روایتی یک دست از مقهور شدن مدرنیته صوری
نکته جالب اینجاست که آخرین فیلم روح الله حجازی در بحث داغ این روزهای سینمای ایران یعنی خیانت گرفتار نمی شود و هر چند بسیاری از داستان آن در فضایی روایت می شود که عنصر خیانت در ذهن دو شخصیت اصلی فیلم حرف نخست را می زند اما هیچ وقت از این عنصر به عنوان دستاویزی برای جذب مخاطب و یا تلاش برای سیاه نشان دادن یک زندگی ساده ایرانی نمی شود
فیلم داستان محسن (حمید فرخ نژاد) را روایت می کند که به واسطه شرایط کاری جدید تصمیم به تغییر در رفتار و سبک زندگی خود میگیرد و در این راستا تغییراتی را هم به همسرش آوا(مهتاب کرامتی) تحمیل میکند که این تغییرات به اصطلاح مدرن زندگی خصوصی آنها را با چالشهایی جدی مواجه میکند و در نهایت این گذر از سنت به مدرنیته در زندگیشان به شکست می انجامد.
در فضای به ظاهر مدرن این فیلم سنت در همه جا دیده می شود و در نهایت می توان گفت مدرنیته ای که محسن سعی دارد به خانواده اش تحمیل کند در نهایت مقابل سنت هایش شکست می خورد چرا که در عین حال که سعی دارد به عنوان یک مرد مدرن رفتار کند و از همسرش می خواهد در چشم باشد وقتی این اتفاق می افتد زجر می کشد و جالب اینجاست آوا که شخصیت زنی ایرانی و کاملا سنتی را به تصویر می کشد در این میان در مدرن بودن موفق تر عمل می کند هر چند که در نهایت نمی تواند با این جریان خودش را وفق دهد.
یکی از اصلی ترین نقاط قوت فیلم این است که کاملا یک دست پیش می رود و مخاطب آن خسته نمی شود، هیچ سکانسی اضافه به نظر نمی رسد و داستان هیچ جا به حال خودش رها نمی شود تا مفهومی را به زور به خورد مخاطب دهد بلکه همه چیز مانند یک زندگی واقعی در جریان است و مخاطب در بسیاری از لحظه ها از این که تا این حد شاهد زندگی ای است که هر روز در اطرافش می بیند و حتی شاید خودش آن را تجربه می کند لذت می برد که البته در این میان استفاده گاه و بی گاه کارگردان از عنصر طنز در دیالوگ ها تاثیر به سزایی در به وجود آمدن این رغبت در مخاطبان داشته است.
در عین حال نمی توان این را نادیده گرفت که فیلم با وجودی که تقابل میان سنت و مدرنیته را روایت می کند به دام این نمی افتد که تصویر اشتباهی از یک خانواده ایرانی ارائه دهد، مرد فیلم هر چند که چاشنی شک داشتنش گاهی از حد می گذرد اما در نهایت یک تصویر آشنا از بسیاری مردان ایرانی ارائه می دهد و زن فیلم هم با ارائه یک تصویر درست از زنی ایرانی حتی فکر اینکه شوهرش به خیانت وی شک کرده است را تاب تحمل ندارد. مادری که به همه اصول پایبند است و نمی خواهد بچه اش را سقط کند، نگران این است که فرزندش بی ادب شود و یا حتی به فکر این است که در جمع طوری ظاهر شود که همسر حساسش از وی نرنجد ناگهان با فضایی روبه رو می شود که باید بالاجبار تمام رفتارهای قبل به عنوان یک زن ساده را زیر پا بگذارد و در جمع با تیپ و رفتار جدیدی ظاهر شود اما به خاطر رضایت شوهرش تن به این کار می دهد.
اما نکته جالب اینجاست که آخرین فیلم روح الله حجازی در بحث داغ این روزهای سینمای ایران یعنی خیانت گرفتار نمی شود و هر چند بسیاری از داستان آن در فضایی روایت می شود که عنصر خیانت در ذهن دو شخصیت اصلی فیلم حرف نخست را می زند اما هیچ وقت از این عنصر به عنوان دستاویزی برای جذب مخاطب و یا تلاش برای سیاه نشان دادن یک زندگی ساده ایرانی نمی شود، مرد حتی در پاسخ همسرش به سوال و جواب های مدام خیانتش را یک شوخی بیش نمی داند و این امر در فیلم تا آنجا پیش می رود که زن داستان هم در نهایت حتی تصور اینکه به همسرش خیانت کرده را برای همیشه نابود می کند و به اصطلاح خیانتش در این محدود می شود که با پنهان کردن بارداری از همسرش نمی خواهد فرزندش را از میان بردارد، امری که لبخند رضایت را به لبان بسیاری از تماشاگران می آورد و حتی شاید موجب می شود که نفس راحتی بکشند.
دیدگاه تان را بنویسید