پایان تدوین اولین فرهنگ یونانی - فارسی
قانون: «نشر رهنما» از پایان تدوین اولین فرهنگ یونانی- فارسی در تاریخ روابط فرهنگی و هنری دو کشور خبر داد. این فرهنگ که توسط عرفان قانعی فرد تدوین شده، پس از 6 سال ویرایش و نمونه خوانی، در اوایل تابستان در 950 صفحه با 35000 لغت منتشر می شود. در آبان 1385 نخستین بار روزنامه AGLELIOFOROS در آتن ، اعلام داشت که یک ایرانی به نوشتن فرهنگ یونانی پرداخته است. عرفان قانعی فرد، دانش آموخته زبانشناسی ، اولین بار در سال 1380 نخستین تجربه اش در این زمینه را با تالیف فرهنگ نروژی - فارسی آزمود که درسال 1381 هم از نخست وزیر نروژ لوح تقدیرگرفت، در این روزنامه همچنین اشاره شده «عجیب است که به رغم تاریخ روابط میان ایران و یونان، نه لغت نامه ای و نه فرهنگ واژگانی - چنانچه که شایسته حرمت و قدمت این رابطه کهن است - در کتابخانه ها وجود ندارد و در ارتباط با ترجمه مستقیم متون یونانی و فارسی به یکدیگر، ضعف عمدهای وجود دارد که نخستین راه برون رفت آن، ایجاد دپارتمان زبان فارسی و یونانی در دانشگاههای ایران و یونان است که هنوز تلاشهایی صورت گرفته تا این نقیصه برطرف گردد. از راهکارهای دیگر برای جبران این مشکل که تاکنون مغفول مانده بود داشتن فرهنگ لغتی دو زبانه است که، اخیرا به همت قانعی فرد و همکاری سفارت یونان، این مهم به نتیجه رسیده» لازم به ذکر است که تاکنون بیش از 400 کتاب در زمینههای ادبیات، تاریخ، فلسفه یونان به فارسی ترجمه شده که همگی از زبان دوم به فارسی برگردانده شده و هیچ کتابی مستقیما از زبان یونانی به فارسی ترجمه نشده است. قانعیفرد، در این باره گفت: پس از 12 سال، تدوین این فرهنگ یونانی-فارسی، دومین تجربه پرمخاطره من است. فرهنگی که پلی بین زبان سقراط و بقراط و ارسطو در دولت شهر آتن و زبان خیام و بوعلی و رازی و بیرونی در ایران است، هر چند ازنگاه علمی آن را نمیتوان رخدادی شگفت و معجزهآسا و هیجانانگیز نامید اما چه بسا میتوان آن را حرکتی مخاطرهآمیز توصیف کرد که مانند هر کار دیگری نقصان دارد و داوران حاذق و لایق و آگاه هم بر عیب های آن حکم و داوری خواهند کرد که فرهنگنویس در کدام سطح از صلاحیت ایستاده است و البته ناگفته پیداست که فرهنگنویس در همین ابتدا جنگ را به واقعیت «شک و عدم قطعیت» باخته و دیگر امروزه روز فرهنگ نویسی مدعی «جامعیت» نیست و صرفا به سندیت کار می اندیشد. این فرهنگ نویس افزود: این فرهنگ دو زبانه، فقط شالوده معرفتی برای کاربران و بستر اول کار دیگران در آینده است که از طریق این فرهنگ بدون تکرار تجربه با واسطه فهمیدن و خواندن و درک کردن، مستقیما از آن زبان ترجمه کند و تحصیل کنند و یا شاید با اندکی خوش بینی بنا به مشغولیت زبانی و ادراکی و یا ارتباطهای دیگر و شاید هم حس مسوولیت ، با جهد پیگیر و پژوهشی نو، فرهنگی دیگر را با رعایت معیارهای اصولی فرهنگ نویسی و با توجه به بنیادهای زبانشناختی فرهنگ نگاری ، عرضه کنند .
دیدگاه تان را بنویسید