چینش کاریکاتوری فیلمهای فجر
آنچیزی که در سالهای پیش، از جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم واجد چند نکته اصلی است. اول اینکه جشنواره فیلم فجر به اعتبار زمان برگزاری آن دارای یک موقعیت و مرتبه خاص در حوزه فعالیتهای فرهنگی و هنری کشور است.
مهر: اکبر نبوی در نقد و تحلیل جشنواره فیلم فجر در طول سالهایی که برگزار شده است این جشنواره را نسبت به خاستگاه فرهنگی، تاریخی و نسبتهای آن با انقلاب اسلامی کمتوجه دانست. جشنواره فیلم فجر بدون اغراق بزرگترین اتفاق سینمایی هر ساله کشورمان است. این جشنواره مانند هر جشنواره و جایزه دیگری بنابر اهدافی تاسیس شده است. زمان و نام برگزاری جشنواره فجر خود گویای اهداف اصلی راهاندازی و ادامه حیات این جشنواره است. اما این سئوال همواره وجود دارد که هر سال تا چه میزان این جشنواره به اهداف اولیه خود پایبند است و در این مسیر حرکت میکند؟ اکبر نبوی یکی از منتقدانی است که سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر را به خوبی میشناسد. او سالهای سال در عرصه سینما و نقد آثار سینمایی و ساختار فرهنگی و مدیریت فرهنگی در کشور قلم زده است. در آستانه سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر با او درباره تاثیر جشنواره فیلم فجر بر ساختار کلی سینمای ایران، مدیریت مهم ترین اتفاق سینمایی پس از انقلاب و اتفاقاتی که پیرامون سینمای ایران در فاصله جشنواره فجر پارسال تا امسال رخ داده است، به گفتگو نشستهایم. حاصل این گفتگو را در ادامه میخوانید: خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: جشنواره فیلم فجر سی و یک سال است که به طور پیاپی برگزار میشود و برخی منتقدان و کارشناسان معتقد هستند در طول این سالها تنها برگزار شده است و نتوانسته خروجیای در حد و اندازه و شان انقلاب اسلامی داشته باشد. به نظر شما این جشنواره باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا به هدف اصلیاش که برای رسیدن به آن برپا شده است، دست یابد؟ - آنچیزی که در سالهای پیش، از جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم واجد چند نکته اصلی است. اول اینکه جشنواره فیلم فجر به اعتبار زمان برگزاری آن دارای یک موقعیت و مرتبه خاص در حوزه فعالیتهای فرهنگی و هنری کشور است. از طرف دیگر جشنواره فیلم فجر یکی از مهمترین بنیادهای رسمیت و قوام یافتن سینما در جمهوری اسلامی است. ما حیات سینما را در سالهای پس از انقلاب - با توجه به مخالفتهای جدیای که هم از سوی مراجع و هم نهادهای دینی وجود داشت - در جشنواره فیلم فجر یافتیم و این جشنواره کمک کرد تا موجودیت و حیات سینما کمتر مورد پرسش و تردید قرار گیرد. در یک کلام جشنواره فجر به تداوم و تثبیت سینمای کشور کمک شایانی کرد. * پس برخی از مخالفتهایی که با سینما در سالهای اول انقلاب وجود داشت، با برگزاری جشنواره فیلم فجر برطرف شد و به نوعی جشنواره فجر به سینما مشروعیت بخشید. این هدف که شما از آن نام میبرید برای همان سالهای اول انقلاب کارکرد داشت. - به هر حال من اینها را به عنوان کارکردهای جشنواره فجر یاد میکنم. جشنواره فیلم فجر مانند هر جشنواره دیگری مکانی برای ارزیابی، داوری ، قضاوت و جمع شدن خانواده سینما گرد هم طی دوره زمانی خاصی نیز هست و کمک میکند که سینما در کانون توجه افکار عمومی، کارشناسان، خانواده سینما، مدیران دولتی و ... قرار گیرد و اینها جزو کارکردهای طبیعی جشنواره فیلم فجر است. یکی دیگر از ویژگیهای جشنواره فیلم فجر که البته