ماجرایمكاشفه آيتاللهخویی به روايتخودش
آیتالله سید ابوالقاسم خویی یکی از مراجع عظام تشیع معاصر بود که در هشتم صفر سال 1413 هجری قمری به لقاءالله پیوست.
فارس: مرحوم آیتالله خویی نقل میکند: گاهی در مجلس پر فیض مرحوم آیتالله قاضی شرکت میکردم تا اینکه روزی به ایشان عرض کردم: دستورالعملی بگویید که من انجام بدهم؛ ایشان گفتند: 40 روز به این دستور عمل کن! آیتالله سید ابوالقاسم خویی یکی از مراجع عظام تشیع معاصر بود که در هشتم صفر سال 1413 هجری قمری به لقاءالله پیوست. مقام معظم رهبری، درباره شخصیت علمی و معنوی آیتالله خویی میگویند: «آن عالم بزرگ بقیه سلف صالح و یکی از پرچمداران علوم اسلامی و یکی از مراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود، ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزههای علمیه از اساتید مسلم و کم نظیر بحساب میآمد، فقیهی بزرگ و اصولیای عمیق و مفسری نوآور و رجالیای صاحب مکتب و متکلمی زبر دست بود، آثار علمی ارزشمند این مرد بزرگ به دهها جلد کتاب در فقه و اصول و تفسیر و رجال منحصر نمیشود، هزاران شاگرد تربیت یافته در حوزه دروس غنی و سرشار او هم اکنون در همه بلاد اسلامی منتشرند، این بزرگوار یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) حوزه علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول کرد». * 5 استادی که علامه خویی از آنها بهره برد در ادامه به طور اجمالی به زندگانی علامه خویی اشاره میشود: در شب پانزدهم ماه رجب سال 1317 هجری قمری، در شهر تاریخی خوی، چشم به جهان گشود و دوران کودکی خود را در سایه تربیت پدر دانشمندش آیتالله سید علی اکبر خویی که در سیزده سالگی علامه خویی به نجف اشراف مهاجرت کرد، گذراند. سید ابوالقاسم، بر اثر هوش و حافظه قوی، در مدت کوتاهی توانست، ادبیات عرب، منطقه، لمعتین، رسائل، مکاسب و کفایه را فرا بگیرد و در 21 سالگی، در درس خارج آیتالله شیخ فتحالله شریعت اصفهانی ـ معروف به شیخ الشریعه ـ حضور یابد.
او خود درباره استادان بزرگ خود در فقه و اصول، چنین میگوید: من درس خارج از در محضر تعدادی از استادان بزرگ آن زمان آموختم، ولی در میان آنان از 5 نفر نام میبرم که خداوند روح آنها را قرین رحمت فرماید. این پنج نفر عبارتند از: 1 ـ آیتالله شیخ فتحالله، معروف به شیخ الشریعه اصفهانی 2 ـ آیتالله شیخ مهدی مازندرانی 3 ـ آیتالله شیخ ضیاءالدین عراقی 4 ـ آیتالله شیخ محمد حسین اصفهانی 5 ـ آیتالله شیخ محمد حسین نائینی من از دو استاد اخیر، بیشتر بهره را بردم و یک دوره کامل از اصول را نزد آنان فرا گرفتم و برخی از کتابهای فقهی را نزد آنان آموختم و درسهای آنان را برای شماری از شاگردان آن بزرگواران تقریر میکردم. مرحوم نائینی، آخرین استاد بزرگوار من بود که تا آخر عمر، ملازم محضر او بودم. من از او اجازه روایت گرفتم و او به من اجازه داد که کتب اربعه را از ایشان نقل کنم. وی در کنار تحصیل علم، به تهذیب نفس و خودسازی نیز پرداخت و دانش عرفان را از محضر بزرگانی همچون: آقا شیخ مرتضی طالقانی، آقا سیدعبدالغفار مازندرانی، و میرزا علی آقا قاضی فراگرفت. او در نهایت، در اثر تلاشهای شبانهروزی، توانست در سال 1352 قمری، از محضر بزرگانی همچون: مرحوم نایینی، مرحوم کمپانی، مرحوم آقا ضیاء عراقی، مرحوم بلاغی، مرحوم میرزاعلی آقا شیرازی و مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی، اجازه اجتهاد دریافت کند و با جمع کردن دانش و عرفان، به یکی از اسطورههای علم و دانش و تقوا و مرجعیت، تبدیل شود، به گونهای که محافل علمی و عرفانی و اخلاقی، او از