پرونده‌های مالی زمان احمدی‌نژاد پیگیری می‌شود

کد خبر: 932855

محمد حسین مقیمی استاندار سابق تهران اقدامات خود را طی ۴۰ سال گذشته تشریح کرد.

پرونده‌های مالی زمان احمدی‌نژاد پیگیری می‌شود

باشگاه خبرنگاران:محمدحسین مقیمی متولد ۱۳۲۹ خمین، سیاست‌مدار و فن‌سالار ایرانی که در دولت دوازدهم به عنوان استاندار تهران فعالیت می‌کرد.

وی دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه شیراز و کارشناسی ارشد مدیریت سیستم‌ها و بهره‌وری از دانشگاه صنعتی امیرکبیر است.

او فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸ شهردار خمین و در سال ۱۳۶۸ قائم‌مقام معاون اجرایی رئیس‌جمهور بود.

وی در کارنامه کاری خود عضویت در شورای مرکزی جهاد سازندگی خمین، عضو هیئت امنای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی خمین، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره شرکت‌های فولاد و ذوب آهن اهواز، مدیرعامل شرکت نورد و لوله اهواز، مسئول ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگی، رئیس ستاد حوادث غیرمترقبه کشور، استاندار خوزستان، استاندار کرمانشاه، معاون عمرانی وزارت کشور، رئیس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های کشوررئیس هیئت مدیره شرکت فولاد اسفراین، نماینده خمین در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی، استاندار مرکزی (۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳)، معاون سیاسی وزارت کشور (۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵) قائم مقام وزیرکشور (۱۳۹۵ تا ۱۳۹۶) استاندار تهران را دارد.

باشگاه خبرنگاران جوان محمد حسین مقیمی را به دلیل فعالیت و توسعه کشور در ۴۰ سال گذشته به عنوان چهره سال انتخاب کرده است و به همین دلیل گفتگویی صمیمانه با وی داشته که شما را دعوت به خواندن این گفتگو می‌کند.

محمد حسین مقیمی اینگونه خود را معرفی می‌کند: بنده محمد حسین مقیمی متولد ۱۳۲۹ اهل شهرستان خمین هستم و تحصیلات ابتدایی خود را در همان شهرستان گذراندم و مدرک دیپلم خود را در تهران اخذ کردم و در سال ۴۸ وارد دانشگاه شیراز شدم و به دلیل فعالیت‌ها و مبارزات انقلابی دوران تحصیلم طولانی شد.

در دوره تحصیل زندانی شدم و بعد از آن به سربازی رفتم. در سال ۵۶ با یکی از دانشجویان دانشگاه که مبارز انقلابی بود، ازدواج کردم و در سال ۵۷ در رشته مهندسی مکانیک فارغ‌التحصیل شدم.

سه فرزند پسر دارم که همه آن‌ها فارغ التحصیل دانشگاه هستند. دو پسرم شغل آزاد دارند و پسر دیگرم هم در خارج از کشور مشغول به تحصیل است.

بعد از بازنشستگی مشغول چه کاری شدید؟

در حال حاضر رئیس هیئت مدیره بنیاد مستضعفین هستم و در حوزه نفت و گاز فعالیت دارم و باقی ساعات روز را به امورات شخصی و مسائلی که سال‌ها به دلیل مشغله کاری از آن‌ها دور بودم مانند فعالیت‌های اجتماعی می‌پردازم. بالاخره باید یک طریقی کار کرد، چرا که کار برای انسان یک اصل لازم است.

این درست است که همسرتان یک موسسه خیریه دارد؟

همسرم در یک موسسه مشغول به کار است و به آن‌ها کمک می‌کند، موسسه‌ای که متعلق به یکی از دوستان خانوادگی من هست که حوزه کاری آن‌ها ساماندهی کودکان یتیم است.