بیشتر طی 10 الی 15 سال اول برگزاری آن مورد توجه بوده است، کشف استعدادهای جدید است. معرفی استعدادها و هنرمند شایسته در حوزه سینما در رشتههای مختلف از جمله کارکردهای جشنواره فیلم فجر است. این موارد را میتوانیم از جمله ویژگیهای مثبت جشنواره فیلم فجر به حساب آوریم اما این جشنواره به اعتقاد من هیچگاه نتوانسته بر اساس اهداف کلان جمهوری اسلامی ایران یک استراتژی مشخص و مدونی را تعقیب کند. * یعنی جشنواره فیلم فجر با نداشتن استراتژی مشخص حتی از اهداف انقلابی خود فاصله گرفت؟ - جشنواره فیلم فجر با استناد به کارنامه آن در ادوار مختلفی که برگزار شده است، جشنوارهای است که تقریبا میتوانیم آنرا یک جشنواره بیهدف، باری به هر جهت، کم توجه به خاستگاه فرهنگی و تاریخی و نسبتهای آن با انقلاب اسلامی که این جشنواره در روزهای پیروزی آن برگزار میشود، بدانیم. * به نظر شما آیا جشنواره امسال با توجه به شناختی که از برگزارکنندگان و دستاندرکاران فیلمهایی که قراراست در این جشنواره ارائه شوند، دارید میتواند جشنواره را به اهداف اصلی خود نزدیک کند؟ - من طبق سابقه جشنوارههای گذشته حدس میزنم که جشنواره این دوره نیز از یک جدول مناسب تولیدات سینمایی مرتبط با نیازهای بصری، فرهنگی و اجتماعی مردم برخوردار نیست؛ منظورم این است که طبقهبندی موضوعی آثار این جشنواره نیز مثل جشنوارههای گذشته یک طبقهبندی کاریکاتوری خواهد بود. ممکن است در این جشنواره ما فیلمهای ملودرام زیاد داشته باشیم و فیلمهای کمدی یا نداشته باشیم و یا بسیار کم باشد. همچنین حدس میزنم محتوای فیلمها در موضوعات سیاسی بسیار لاغر باشد و در زمینه مسایل اجتماعی فیلمهای بسیار کم و ضعیفی داشته باشیم و... . این را میشود پیشبینی کرد. البته امیدوارم اینگونه نباشد. * شما از نبود استراتژی مناسب و مدون در جشنواره فیلم فجر سخن گفتید. به نظرتان چقدر مدیریت سینمایی ایران در طول این سالها در وجود چنین ضعفی نقش داشته است؟ - بدون تردید نقش مدیریت، نقش حساس و خطیری است. مدیریت البته صرفا مدیریت دولتی در سینما نیست. من بارها گفتهام و طی سالهای گذشته نیز عرض کردهام که سینمای امروز کشور توسط سه گروه مدیریت میشود؛ یک گروه مدیران دولتی سینما هستند که بدون تردید نقش جدی دارند. گروه دوم خانواده سینما هستند که آنها نیز سینما را مدیریت می کنند و اصلا نبایستی نقش خانواده سینما را در مدیریت سینمایی نادیده بگیرم و گروه سوم نیز مردم هستند که نقش غیرمستقیم در مدیریت سینما دارند. فعلا اگر از نقش مردم در مدیریت سینما صرفنظر کنیم، نقش دو گروه اول در مدیریت سینمایی کشور بسیار مهم است. اگر این دو گروه در طی سال با قبول دو مساله بسیار مهم که آن حقوق و تکلیف آنهاست، به سینما نگاه کنند ما شاهد شرایط بهتری در سینما خواهیم بود. این موضوع نیز بحثی است که سالهای سال من آن را مطرح کردهام اما متاسفانه از سوی مدیریت دولتی و از ناحیه خانواده سینما مورد توجه قرار نگرفته است. * ایرادها و انتظارهایی که مطرح کردهاید، دقیقا ناظر بر چه موضوعاتی است؟ - من سالها است که عرض میکنم مدیریت دولتی سینما دارای حقوق و تکالیفی است و به همان نسبت خانواده سینما هم دارای حقوق و تکالیفی است. متاسفانه مدیریت دولتی سینما صرفا بر حقوق خود تاکید دارد و کمتر به تکالیف خود اعتنا می کند و به همان نسبت خانواده سینما هم صرفا به دنبال استیفای حقوق خودش است و به دنبال عمل به تکالیف خود نیست. به نظر من غفلت بسیار آزاردهنده در این دو حوزه مدیریتی در سینما، لطمههای جبرانناپذیری به حیات سینمای کشورمان وارد کرده است. اگر هر دو بخش از مدیریت سینمایی کشور که بسیار مهم هستند به این دو بخش از مسئولیتهای خود توجه کنند، شاید بسیاری از مشکلات، خلاءها، کمبودها و نارساییهای موجود در سینما برطرف شود و تازه در آن زمان سینما میتواند یک برنامهریزی مدون استراتژیک برای تداوم زیست بالنده خود و برقراری یک نسبت منطقی با نیازهای اجتماعی داشته باشد. * و اگر همه این اتفاقها نیفتد؟ - اگر این اتفاق نیفتد سینما به همین شکلی که تاکنون مشاهده کردهایم تدوام خواهد یافت؛ یعنی در طی سال هنرمندان شاخص فیلمهایی میسازند و ما میبینم و لذت می بریم و بخش عمده تولیدات این سینما هم تولیداتی نیست که ما بتوانیم حداقل به آن افتخار کنیم و از سوی دیگر تولیداتی نیست که بتواند با پیشینه تاریخی و فرهنگی این ملت، نسبت معناداری برقرار کند. البته این موضوع که عرض میکنم به معنای نادیده گرفتن و ناسپاسی نسبت به زحماتی که هر دو گروه از مدیریت سینمایی کشور و خانواده سینما متحمل آن میشوند، نیست ولی ما توقعات خودمان را نه در یک شرایط آرمانی بلکه در یک شرایط طبیعی اظهار میکنیم؛ آنچه عرض می کنم مطلقا توقعات آرمانگرایانه نیست، اتفاقا به شدت واقعبینانه است. * درباره نقش مردم نیز بفرمایید. آیا اعتراضاتی که بعضا از سوی مردم و نهادهای مردمی به محصولات سینمایی کشور صورت میگیرد و به ویژه وقایعی که در سالجاری اتفاق افتاد، نشان نمیدهد که مردم نقش نظارتی خود را در سینما یافتهاند. - مردم اتفاقا مدیریتشان را از این طریق اعمال نمیکنند من خیلی به ماهیت مردمی بودن برخی از این اعتراضاتی که نسبت به فیلمها انجام شد، اعتقاد ندارم و حدس و گمان دیگری میزنم و چندان به این اعتراضات خوشبین نیستم، چون معتقدم که مردمی که ما از آنان یاد میکنیم به طور منطقی از مرزهای سیاسی، اخلاقی و فرهنگی کشور صیانت میکنند. به طور منطقی اگر اینها از آحاد قانونگرای جامعه باشند، باید به صورت قانونی اعتراضات خود را پیگیری کنند. من نمیتوانم بپذیریم که کسی از طریق قانونی اعتراض خود را پیگیری نکرده است و صرفا با اعتراض خیابانی بخواهد خواسته خود را مطرح کند. من این نوع حرکات را اعمال مدیریت بر سینما که در پس آن منطقی وجود دارد، نمیدانم بلکه این مسایل را فشار بر سینما قلمداد میکنم. * این نوع قضاوت شما درباره اعتراضهای مردمی به نوعی هر نوع اعتراض از سوی آحاد مردم را به حاشیه میبرد. ضمن اینکه نمیتوان نقش و تاثیر اینگونه اعتراضها را اگر به درستی مطرح و دنبال شوند، نادیده گرفت. - البته ممکن است این نوع فشارها درصدی از اعمال مدیریت را با خودش همراه کند و آستانه تحمل مدیریت سینمایی را پایینتر بیاورد و خطوط قرمز را افزایش دهد. ولی من فکر میکنم به جای اینکه خطوط قرمزمان را محدودتر کنیم و اجازه ندهیم که خلاقیتهای سینماگران کشور بروز بیشتری پیدا کند، این موضوع سبب ایجاد محدودیتهای بیشتری میشود. از این زاویه این اعتراضات ممکن است تاثیرگذار باشد اما منظور من از مدیریت مردمی این نبود. مدیریت مردمی در سینما این است که مردم فیلمی را میبینند و فیلمی را نمیبینند، از فیلمی استقبال میکنند و از فیلمی استقبال نمیکنند. اینها سیگنالهایی است که مردم به تولیدکنندگان سینما یا در واقع به مدیران سینما اعم از مدیران دولتی و خصوصی ارسال میکنند و از این طریق در فرایند تولید آثار سینمایی اعمال مدیریت میکنند. * به نظر شما عملکرد مدیریت دولتی سینما از سازمان سینمایی نوپا تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چقدر توانسته است زمینه نزدیکی سینما با اهداف واقعی سینمای انقلاب اسلامی را فراهم سازد؟ - به دلیل فقدان شرایط طبیعی برای اعمال مدیریت سینمای کشور، با یک مدیریت نسبتا هماهنگ و همافق روبرو نبودهایم. صرفا مدیریت دولتی سینما را نمیگویم. منظورم مدیریت دولتی و خانواده سینما به طور مشترک است. یادمان باشد که اختلافات فرساینده و کاهنده میان خانه سینما و معاونت سینمایی که امروز سازمان سینمایی نام نهاده شده است به شدت به حیات سینما و نیز به فضای تحمل فرهنگی لطمههای جدی وارد کرده است. شاید امروز درباره این دوره زمانی قضاوت خیلی زود باشد. به نظرم باید بگذاریم، زمانی از این دوران بگذرد و شاید پس از گذشت 4 الی 5 سال از این دوره ما بتوانیم بهتر و منطقیتر این دوره از مدیریت دوگانه سینما را تحلیل کنیم. امروز به گمان من خیلی نمیتوان تحلیل درستی از این موضوع داشته باشیم. زیرا هنوز در این دوره قرار داریم و سخت است که یک پدیده را در دوره وقوع آن تحلیل کنیم. * مسایلی که در این دوره اتفاق افتاد مثل بحث انحلال خانه سینما تا تشکیل کمیتهای برای اصلاح اساسنامه آن، دیدگاههای حوزه هنری درباره سینما، مشکلاتی که برای سینما آزادی پیش آمد و ...همه در ظرف زمانی امروز در حال وقوع است. آیا نباید این موارد را مورد واکاوی قرار داد و نکات منفی آن را همین امروز اصلاح کنیم؟ - من عرض کردم فضای فرساینده و کاهنده. فرسایندگی و کاهندگی برای یک پدیده اساسا منفی است. من این وجه از منفی بودن وضعیت را عرض کردم اما برای یک ارزیابی درست باید یک مقدار از این سالهای فاصله بگیریم و بعد بسنجیم چه اتفاقی افتاده است. در آن زمان، هم نقاط مثبت این اتقافات را میتوانیم بهتر ببینم و هم نقاط منفی را میتوانیم بهتر بسنجیم. به هر حال میل به مناقشه در این سالها به نسبت گذشته بیشتر بوده است. هم خانه سینما نسبت به مدیریت دولتی سینما میل به مناقشه داشته و هم مدیریت سینما میل بیشتری برای مناقشه با خانواده سینما داشته است و در واقع همه این موارد به سینما ضربه زده است و هم عواطف گروهی مدیریتهای دوگانه را جریحهدار کرده و هم به گمان من فرصتسوزی کرده است. حالا مسایل مربوط به نوع مواضعی که حوزه هنری درباره عدم اکران برخی فیلمها گرفته است که به زعم خود این فیلمها واجد نکات منفی هستند و بعد رفتار تنبیهی شورای صنفی نمایش برای سینما آزادی به خاطر آن رفتار حوزه و .... اینها بدون شک ضربهزننده است ولی آنقدر که آن نهاد اصلی سینما با باز کردن میدان یک منازعه بیهوده برای سینما به این مساله دامن زد و سینما از آن لطمه خورد، این مسایل آسیبزا نبود. * به هر حال امیدواریم روزی فضایی فراهم شود که بتوان همه این مسایل آسیبزا را به درستی و در زمان درست شناخت و رفع کرد. - به نظرم این موضوع یکی از مهمترین مسایلی است که باید به آن دقت کنیم و بایستی بدور از احساسات و جانبداریهای کور، فضاهای تحلیل منطقی مناسبی فراهم کنیم. اگر یک زمانی فضای منطقی برای بررسی این موضوع فراهم شود ما میتوانیم بفهمیم که بر سر سینمای این سال ها چه آمده است؛ اعم از آنچه که برای سینما مثبت یا منفی بوده است. این چیزهایی است که دست کم نسبت به این دوره بایستی سرفصلها و سرتیترهای آن را مطرح بکنیم و بعدها دوستانی که اهل اندیشه هستند؛ نه جنجالکنندگان و هوچیگران که در همه اصناف اجتماعی وجود دارند و در حوزه سینما هم شاهد حضور آنان هستیم، باید این مسایل را تحلیل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید