نظر شما درباره آهنگ ها و ریتم های وارداتی چیست؟ زيرا برخی از مداحان از این ریتم ها تقلید می کنند.
ما نباید همه را مداح بدانیم. جوانی که شور می خواند، مداح نیست. مداح کسی است که اهل بیت(علیهم السلام) را مدح می کند. به نظر شما کسی که مداح ائمه است از این آهنگ ها استفاده می کند؟ البته من نظر خودم را می گویم نه نظر جامعه مداحان را زيرا این جامعه بزرگ تر دارد و یک کوچک تر نمی تواند پیشقدم شود. من سعی کرده ام آنچه می خوانم در شأن اهل بیت(علیهم السلام) باشد و از آهنگ هاي وارداتی استفاده نکنم.
این ریتم هایی را که می خوانید خودتان می سازید؟
به تنهایی خیر. گروهی به عنوان اتاق فکر به طور تخصصی در این زمینه کار می کنند و با علم و دانش روز، آهنگ ها و ریتم ها ساخته می شوند. ضرباهنگ ها و شعر ها را هم بررسی می کنیم تا اینکه كاری تولید شود. مثلا از همین الان روی شعر و آهنگ هایی که قرار است در ماه محرم خوانده شوند، در حال کار هستیم. البته به این نکته هم توجه داشته باشید کسی که با ریتم و آهنگ وارداتی می خواند آیا اصلا مداح هست یا خير؟ چون کسی که زندگی شخصی اش با مدح و روضه اهل بیت(علیهم السلام) آمیخته شده باشد به طور قطع به هر چیزی تن نمی دهد.
معیار خاصی هم برای ساخت آهنگ و ریتم براي اهل بیت(عليهم السلام) دارید؟
بله، در آهنگ و ریتمي كه برای اهل بیت مي خوانيم علاوه بر جذابيت باید موازین شرعي را هم رعايت كنيم.
به استقبال گسترده مردم به ویژه جوانان از برنامه های هیئات اشاره کردید. فکر می کنید منشاء این گرایش چیست؟ این مسئله نشان دهنده برنامه ریزی هیات هاست. یعنی با فکر کار شده. به همین دليل است كه قدرت هیات ها بالا رفته؛ همین طور قدرت مداحان. اگر من برنامه ریزی نداشته باشم و در هر جلسه ای به مخاطب مطلب جدیدي ارائه نکنم، مردم از كارم استقبال نمی کنند. مداحاني چون حاج منصور ارضی، حاج سعید حدادیان، حاج محمد طاهری و حاج محمود کریمی برای مردم مطلب و حرف دارند. مردم هم به مجالس شان می روند. مداح مخاطب را تغذیه می کند؛ پس معلوم می شود کار شده و با برنامه جلو رفته اند.
ولی برخلاف گفته شما هر شخص يا گروهی بدون برنامه کاری را انجام دهد، می گویند دارد هیاتی کار می کند.
این حرف اشتباه است. اتفاقا هیات ها اگر نظم نداشته باشند نمی توانند کاری از پیش ببرند. اینکه می گویند هیاتی، بیشتر دلی کار کردن است. این روز ها هیات ها بسيار با نظم و برنامه حرکت می کنند؛ به همین دلیل هم تاثیر گذار شده اند. البته اکنون با توجه به رسانه هایی که وجود دارد، شرایط با گذشته خیلی فرق می کند. قدیم فقط محرم مورد توجه بود و دستجات عزاداري بیرون می آمدند و لی الان وقتي یک نفر حرفي می زند یا حرکتی می کند، کل دنیا از آن با خبر می شوند و نسبت به آن عکس العمل نشان می دهند. بنابراین اگر برنامه ریزی پشت کار ما نباشد، نمی توانیم این همه مخاطب داشته باشیم.
شاگرد حاج منصور
حتما همه شما می خواهید بدانید چه شد که مجید بنی فاطمه تصمیم گرفت مداح شود. خودش ماجرای مداح شدنش را این گونه تعریف می کند: «کودکی من در دوران جنگ گذشت. آن زمان نوحه های مختلفی از تلویزیون پخش می شد. من هم سعی می کردم آنها را حفظ کنم و هر جایی که موقعیتش فراهم می شد بخوانم تا اینکه سال ۷۱ به طور حرفه ای وارد مداحی شدم».
او که اکنون ۳۵ ساله است درباره نخستین هیاتی که در آن به طور حرفه ای مداحی کرده، می گوید: «مداحی حرفه ای را در هیات های گردان «کمیل» و «یا زهرا» شروع کردم. گاهی اوقات هم در مسجد امام صادق خیابان شهید دستغیب که عزیزانی چون حاج عزیز اسماعیلی در آن می خواندند من را دعوت می کردند».
او به افرادی که در محضرشان مداحی را فرا گرفته اشاره می کند و می گوید: «چند سالی خدمت آقایان احسانی و نوروزی بودم و از سال ۷۱ رفتم پای منبرحاج منصور. از سال ۷۴ مداحی را با شرکت در جلسات حاج سعید که خیلی مدیونشان هستم ادامه دادم؛ همین طور آقای طاهری. شروع خواندن من از این مجالس بود. سال ۷۵ هم حاج منصور به من میکروفون دادند. همین طور سال هاست که با حاج محمود دوست هستم». سيد مجید بنی فاطمه در مورد اينكه الگویش در مداحی کیست، می گوید: «مطمئن باشید اول و آخر مداحان حاج منصور ارضی است. بعضی از اساتید کفایت می کنند تا آدم دنبال دیگران نرود. کسی که مثلا مرحوم قاضی را در اخلاق درک کند، دیگری به ذهنش خطور نمی کند. حاج منصور بیشتر روی اخلاق در خوانندگی تاکید دارند و یاد می دهند که آدم با نخواندن بخواند؛ یعنی یک مداح پیام رسان است و باید با عمل خود پیام رساني كند».
نه عکس نه اسم
همسر سيد مجید بنی فاطمه نه عکس می گیرد و نه دوست دارد اسمش را بگوید؛«دوست ندارم کسی مرا به عنوان همسر آقا سید بشناسد چون ممكن است زمانی که این موضوع را بفهمد رفتارش عوض شود».
از او می خواهیم درباره این دغدغه اش بیشتر توضیح دهد؛ «می خواهم مثل همه مردم عادی زندگی کنم. نمی خواهم دیگران به خاطر اینکه همسر سيد مجید بنی فاطمه هستم به من احترام بگذارند یا معذب شوند. از سوي دیگر راحت تر می توانم با مردم ارتباط برقرار کنم. در دانشگاهی که در آن درس می خوانم، هیچکس از این موضوع خبر ندارد».
تشکر به رسم هميشه
سيد مجید بنی فاطمه و همسرش دوست دارند از طريق همشهري «آيه» از خانواده هایشان قدردانی کنند. آقای بنی فاطمه می گوید: «پدر و مادر و همین طور پدر و مادر خانمم نسبت به ما بسیار لطف دارند و بسيار کمک مان می کنند. جا دارد از تک تک ایشان قدر دانی کنم و دست شان را ببوسم. به هر حال انسان اگر از مخلوق خدا به خاطر محبت هایش تشکر نکند، از عهده حمد خدا هم بر نمی آید. این لطف والدین ماست که توانسته ایم در راه امام حسین باشیم. اينكه ما خانواده بامحبتی هستيم از مهربانی پدر و مادرمان سرچشمه می گیرد».
دیدگاه تان را بنویسید