طنز/ این قدر به اعتدال من ور نروید!
خبرآنلاین: ناصر فیض چند قطعه رباعی در تهران امروز منتشر کرده که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانید: رنگ خودم و بوى خودم را دارم بر چشم خود ابروى خودم را دارم هر کس نه مگر خودش ترازو دارد من نیز ترازوى خودم را دارم * با دست و زبان و چشم و دل میآیم با کندر و زعفران و هل میآیم آمیختهاى ز بهمن و خردادم با حال و هواى معتدل میآیم * نه خانه و کاشانهام از اوقاف است نه پیرهن و رداى من زرباف است از هیچ کسى کدورتى با من نیست زیرا که مواضعم -کمى! - شفاف است! * من فرق زگیل و خال را مىفهمم توفیر گچ و زغال را میفهمم بین چپ و راست یا همان اوسطها! من معنى اعتدال را میفهمم * کارى که ندارم به شما، در نروید از پهلوى بنده آن طرف تر نروید من کار به افراط شما داشتهام؟! این قدر به «اعتدالِ من» ور نروید! * مرغى که به ران و بال تقسیم شده چون قرن به ماه و سال تقسیم شده! هرگز دو مثال فوق مصداقش نیست چیزى که به اعتدال تقسیم شده!
دیدگاه تان را بنویسید