دورخيز ميرباقري براي سريال سلمان فارسي
داوود ميرباقري، كارگردان سريال «مختارنامه» در پايان ساخت اين سريال و در آستانه ساخت سريالي جديد، به سفر معنوي حج مشرف شد و در گفتوگويي از حال و هواي خود گفت.
ايسنا: داوود ميرباقري مثل هميشه با تواضع و فروتني در ساعات پايان حضورش در مکه مکرمه به لابي هتل آمد تا چند دقيقه با او به گفتوگو بنشينيم. انگار خستگي کار سنگين مختار را با اعمالش در حج از ياد برده بود. در آغاز سخن از روزهايي که در عرفات و مشعر و منا پشتسر گذاشته بود، پرسيديم و اينطور شنيديم: روزهاي سختي بود اما پرمعنا؛ آنچه شنيده بودم از حج با آنچه که تجربه ميکردم متفاوت بود؛ شايد به همين دليل خدا هم امر کرده هر مسلمان به شرط استطاعت حتما يک بار حج بهجا بياورد، در ايام تشريق، بار مفاهيم حج را مرور کردم اما جايي برايم توصيفش سخت بود و آن وقوف در مشعر و حرکت با طلوع خورشيد به سمت منا بود، همه سفيدپوش بودند، محشر در چشمانم مجسم شد. سفر عجيبي است حرکت ميکني، ميخوابي، وقوف ميکني... به باوري نزديک شدم که البته بيانش بسيار سخت است. حسم کاملا دروني است، دريافتم از حج غيرقابل بيان است؛ شايد به همين دليل است که ميگويند اين سفر را براي يک بار هم که شده بايد تجربه کرد. من به لحاظ اعتقادي در اين سفر قيامت را درک کردم... از کارگردان امام علي(ع) پرسيديم مدينه چگونه گذشت؟ كه ميرباقري گفت: مدينه حال و هوايش با مکه متفاوت بود مخصوصا براي شيعيان؛ آنجا بايد تخيل کني، همه کساني که بهشان ارادت داري، عشق داري، در اين فضا قدم گذاشتند، نفس کشيدند، زندگي کردند، جهاد کردند. من خيلي از آنها را پيش از سفرم، در سريال امام علي(ع) تخيل کردم و به تصوير کشيدم اما حالا همه جا را ديدهام نخلستانهايي که امام چاه ميکنده، قدم ميزده و.... همه حالات انسانها در اين سرزمين بستگي به ارادتشان به اهل بيت دارد. مدينه شهري است که به نظر من با مکه خيلي متفاوت است. مکه جز بيتالحرام و عرفات و منا و مشعر که هر انساني را به تفکر درون وام ميدارد، چيزي نداشت، اما همه جاي مدينه برايم خوب و ديدني بود. داوود ميرباقري که در کارنامه هنري خود ساخت فيلمها و سريالهاي تاريخ اسلامي را به ثبت رسانده، اين روزها در پي آغاز کار جديدي (سلمان فارسي) است که البته پيش از «مختارنامه» آن را نوشته است. «سلمان فارسي» را بهانه ادامه گفتوگويمان با او قرارداديم؛ ميرباقري درباره اين سريال گفت: سلمان فارسي فصلهاي مهمي در مکه و مدينه دارد؛ همان رمي، وقوف، حلق و...؛ قرار است همه اين مفاهيم گسترده را ترجمه تصويري کنم. حج براي درک اين موضوع بسيار کمکم کرد اين تکليف شرعيام در حج، مرا براي مفاهيم فصلهايي از سلمان ياري داد. وي اعلام كرد: پروژه سلمان فارسي اينک، در مرحله بحث و تصميمگيريهاي نهايي براي پيش توليد با انتخاب تهيهکننده و برآورد مالي است؛ البته من سلمان را 10 سال پيش نوشتم، اما با آمدن مختار ساخت سلمان به تعويق افتاد؛ البته الان خوشحالم که بعد از تجربه مختار، سلمان را ميسازم چون سلمان را بايد با ساختار موثرتري بسازم؛ بايد تجربه مختار صورت ميگرفت تا کمک کند؛ چون سلمان