مجتهدي كه شب قدر روضه آخرش را خواند
ماه رمضان امسال و در شبهاي قدر، وقتي آقا مجتبي تهراني بالاي منبر گريست و گفت كه شأن اجتهادش را به كناري گذاشته و ميخواهد خودش روضه مظلوميت علي و آل علي را بخواند، همه مريدانش ميدانستند كه امسال سال ديگري براي اين بزرگ معلم اخلاق است؛ شايد براي همين بود كه هركسي از آن مجلس بيرون ميآمد با چشمهاي سرخ از اشك ميگفت: آقا مجتبي انگار روضه آخرش را ميخواند.
جام جم آنلاین نوشت: نيازي به القاب رنگارنگ و طول و دراز نيست، همين كه بگويي "آقا مجتبي" همه ميفهمند منظور تو مجتهد صاحب رساله و معلم بزرگ اخلاقي است كه از پاي منبرش هزاران مرد بزرگ برخاستهاند، همان معلمي كه خيابان ايران در قلب تهران، سالهاي سال روزهاي چهارشنبه ميزبان شاگردانش بود تا آقا مجتبي براي آنها از اخلاق اسلامي بگويد. آقا مجتبي فرزند آقا "میرزا عبدالعلی تهرانی" از علماي بزرگ شيعه بود كه به سال ۱۳۱۶ در تهران متولد شد، او در كنار شاگردي پدر عمري را به نشستن در محضر امام خميني (ره) گذرانده بود و از همين باب بود كه بسياري او را شاگرد شاخص حضرت امام (ره) ميدانستند؛ همين الفت و وابستگي بود كه باعث شد زماني كه آقا مصطفي خميني در نجف به شهادت رسيد؛ او اولين كسي باشد كه در فضاي زنجير در زنجير پهلوي دوم براي آقا مصطفي مجلس ختم بگيرد. حجتالاسلام "مهدی غلامعلی"، در باب شجاعت اين معلم اخلاق ميگويد: آقا مجتبی اولین کسی بود که در تهران مراسم ختمی برای شهادت حاج آقا مصطفی فرزند امام خمینی(ره) برپا کرد با اینکه مأموران ساواک در همه کوچههای منتهی به مسجد جامع، دوشادوش یکدیگر ایستاده بودند اما خوشبختانه جمعیت خوبی جمع شد. آقا مجتبي نواده شهيد مشروطه شجاعت و اخلاق ارث مغتنمي بود كه به آقا مجتبي رسيده بود؛ جدّ آقا مجتبي تهراني شهيد كلهر از شهداي به نام قيام مشروطه بود كه خاطرهاش سالهاي سال در سينه مردم مبارز عليه استبداد بازگو ميشد؛ پدر بزرگوارش آقا "میرزا عبدالعلی تهرانی" از علماي بزرگي بود كه در محضر بزرگاني همچون آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی شاگردي كرده بود. برادر بزرگتر آقا مجتبي نيز آیت الله حاج آقا مرتضی تهرانی از شاگردان مبرز امام خمینی بود. آقا مرتضي شاگرد بزرگاني همچنون آیه الله العظمی بروجردی و علامه طباطبایی بود؛ او قبل از انقلاب از فعالین و یاران نزدیک امام خمینی محسوب میشد و بعد از تبعید امام خمینی به نجف، به نجف رفت تا جزو معدود کسانی باشد که در درسهای ولایت فقیه امام خمینی در نجف شرکت ميكند. مجتهدي كه تهران را تنها نگذاشت سالهاي سال زحمت كشيدند تا تهران شهري شود آنچنان كه آنان ميخواستند؛ آنها حتي خوشحال بودند كه مركز مبارزه روحانيون و كلاسهاي آنان در قم يا نجف برپا شود تا از تهران، پايتخت رويايي آنان دور باشد؛ آنان اميدوار بودند روزي تمام حوزههاي تهران به قم برود و هيچ مجتهدي در اين شهر نماند، اما "تهراني" ها؛ يعني همان برادران مجتهد صاحب رساله خوشنام، تهران را تنها نگذاشتند. آقا مجتبي تهراني؛ در تهران ماند و هر چهارشنبه كلي آدم را به خيابان ايران پاي منبرش كشاند تا در تهراني كه سالهاي سال رژيم پهلوي براي دور كردن آن از معنويت تلاش كرده بود؛ حرفهايي در باب اخلاق بزند؛ مردم را به محبت توصيه كند؛ مسئولان را از شعار و ريا پرهيز دهد و از عواقب بياخلاقي و مصائب معصيت بگويد. خدا حافظي با معلم بزرگ آيتالله العظمي مجتبي كلهر تهراني كه در زبان دوستداران و شاگردانش به آقا مجتبي معروف بود؛ امروز سيزدهم دي ماه سال ۱۳۹۱ در ساعت يك بامداد دار فاني را وداع گفت؛ تا شاگردانش باور كنند آن روضه كه او در شب قدر خواند و اشكشان را درآورد روضه آخرش بود؛ حالا آن معلم بزرگ رفته است تا تهران فقيرتر از هميشه شود. فردا اربعين است و تهران سياه پوش، سياه پوش دو عزا، سياه پوش چهل روز دلتنگي بعد از عاشورا و سياه پوش تشييع مجتهدي كه يك عمر تنهايش نگذاشت؛ فردا تهران همزمان با اربعين بزرگ مجتهد تهراني را تشييع ميكند؛ معلمي كه اي كاش شاگردهاي خوبي برايش باشيم.
دیدگاه تان را بنویسید