پر ازدحامترین محافل محسوب میشد و توانست شاگردان و مجتهدان زیادی را در سایه تربیت علمی و معنوی خود، برای مکتب اسلام بپرورد، او علاوه بر تدریس علوم اسلامی، در فن مناظره با مخالفان و دانشمندان سایر ادیان نیز خبره بود. *مناظره 10 روزه آیتالله خویی در مسجد النبی با عالم سنی حجاز بعضی از مناظرات وی در کتاب البیان نقل شده که از جمله آنها عبارتاند از: مناظره با دانشمندی یهودی درباره جاودانگی قرآن، مناظره با عالم سنی سنی درباره سجده کردن بر خاک، گفتوگوی او با عالم سنی حجاز در حضور شخصیتهای مذاهب گوناگون اسلامی ـ که این مناظره به مدت ده شب در مسجد النبی (ع) به طول انجامید و سرانجام، طرف مناظره، تمام گفتههای ایشان را پذیرفت و در اثر همین گفتوگوها، عدهای از برجستگان اهل سنت، مانند سید محمد تیجانی سماوی، استاد مالکی مذهب دانشگاه زیتونیه تونس، به مذهب تشیع گرویدند. آیتالله خویی، همچنین در طول عمر با برکت خویش، با انواع خدمات اجتماعی،در فراگیر شدن دین مبین اسلام و تبلیغ آن در سایر ممالک اسلامی و غیراسلامی و ایجاد اتحاد میان مسلمانان دنیا و معرفی وجهه واقعی اسلام به مردمان کشورهای غیراسلامی، نقش بسیار بینظیری داشته است.
برخی از خدمات مهم او که هنوز هم در راستای اهداف مذکور، تاثیرگذاری ویژهای دارند، عبارتاند از: تاسیس مرکز مدینة العلم در قم، دارالعلم در اصفهان، مدرسه و کتابخانه در مشهد، مجتمع امام زمان(ع) در اصفهان، مرکز اسلامی نیویورک، مرکز اسلامی سوانزی( که قبلا کلیسا بوده است) مسجد و مرکز اسلامی در لس آنجلس، مسجد و مرکز اسلامی در دیترویت، المجمع الثقافی الخیری در بمبئی، مرکز اسلامی در پاکستان، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی در کراچی، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی در کوالالامپور، مؤسسه دارالعلم بانکوک، مدرسه دینی بانکوک، مدرسه دینی داکا در بنگلادش، کتابخانهای از در نجف اشرف، مدرسه دارالعلم نجف اشرف، مرکز اسلامی در لندن(که قبلا کلیسا بوده است) و ... سرانجام آن علامه بانی و عارف فرزانه در 94 سالگی در روز شنبه هشتم صفر سال 1413 قمری، دار فانی را وداع گفت؛ اما با توجه به شرایطی که در آن زمان در عراق حاکم بود، پیکر مطهرش غریبانه و بدون تشییع، در مسجد خضراء به خاک سپرده شد. *ماجرای دستورالعملی که آیتالله قاضی به علامه خویی داد/ شرح مکاشفهای از آیتالله خویی به زبان خودش در ادامه نمونهای از مکاشفه آیتالله خویی از کتاب «نامداران مکاشفه و کرامت» تألیف حجتالاسلام حمید احمدی جلفایی میآید: خود علامه خویی گفته است: من در ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینی بودم، بیشتر مقید به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم و گاهی در مجلس پر فیض مرحوم آیتالله سید علی قاضی شرکت میکردم و از انفاس قدسیه آن بزرگوار بهره میبردم تا اینکه روزی به ایشان عرض کردم: چیزی به من یاد بدهید و دستورالعملی بگویید که من انجام بدهم؛ ایشان دستورالعملی را دادند و گفتند: چهل روز به این دستور، عمل کن! و من مشغول انجام آن اعمال شدم و چون روز چهلم شد، برای من حالت مکاشفهای رخ داد و من همه حوادث و چگونگی زندگی و آینده خود را مشاهده کرده و دیدم در بالای منبر درس میگویم و در منزل نشستهام مردم میآیند و میروند، نماز جماعت و مراجعات اینکه رسید به جایی که یک مرتبه شنیدم کسی بالای گلدسته حضرت میگوید: انا لله وانا الیه راجعون، ایها الناس! با کمال تأسف، آیتالله خویی از دنیا رفت و در این جا آن حالت از من برطرف شد و به حال عادی برگشتم.
دیدگاه تان را بنویسید