ابتكار/موتورسيكلتها و حجله ها
ظرف دو دهه گذشته جمعيت موتورسيكلت و موتورسوار به صورت تصاعدي رو به رشد نهاد و از كسر كوچكي در اوايل دهه هفتاد طي دوساله اخير با رقمي در حدود 8 ميليون از مجموع خودروهاي موجود كشور پيش افتاد.
روزنامه ابتكار درسرمقاله خود با عنوان "موتورسيكلتها و حجله ها "به قلم سيد علي محقق آورده است: كمتر كسي است كه در كشور ما خبر نداشته باشد ساليانه بيش از 20 هزار نفر بر اثر سوانح رانندگي در خيابانها و جادهها كشته ميشوند. اما از اين بين كمتر كسي متوجه است كه معمولا بين هشت تا ده هزارنفر از قربانيان را موتورسيكلت سواران تشكيل ميدهند. كمتر شهروندي را سراغ داريم كه حداقل يكباردرشهر شاهد صحنه تكراري موتورسيكلت واژگون شده، جوان دراز افتاده كف آسفالت و چند خودروي متوقف و جمعيت نگران در تقاطع خياباني نبوده باشد. در يكي دو دهه گذشته هر چقدر كه گره ترافيك در پايتخت و كلان شهرهاي ديگر كورتر شد، موتور سيكلتهاي بيشتري به خيابانها سرازير شدند تا كه شايد آدمهاي عصر تاخير زود به مقصد برسند. چرا كه زندگي درجريان است وتلاش براي معاش واضطرار كار هم تمامي ندارد و به دقيقهاي تاخير و تعجيل وابسته است. به تدريج و به اقتضاي شرايط و فراگيري ترافيك، قشرهاي مختلف موتورسوار از راه رسيدند. پيكهاي موتوري، موتورهاي مسافركش، بازاريهاي موتورسوار، كارمندان موتوسوار، دانشجوها و حتي دانش آموزان موتوسوار و طبيعتا موتوسوارهاي جوان و نوجوان و پرشر و شور.... و گاهي و بيشترازگاهي، جواني و جواناني هيچ وقت به مقصد نرسيدند تا آن روي سكه اين پديده هم خود را به جامعه نشان دهد. به همين سادگي ظرف دو دهه گذشته جمعيت موتورسيكلت و موتورسوار به صورت تصاعدي رو به رشد نهاد و از كسر كوچكي در اوايل دهه هفتاد طي دوساله اخير با رقمي در حدود 8 ميليون از مجموع خودروهاي موجود كشور پيش افتاد. از اين ميزان فقط در تهران بزرگ حدود دو ميليون دستگاه موتورسيكلت تردد دارد و بر اين اساس تهران پايتخت موتورسيكلت سواران جهان است. بر اساس آمارطي دو سال گذشته صدور گواهينامه موتورسيكلت حدود 50 درصد و شماره گذاري آن در كشور بيش از 100درصد رشد داشت و ميزان شماره گذاري موتورسيكلتها از خودروها پيشي گرفته است. بطوري كه طي سالهاي اخيربه طور متوسط هر ساله حدود900 هزار خودرو در كشور شماره گذاري ميشود. در حالي كه ميانگين شماره گذاري موتورسيكلتها در هرسال از مرز يك ميليون و 100 هزار دستگاه نيز فراتر رفت. با وجود اين تعداد موتورسيكلت در سطح كشور متاسفانه فرهنگ موتورسواري در كشور پايين بوده قاعده ناپذيري راكبان و موتورسواري دولا دولا!!، آموزشهاي ناقص، بي توجهي و عدم رعايت قوانين و عدم رعايت استانداردهاي لازم ايمني و فني در ساخت موتورسيكلتها به همراه عدم استاندارد زير ساختهاي شهري و جادهاي دست به دست هم داده است تا موتورسواري هم به بحران و ناهنجاري مرگبار ديگري در كشور مبدل شود سالانه مرگ حداقل 9 هزار موتورسوار در كشور رقم خورده و متوسط سن مرگ ناشي از حوادث به 27 سال برسد. مسئولين راهنمايي و رانندگي ميگويند كه معمولا موتورسيكلتها در50 درصد تصادفات كشور به نوعي نقش موثر دارند و بخشي از زنجيره تصادفند. طبق آمار، موتورسيكلت سواران مقصران بيش از 10 درصد از تصادفات شهري و جادهاي هستند و در تصادفات كشوري يك سوم تلفات به آنها اختصاص دارد. بطوري كه سال گذشته 9 هزار موتورسوار در تصادفات جان خود را از دست داده اند كه از اين تعداد حدود 3 تا 4 هزار نفر آنان در تهران و حومه كشته شده اند. تحليلگران اقتصادي هدررفت اقتصادي هر كشور ناشي از مرگ يك جوان تبعه آن كشور را معادل 20 ميليون دلار ارزيابي ميكنند. قيمت ارزان، مصرف كم سوخت، نبود وسايل نقليه عمومي مناسب، عدم اشغال فضا زياد درطي مسير و هنگام توقف، قابليت مانور بالا و گراني ساير وسايل نقليه از جمله عوامل افزايش تقاضاي خريد و استفاده موتورسيكلت در كشوراست. گفته ميشود كه بيش از 130 كارخانه در كشور، موتورسيكلت توليد و يا به عبارتي با واردات قطعات بي كيفيت چيني و هندي و ... مونتاژ ميكنند. هجوم بي امان قطعات بي كيفيت چيني و هندي، نبود دانش فني كامل و لازم در كشور، ضعف قوانين استاندارد و كشش مناسب بازار دست به دست هم داده است تا موتورسيكلتهايي كه روزانه روانه خيابانها ميباشند حتي به لحاظ استانداردهاي فني، ايمني و عدم آلودگي هوا ازحداقلهاي لازم برخوردار در وضعيت مطلوبي بسر نميبرند و به هر دليل كمتر نظارتي بر اين بخش از چرخه مرگ آفرين موتورسيكلت سواري وجود دارد. قيمت ارزان اين محصولات سبب شده كه متقاضيان با شرايطي سهل و آسان و اقساط تقريبا بلند مدت بتوانند نسبت به خريد موتورسيكلت اقدام كنند. اين مساله هرچند براي عدهاي از قشر ضعيف جامعه مورد توجه است اما همانگونه كه اشاره شد مشكلات عديدهاي تا حد مرگ آفريني 30 درصدي در حوادث رانندگي را فراهم آورده است. اين همه را گفتيم تا يكبار ديگر يادآوري كنيم كه آسيبهاي اجتماعي و اقتصادي و قربانيان ناشي از حوادث رانندگي در سال، دست كمي از زلزله هاي 6 ريشتري ندارد و بعبارتي هرسال يك زلزله تدريجي به اندازه بم و رودبار و منجيل ايران و تهران را ميلرزاند و خسارت به بار ميآورد و ما بي توجهيم. ضعف و خلاءهاي قانوني، فرهنگ موتورسيكلت سواري جوانان ما را چنان بي قيد و بند كرده است كه روزانه به راحتي آب خوردن قيد جان 30 نفر را دركشور و 10 نفر فقط در تهران زده ميشود و به همين تعداد، حجله عزاي مرگ جواناني در هر كوي و برزني برپا ميشود و ما باز هم بي توجهيم.
دیدگاه تان را بنویسید