كشتن پدر موقع اصلاح صورت
به بهانه كوتاه كردن ريش هايش پارچهاي به دور گردنش بستم و كيفم كه چاقو در آن بود را در زير صندلي گذاشتم.
تهران امروز نوشت: حدود ساعت 9 شب بود كه به او گفتم چرا پرستارت ريشهايت را كوتاه نكرده است كه در اين زمان از من خواست تا ريش هايش را كوتاه نمايم. به بهانه كوتاه كردن ريش هايش پارچهاي به دور گردنش بستم و كيفم كه چاقو در آن بود را در زير صندلي گذاشتم. پس از لحظاتي تصميم خودم را گرفتم تا او را به قتل برسانم ؛ چاقو را برداشتم، با دست چپ دهانش را گرفتم و با دست راست چاقو را بر روي گلويش گذاشتم اما چاقو تيز نبود او با وحشت بلند شد و صندلي شكست و با هم درگير شديم كه چشمش ديگر نديد و گفت: «كور شدم». با وجود آنكه نميتوانست مرا ببيند اما سعي ميكرد با دست هايش مرا از خود دور كند. حدودا هشت الي 9 ضربه با چاقو به شكمش زدم اما چون چاقو كند بود فقط خراش ايجاد ميكرد، فرو نميرفت. او را روي زمين انداختم و پارچهاي را روي دهان و بينياش گذاشتم؛ هر چه زور داشتم به كار بردم و فشار دادم تا خفه شود و تا زماني كه بدنش سرد نشده بود از رويش بلند نشدم تا اينكه مطمئن شدم او مرده است.
دیدگاه تان را بنویسید