اخبار سیما مخاطب را کودک تصور می کند!
در این انگاره صدا و سیما در حد مشمئز کننده ای به تکرار مطالب می پردازد. آنقدر از بدی شر صحبت کرده و اخبار و مطالب حتی بی اهمیت از آن می گوید که اعصاب مخاطب خرد شده و گاهی نیز برعکس آنقدر از خیر صحبت می کند که مردم از خیر مورد نظر دلزده می شوند.
جهان: بررسی مختصر روش های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ملی و زبان حکومت نتایجی را به دست می دهد که برخی از آنها این استنباط را بر ذهن می گذراند که گردانندگان صدا و سیما دارای انگاره های کودکانه ای بوده و مخاطبان خود را کودکانی خرد تصور می کنند. این نوشتار بر این عقیده است که چنین انگاره هایی در دراز مدت به زیان صدا و سیما و حکومت تمام شده و موجب تضعیف جایگاه آن خواهد شد. نوشتار زیر بر خی از این انگاره ها را به طور مختصر مورد اشاره قرار می دهد: ۱- اوضاع همیشه به سود جبهه خیر است - خیر بی خطا و شر همواره بر محور خطاست صدا و سیما با داشتن این فرض همواره اخباری را منتشر می کند که در آن هیچگاه ایران و یا اسلام دارای روند منفی نبوده و در عوض اوضاع جبهه غرب و مخالفان ما در حال نزول و فروپاشی است. صدا سیما هیچگاه به این پرسش درونی پاسخ نمی دهد که اگر اوضاع اینطور بود چرا ما به عرش اعلا و غرب به قعر بدبختی وارد نمی شود؟آیا نشانگر جبهه خیر در این است که هیچگاه دچار نزول نباشد؟ آیا حتی در زمان پیامبر و امامان معصوم چنین واقعیتی وجود داشت؟ شکستهای پیامبر و بدی اوضاع در زمان امامان با این فرض که صدا و سیما کودکانه در پی تحمیل آن به مخاطب است در تضاد می باشد. چه عیبی دارد ما خیر باشیم ولی در موضوعی و یا زمانی اوضاع به ضرر ما بوده باشد؟ این روش به کرات با آشکار شدن عینی واقعیات بسیار اثرات مخربی بر مخاطب داشته و اگر فرض صدا سیما را پذیرفته باشد گاهی در خیر بودن جبهه خود به شک می افتد چرا که در این فرض خیر شکست ناپذیر است و اگر شکستی صورت گرفته پس لابد ما بر حق نیستیم. ۲- اهمیت اخبار وابسته به درجه مقامات است اصل دیگری که در صدا و سیما به شدت به آن پایبندی وجود دارد این است که اهمیت اخبار به مقامات حامل آن وابسته است. بر این اساس اگر مقامات بالای کشور یک حرکت کوچک انجام داده باشند در صدر اخبار جای گرفته و بر فرض یک اتفاق بد و یا خوب بزرگ برای مردم عادی رخ داده باشد در انتهای اخبار به آن پرداخته می شود. گویی صدا و سیما فراموش کرده که اهمیت اخبار به میزان تغییری است که آن رویداد ایجاد کرده و یا خواهد کرد.با انجام این روش نه تنها مقامات بزرگ نخواهند شد بلکه تنفر عمومی به احتمال بیشتری سراغ این مقامات را خواهد گرفت و در واقع صدا و سیما با این کار در ظاهر خوش خدمتی کرده ولی در باطن عمل دوستی خاله خرسه را انجام داده است. ۳- اگر واقعیتی بایکوت شود هیچکس نخواهد فهمید گاهی صدا و سیما واقعیاتی بسیار پر رنگ را انکار کرده و یا به سکوت می سپارد. صدا سیما در این انگاره خود در صد سال پیش زندگی می کند و می پندارد واقعیات به هیچ وجه از کانالی دیگر به گوش مخاطب نخواهد رسید. گاهی سکوت ها آنقدر ادامه می یابد تا صدا و سیما با بهبود اوضاع به یاد دادن خبر می افتد . به عنوان مثال حرفی از نزدیک شدن مخالفان به دمشق گفته نمی شود و یکباره بعد از یک ماه که آنها عقب رانده می شوند با آب و تاب این خبر را می گوید. مخاطب تازه می فهمد خوب پس اینها چقدر جلو آمده بودند که حالا عقب رفته اند و این یعنی ایجاد عدم اعتماد و سوق دادن مردم به اخبار از سوی دشمنانی که با زیرکی مخاطب را جلب کرده و ماهرانه او را فریب می دهند. ۴ - تکرار مکرر حقایق به تقویت آن خواهد انجامید در این انگاره صدا و سیما در حد مشمئز کننده ای به تکرار مطالب می پردازد. آنقدر از بدی شر صحبت کرده و اخبار و مطالب حتی بی اهمیت از آن می گوید که اعصاب مخاطب خرد شده و گاهی نیز برعکس آنقدر از خیر صحبت می کند که مردم از خیر مورد نظر دلزده می شوند. گویا صدا و سیما اثر تکرار را در مخاطب به صورت خطی با شیب مثبت تلقی کرده در حالی که این موضوع دارای تابعی درجه دو بوده که بعد از مقداری از تکرار اثر تکرار معکوس خواهد شد. صدا و سیما گویا به بهینه سازی تکرار اخبار اعتقادی نداشته و یا از آن بی خبر است. ۵- تملق و چاپلوسی به سود خیر و بدگویی همیشه به ضرر شر است. تملق و چاپلوسی گاهی در صدا و سیما موج می زند. گاهی قبل و بعد از اسم برخی از افراد مورد نظر ، آنقدر القاب و عناوین به کار می رود که اثر معکوسی بر مخاطب می گذارد. صدا و سیما در این فرض می پندارد تملق برای افراد موجب افزایش قدرت و محبوبیت متصور در مخاطبان شده که این موضوع در دنیای امروزه هر روز کمتر از قبل اثر داشته و حتی اثر معکوس می گذارد. با این روش مردم خیر بودن مقامات مورد نظر صدا و سیما را مورد تشکیک قرار داده و می پندارند ادعاهای صدا سیما از روی تملق است نه واقعیات. نتیجه صدا و سیما اگر می خواهد خیر مورد نظر خود را بسط داده و تقویت کند با انگاره های کودکانه حاضر نمی تواند این کار را انجام دهد. برخی از موفقیت های فعلی صدا و سیما در جلب مخاطب ، مسئولان آن را به اشتباه انداخته و موفقیت ها را نتیجه روش ها می دانند که اینگونه نیست. برخی از موفقیت ها به خاطر ذات صدا و سیما و اینکه انحصار در برخی از اخبار دارد و زبان گویای حکومت است می باشد و مردم مجبورند مخاطب او باشند . بر صدا و سیماست که اگر خود را و حکومت را دوست دارد به اصلاح این انگاره های کودکانه خود بپردازد.
دیدگاه تان را بنویسید