گفته شده است که در یکی از هتل‌های تهران دفتر کار دارید و در آنجا مشغول به چه کاری هستید و چرا داخل هتل دفتر را دایر کردید؟

اوایل دوران بازنشستگی ام بود که یکی از دوستانم پیشنهاد دفتر کاری را برای مراجعین به من داد و حدود یک ماهی در آن دفتر مشغول بودم و در حال حاضر نیز دفتری دارم که مربوط به فعالیت‌های خارج از کار است و در آنجا بیشتر وقت به انجام فعالیت‌های خیریه مشغول هستم.

گفته شده که از جمله افرادی بودید که در طول سال‌های خدمت خود فعالیت‌های مختلفی انجام دادید. به نظر شما کدامیک از اقدامات شما در این سال‌ها نتیجه بخش بوده است و کدام شغل را انتخاب می‌کردید؟

اگر خودم می‌خواستم انتخاب کنم همان طور که اول انتخاب کردم شغل معلمی بود، چرا که به هر جهت فکر می‌کنم آموزش و پرورش می‌تواند بیشترین نقش را در پیشرفت کشور داشته باشد و عمل آوری و تربیت افراد در پرورش به خصوص نسل جوان می‌تواند اثر بخش باشد.

در یک مقطع زمانی در آموزش و پرورش کار کردم. آن چیزی که از همه بیشتر من را راضی می‌کرد، قدمی بود که برای توسعه آموزش و پرورش کشورمان بر داشتم، اما خوب کار در مقاطع مختلف بعد از انقلاب بسیار سخت‌تر بود، چراکه مسئولیت‌هایی داشتم و در هر کجا که بودم سعی کردم از حداکثر توان و تجربیات و دانشی که داشتم برای پیشرفت مجموعه‌ای که در آن فعالیت داشتم استفاده کنم، زیرا اعتقاد دارم زمانی که آدم وارد کار دولتی می‌شود یا نباید مسئولیتی را بپذیرد یا اگر پذیرفت آنچه که در توان دارد را باید به کار گیرد، چرا که فرصت‌ها تجدید پذیر نیستند؛ لذا باید به نوعی کار و مدیریت کنیم تا چیزی را از دست ندهیم، البته تمام این‌ها باید با استفاده از عقل جمعی، مشورت، دانش، تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری به گونه‌ای صورت گیرد که در هر شرایطی بهترین تصمیم گرفته شود.

بسیاری از اموری که تاکنون صورت گرفته است در جا‌های مختلف اثربخش بودند. همواره تلاش ما این بود تا از نظرات دیگران و مشورت با آن‌ها در انجام کار‌های خود استفاده کنیم. البته کار‌هایی کردیم که می‌توانست نتایج بهتری را به همراه داشته باشد و یا تصمیمی گرفتیم که می‌توانست در آن شرایط بهتر باشد.

به هر جهت اعتقاد داشتیم که همیشه درست تصمیم بگیریم و تحت هیچ شرایطی کیفیت کار را فدای کمیت نکنیم. در زمان جنگ چند تن از همکاران من در اهواز شهید شدند و بنده در آن زمان مدیریت کارخانه‌ای را در اهواز برعهده داشتم و شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتم. البته طی دوره‌ای که در سال ۶۱ در اهواز به سر بردم، سال‌های خوبی بود و بر شخصیت من اثرگذار بود. در سال ۶۵ تقریبا ۳۶ سال داشتم و مدیر عامل شرکت ذوب آهن بودم که معادن سنگ آهن کشور در آنجا تولید می‌شد. پس از آن به مقام قا‌ئم مقامی رسیدم و برای پیشرفت و توسعه کشور از همه توان خود و از رهنمود‌های مقام معظم رهبری استفاده می‌کردم. ایشان واقعا یک پشتیبان جدی و قوی در عرصه عمران و توسعه کشور بودند.

