بزرگترین قتل عام قرن ۲۰/ هر دقیقه ۵ نفر زیر تیغ ژاپنی ها!
ژاپن از سال ۱۸۶۸ (۱۲۴۷ هـ. ش) و با آغاز عصر مِیجی، قدم در مسیر تبدیل شدن به کشوری مدرن گذاشت. ژاپنیها به دلیل ویژگیهای شخصیتیشان که میراثی از عهد شوگانها و رونق فرهنگ سامورایی بود، خیلی سریع توانستند به اهداف مد نظرشان دست یابند. سرعت رشد فناوریها در عصر میجی، شگفتآور بود
ژاپن از سال ۱۸۶۸ (۱۲۴۷ هـ. ش) و با آغاز عصر مِیجی، قدم در مسیر تبدیل شدن به کشوری مدرن گذاشت. ژاپنیها به دلیل ویژگیهای شخصیتیشان که میراثی از عهد شوگانها و رونق فرهنگ سامورایی بود، خیلی سریع توانستند به اهداف مد نظرشان دست یابند. سرعت رشد فناوریها در عصر میجی، شگفتآور بود. ساعات کار روزانه افزایش یافت و جمعیت انبوه ژاپن، تأمین نیروی کار مورد نیاز را تسهیل کرد. ژاپنیها در سال ۱۹۰۵ (۱۲۸۴ هـ. ش) نیروی دریایی روسیه تزاری را شکست دادند. این پیروزی برای آنها به معنای عرض اندام در دنیای استعمارگری بود. با این حال، ژاپنیها هم، مانند آلمانیها، خیلی دیر وارد فعالیتهای استعماری شدند. جزیره ژاپن فاقد ذخایر معدنی مورد نیاز توسعهطلبی بود؛ چیزی که در آن سوی دریای ژاپن و در سرزمین پهناور چین، به وفور یافت میشد.
ژاپنیها، توانستند موافقت دولت بحرانزده چین را برای بهرهبرداری از معادن منچوری، منطقهای در شمالشرقی چین، به دست آورند؛ اما این امتیاز برای آنها کافی به نظر نمیرسید. روز ۱۸ سپتامبر سال ۱۹۳۱ (۱۳۱۰ هـ. ش)، خط آهن ژاپنیها در «موکدون» منچوری، هدف حملهای تروریستی قرار گرفت. آنها مدعی شدند که دولت چین در این قضیه مقصر است و به این ترتیب، ارتش ژاپن در هجومی سراسری به منچوری، این سرزمین را اشغال کرد و نام آن را «منچوکوئو» گذاشت و «پویی»، معروف به «امپراتور بیاختیار» را به عنوان امپراتور «منچوکوئو» و البته، تمام چین، به تخت نشاند. درست از همین زمان بود که دستاندازی ژاپن به داخل سرزمین چین آغاز شد؛ موضوعی که سخت مورد علاقه ژنرالهای جنگطلب ژاپنی بود؛ کسانی که قدرت واقعی ژاپن را در اختیار داشتند و «هیروهیتو»، امپراتور این کشور، همه اختیارات را به آنها تفویض کرده بود. ژاپنیها به تدریج تا مناطق جنوبی چین نفوذ کردند و حتی شانگهای را به تصرف درآوردند. این در حالی بود که چین، به دلیل فقدان دولت مرکزی قدرتمند، در آتش تفرقه و جنگهای داخلی میسوخت. ژاپنیها، روز ۱۰ سپتامبر سال ۱۹۳۷، به پشت دروازههای نانجینگ، پایتخت چین، رسیدند.