بهلحاظ معنا اهميت زيادي دارد، مردي که همه عمر دنبال حقيقت و مفاهيم کليدي است، لازم بوده که من مجال بيشتري يابم تا همه مفاهيم رادر ذهنم پخته و ته نشين کنم. داوود ميرباقري وقتي درباره سلمان فارسي حرف ميزد نگاهش ژرف و عميق بود و با تفکر درباره سلمان چيزي ميگفت. پرسيديم پيشبيني ميکند ساخت سلمان چگونه به نتيجه برسد که گفت: پاسخ روشني ندارم اما سلمان همه ابعادش عميق است؛ سلمان از يک مسير دشوار عبور ميکند تا به آخر عمرش ميرسد. کسي که در جستوجوي خداست و حقيقت؛ نهايت به عشق علي(ع) ميرسد و در اين مسير دين زرتشت، مسيح، يهود و اسلام را آناليز ميکند تا دريابد کدام بر ديگري مقدم است. البته اين بعد مختصري از سلمان است؛ من درباره سلمان فارسي راه سختي در پيش دارم، در اين زمان و روزگار که براي مخاطب بايد مفاهيم مستدل، قابل باور و البته در قالب يک کار جذاب دراماتيک کار تصويري مفهومي کني بسيار سخت است؛ من همه توانم را گذاشتم تا در برنامههاي تلويزيوني کار قابل قبولي داشته باشم؛ اما اساسا هنر قابل پيشبيني نيست، چون رمان و قصه نيست که همه ابزار و ادوات را در دست داشته و با تخيلاتمان بنويسيم. کار نمايش، کار جمعي است و به عناصر زيادي احتياج است که همه عناصر آنگونه كه بايد در کنار هم چيده شوند که تفکرات به هم نزديک و کار مطلوب عرضه شود. تجربه 30 ساله من ميگويد کاري که امروز ميسازم بايد با کار ديروز متفاوت باشد چون کار نمايش عميق و ژرفاي آن گسترده است. به گزارش روابط عمومي امور حج و زيارت صداوسيما، ميرباقري کمي سرما خورده بود، ساعتي ديگر هم به قصد برگشت به ايران راهي فرودگاه جده ميشد اما با همه عشقي که به سلمان داشت، وقت گفتوگو را بيشتر کرد. مي گفت کار هنر يکجور تمرکز بالا و ايمان زياد ميخواهد تا به نتيجه اميدوار باشي؛ من براي کارهايم تلاش کردم شرايط را فراهم کنم چند قسمت اول مختار يادم هست که نگراني داشتم؛ معتقدم تماشاگر امروز با تماشاگر روزهاي پخش سريال «امام علي(ع)» فرق کرده است؛ در آن زمان شرايط زماني و مکاني خيلي فرق داشت، فکر ميکردم آن دوره من رقيبي نداشتم سه تا شبکه تلويزيوني و امام علي(ع) اما زمان مختار با وجود اين همه شبکه ماهوارهاي و رقباي ريز و درشت و امکانات جديد نگران بودم که آيا مختار مخاطب امروز را جذب ميکند و آيا تا پايان همراه ميشود که اين نگرانيام بعد از قسمت سوم و چهارم کاملا رفع شد. ميرباقري ادامه داد: در کار فيلمسازي بحث رواني فيلمساز خيلي مهم است. من اگر ضرورت بيان سلمان را احساس نميکردم دليلي نداشت چندسال وقت و عمرم را براي پژوهش و تحقيق بگذارم اما اينکه خودم حالا چقدر بهلحاظ فني و عقلي و معرفتي و ديانت رشد کردم، در دل کار سلمان بايد ببينم. اميدوارم کاري بسازم که هم به لحاظ فني و هم به لحاظ معني قوي باشد و بعد از بازگشتم به ايران با تجديد نظري در منابع و گفتوگويي دوباره با کارشناسان، اميدوارم آنچه خير است، اتفاق بيفتد. مسير سخت و دشواري در پيش دارم و سنم بالا رفته شايد بايد حالا ديگر کارهاي کم دردسري به دست بگيرم اما علاقهمندم کار سخت سلمان را به نتيجه برسانم.
دیدگاه تان را بنویسید