زمانی که جنگ به پایان رسید و دولت جدید به کارآمد، کار بازسازی مناطق جنگی آغاز شد. ما توانستیم در آن زمان پنج استانی که تخریب شده بود را بازسازی کنیم و چهار سال کار مداوم در استان‌های جنگ زده و بازگشت سه میلیون مهاجر به مناطق خود کار بسیار سختی بود. در آن زمان امکانات کشور بسیار اندک بود. ما هم قرار نبود از جایی و یا کشوری کمک بگیریم، چرا که تحریم بودیم. اولین کودکی که در خرمشهر به دنیا آمد برای تبریک به منزل شان رفتیم و به خانواده آن هدیه دادیم تا هم موجب تسلی روح تمام مردم جنگ زده باشیم و هم اینکه به دنیا آمدن کودکی در این زمان برای ما یک اتفاق بسیار خرسند و مبارک بود.

همه مردم و به ویژه مدیران کشور برای بازسازی مناطق جنگ زده با علاقه زیاد مشغول به کار بودند. به یاد دارم که پیرمردی که در شهر خود آش می‌پخت در زمان جنگ به یکی از شهر‌ها مهاجرت کرده بود و برای بازگشت به شهر خود در خواست داد، به همین دلیل مغازه آن را برای بازگشایی آماده کردیم و زمانی که به شهر خود بازگشت، تنها یک روز در آن مغازه مشغول به کار شد و فردای آن روز هم پیرمرد فوت کرد.

تمام این اتفاقات در آن دوران روی می‌داد و ما آن‌ها را با چشمان خود می‌دیدیم. ما در آن زمان کار‌ه‌ای نبودیم و تمام کار‌ها را خود مردم انجام می‌دادند.

پتروشیمی امام خمینی (ره) که در زمان جنگ مانند آبکش شده بود، توسط مهندسان و مدیرانی که هم اکنون می‌گوییم چه کاری برای مملکت انجام داده اند بازسازی شد. این مهندسان و مدیران از صبح زود برای بازسازی یک واحد از بین رفته، به گل نشسته و خسارت دیده مشغول به کار می‌شدند. برخی از مدیران برای بازسازی پالایشگاه آبادان به این شهر که فاصله آن با کشور عراق فقط به اندازه یک رودخانه بود و با تفنگ ساده سوراخ سوراخ شده بود، رفتند و به طور جهادی در آنجا مشغول به کار شدند.

در زمان جنگ هزاران هکتار از زمین‌ها مورد هجوم دشمن قرار گرفته و مین گذاری شده بودند و برخی از مدیران و افرادی که در حال حاضر در جامعه فعال هستند برای خنثی کردن آن‌ها به میدان آمدند. امروز نیز این مدیران و نیرو‌های جهادی هستند که در بازسازی کشور و توسعه آن فعالیت می‌کنند.

در زمان جنگ حدود سه و نیم میلیون نخل را از دست دادیم که متولیان کشاورزی آن‌ها را احیا کردند.

پس از خرمشهر حدود چهار سال استاندار خوزستان بودم. در آن زمان اوضاع خوزستان بسیار حساس و استراتژیک بود. خوزستان نیز باید پس از این هشت سال جنگ بازسازی می‌شد. مردم و مدیران برای بازسازی خوزستان مشغول به کار شدند و نخبگان و دانشمندان نیز دست به دست هم دادند تا بتوانند خوزستان را آباد کنند. عشق و علاقه آن‌ها را در آن چهار سال در خوزستان را دیدم و آن چیزی که در توان داشتم را انجام دادم. کار کردن در خوزستان برای مردمی که هشت سال درگیر جنگ بودند یک افتخار برای من بود.

در سال ۱۳۷۶ بود که ماموریت من در استان کرمانشاه آغاز شد. این استان نیز مانند خوزستان نیاز به بازسازی داشت و مردم آنجا نیز با همکاری مدیران و مسئولان به بازسازی این شهر مشغول شدند. بعد از آن بود که به عنوان معاون عمرانی وزارت کشور منصوب شدم. در این فواصل بود که به اسفراین رفتم و در آنجا رئیس هیأت کارخانه سازی فولاد شدم. در این کارخانه انواع اقسام فولاد تولید می‌شد و پس از آن در مجلس شورای اسلامی مشغول به کار شدم. اواخر دوران نمایندگی مجلس نهم بود که بازنشسته شدم، اما دولت برای اینکه در سیاست کشور به من نیاز داشت مرا فرا خواند و من نیز برای کمک به آن‌ها این درخواست را قبول کردم.

تمام این دوران برای من تجربه و درس بود. ۴۰ سال فعالیت داشتم یعنی از همان روز پیروزی انقلاب اسلامی تا ۲۶ آبان ماه سال ۱۳۹۷ کار کردم. در زمان‌هایی که برای بازسازی و کمک به توسعه کشور شدیدا احساس نیاز می‌شد، از تمام توان خود استفاده کردم.

اولین ماشینی که خریدید چه بود؟

من در زمان استانداری خود یک پیکان داشتم که روزی چند بار با همین پیکان مسیر‌های طولانی را برای خدمت‌رسانی به مناطق طی می‌کردم.

آیا در دوران فعالیت خود تهدید شدید که از ادامه فعالیت دست بکشید؟

بله به صورت نامه و تلفنی تهدید می‌شدم، اما به دلیل علاقه و عشقی که به نظام و انقلاب داشتم، به این تهدید‌ها گوش نمی‌کردم، به خصوص آن دورانی که جنگ و بازسازی بود، چرا که ما جزء کسانی بودیم که در این سال‌ها برای تثبیت نظام تلاش کردیم و همیشه و همواره مورد تهدید دشمنان قرار گرفتیم.

خانواده در این چند سال نسبت به فعالیت شما اعتراضی نداشتند؟

زمانی که به کرمانشاه اعزام شدم تا آنجا خانواده ام همراهم بودند، اما به آن‌ها گفتم که از کرمانشاه دیگر نیازی به همراهی من نیست. احساس کردم که آن‌ها با این حرف من نفس راحتی کشیدند. واقعا همسرم خیلی همراهم بود و در سال‌هایی که در اهواز و خمین بودم، آن‌ها در تهران زندگی می‌کردند. آن‌ها به خاطر علاقه‌ای که به نظام داشتند من را در تمام این سال‌ها همراهی کردند، چرا که همسرم یکی از فعالان عرصه پیروزی نظام و انقلاب بود و به همین دلیل هیچ زمانی مانع فعالیت‌ها و تلاش من نشد.

بیشترین حقوق دریافتی خودتان در کدام سمت بود؟

اولین حقوقی که بنده دریافت کردم مربوط به دورانی بود که معلم بودم و میزان آن حدود ۴ هزار و ۴۰۰ تومان بود. همسرم نیز در آن دوران حدود ۴ هزار و ۱۰۰ تومان حقوق دریافت می‌کرد. ما در همان زمان بود که با همین پول برای مکه ثبت نام کردیم، البته خانواده من و همسرم از نظر مالی در سطح بالایی قرار داشتند، اما زندگی ما به گونه‌ای بود که با همین حقوق‌ها آغاز شد و متکی به خودمان بودیم و از خانواده‌های خود هیچ کمکی دریافت نمی‌کردیم و بالاترین حقوق من مربوط به دوران مدیریتم در استانداری تهران به میزان حدود ۸ میلیون تومان بود. هرچه سمتمان بالاتر می‌رفت، میزان حقوق‌ها نیز افزایش پیدا می‌کرد.

به نظر شما مسئولان و مدیران کشوری چقدر باید حقوق بگیرند تا خیال مردم راحت باشد؟

باید به شکل دیگری به ماجرا نگاه کرد، تهران در زمان انقلاب جمعیت ۲ میلیونی داشت و الان به ۸ میلیون نفر رسیده است، این بدین معناست که وقتی جمعیت شهر این گونه افزایش می‌یابد باید دید که چه کسی کار‌های مورد نیاز برای توسعه جمعیتی کشور را انجام داده است.