وحشت، مرگ و دیگر هیچ! وحشت سراسر شهر را فرا گرفته بود. نیروهای دشمن، پشت دروازههای نانجینگ بودند و سه روز بود که هواپیماهای ژاپنی، به صورت مداوم، شهر را بمباران میکردند. بیشتر محلهها به تلّی از خاکستر تبدیل شده بود. برخی سفیران اروپایی حاضر در نانجینگ، مانند سفیر آلمان نازی که کشورش رابطه خوبی با دولت ژاپن داشت، کوشیدند تا با ایجاد منطقه امن برای مردم شهر، از کشتار بیشتر جلوگیری کنند. ارتش ژاپن روز ۱۳ سپتامبر، از دروازهها گذشت؛ اما روی پل مارکوپولو، یکی از مبادی ورودی به نانجینگ، تعدادی از چینیهای وطنپرست با ژاپنیها درگیر شدند و این، بها نهای شد برای یک هجمه گسترده به شهر. ژنرالهای ژاپنی معتقد بودند که برای پایان دادن به هر نوع مقاومتی، به یک سلاح بسیار مؤثر نیاز است: وحشت! آنها به سربازانشان دستور دادند، دست به وحشیانهترین رفتارهای ممکن بزنند. نظامیان ژاپنی مجاز بودند هر جنایتی را مرتکب شوند. هیچ کس مانع آنها نمیشد و شش هفته برای این کار وقت داشتند. خاصیت این اقدام جنونآمیز آن بود که گرد وحشت از ارتش ژاپن را همهجا میپاشید و روحیه مقاومت چینیها را در هم میشکست. سیاهه بلند بالای یک جنایت ژاپنیها، طی شش هفته، یعنی ۴۲ روز، ۳۰۰ هزار نفر از مردم نانجینگ را با روشهای مختلف و به صورت هدفمند، کشتند. یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که آن ها، در هر دقیقه، پنج نفر را به قتل میرساندند. روشهای قتل، بسیار وحشیانه و نفرتانگیز بود. تعدادی از چینیها، زندهزنده در آتش سوزانده شدند؛ در میان آنها تعداد زیادی کودک و سالخورده وجود داشت. ژاپنیها ابتدا سرنیزهها را در بدن کودکان فرو میکردند و سپس آنها را درون آتش میانداختند. آنها برای ایجاد سرگرمی، مسابقه آدمکشی به راه میانداختند؛ مسابقهای که در آن، هر کس تعداد سرِ بیشتری را در واحد زمان قطع میکرد، برنده بود! تعدادی از مردم نانجینگ، زنده به گور شدند و آنهایی که شانس آوردند، سر از رود یانگتسه درآوردند تا طعم خفگی با آب را بچشند. زنان باردار، وسیله شرطبندی شده بودند؛ سربازان ژاپنی بر سر جنسیت جنین شرط میبستند و سپس، شکم مادران را میشکافتند و جنین را بیرون میآوردند. رود یانگتسه، مملو از اجساد قربانیان بود. معدود شاهدان آن فاجعه بزرگ انسانی، به یاد میآورند که اجساد باد کرده هموطنانشان، مسیر عبور قایقها را مسدود کرده بود. افزون بر این، ژاپنیها دست به یک جنایت بسیار وحشیانهتر زدند و آن، تجاوز سازمان دهی شده و دستهجمعی به زنان و دختران نانجینگ بود. برخی منابع، سن قربانیان را بین چهار تا ۷۰ سال نوشتهاند؛ آمارهای تجاوز سازمان دهی شده، رقم باورنکردنی ۸۰ هزار مورد را نشان میدهد. بسیاری از قربانیان، پس از این اقدام، با قطع دست و پا به قتل رسیدند. با گذشت شش هفته از آغاز جنایات ژاپنیها در نانجینگ، شهر به یک گورستان عمومی تبدیل شده بود. حدود دو سال بعد، جنگ جهانی دوم آغاز شد و نانجینگ، تا پایان جنگ در اشغال ژاپنیها ماند. بعدها، دادگاه بینالمللی رسیدگی به جنایات جنگی شرق دور در توکیو، تعدادی از فرماندهان و عاملان این جنایت بزرگ را، به مرگ با طناب دار محکوم کرد؛ اما این کار، مرهمی برای هزاران چینی زخمخورده از جنایات وحشیانه و ضدانسانی ژاپنیها نبود. دولت ژاپن تا امروز، حاضر به پذیرش مسئولیت این فاجعه و عذرخواهی رسمی از مردم چین نشده است. قتل عام نانجینگ، به عنوان بزرگترین قتل عام قرن بیستم شناخته میشود.
دیدگاه تان را بنویسید