در سال‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی میزان کل تولیدی کارخانه فولاد سازی یک میلیون تن بود، اما این مقدار امروز به بیش از ۲۰ میلیون تن رسیده است که باید دید چه افرادی این کار‌ها را انجام دادند، خوب معلوم است که همین مدیران جهادی این کار‌ها را انجام دادند. این مدیر‌ان که از خارج وارد کشور نشدند، مثلا در حوزه انرژی هسته‌ای یا پالایشگاه‌ها یا نانو بررسی کنید چه افرادی دست در کار داشتند. این‌ها همه از افراد همین کشور بودند.

امروز ما با همین مدیران جهادی توانستیم صنعت را به این جایگاه فعلی اش برسانیم و این همه کارخانه و سد ساختیم، البته متاسفانه برخی‌ها حرف‌هایی را علیه چنین مدیرانی می‌زنند که باید از آن‌ها پرسید آیا کسی که سد را طراحی می‌کند و می‌سازد، مدیر جهادی نیست؟

افرادی در دوره‌های تحریم وارد تجارت کشور شدند که نباید ورود می‌کردند و متاسفانه کار به عده‌ای سپرده شد که سنخیتی با جمهوری اسلامی ندارند، مثلا نفت را می‌فروختند و پولش را در جای دیگری خرج می‌کردند یا در خارج نگه می‌داشتند. به نظر شما اگر پول‌های نفت را به مدیرانی که پالایشگاه‌ها و کارخانه‌ها را بازسازی کرده بودند می‌دادند هم این گونه بود یا با آن صنعت کشور را آباد می‌کردند.

متاسفانه افرادی که خود را در ظاهر مدیر تصور می‌کردند، کار را به دست گرفتند و ما هم بخاطر تأمین نیاز‌های کشور به برخی از این افراد میدان دادیم تا پول نفت و پتروشیمی را به کشور وارد نکنند که اکثر این موارد هم در دوران تحریم بود، چرا که در دوران غیر تحریم کارشناس‌ها کار عادی خود را انجام می‌دهند.

پس این موارد ربطی به مدیران جهادی کشور ندارد، چرا که آن‌ها در پست خودت خدمت‌گذار ملت هستند و حقوقی که می‌گیرند براساس دستورالعمل‌های سازمان برنامه و بودجه، دولت و مجلس است. البته در مواردی از سوی برخی از مدیران سوءبرداشت می‌شود، اما این عمومی نیست و اکثر مدیران کشور همان افرادی هستند که کمر به بازسازی کشور بستند و در شرایط سخت امروز هنوز در کارخانه‌های خود کار می‌کنند.

اغلب مدیران کشور امروز کار جهادی می‌کنند، اما متاسفانه برخی افراد هم هستند که از شرایط به نفع خود بهره می‌برند، به طور مثال در بحث واردات خودرو، شخصی خودرو را با ارز دولتی وارد کرد و پس از گران شدن ارز، با سوء استفاده از شرایط قیمت خودرو‌ها را بالا برد و این موضوع هیچ ربطی به مدیران کشور ندارد.

با این وضعیت بحث مدیران ادارات دولتی که مشخص شد، اما یک سری شرکت‌های دولتی وجود دارند که این‌ها مشکل‌ساز هستند و باید برای آن‌ها چاره‌ای اندیشیده شود. البته کار در برخی از مشاغل مانند امور مالیاتی بسیار سخت است، چرا که فعالان این حوزه باید دائم با مردم سروکار داشته باشند، پس باید از نظر مالی تأمین شوند. پس باید آن مدیر یا کارمند مطمئن باشد که با حقوق دریافتی می‌تواند گذران زندگی کند؛ این موارد نیاز به سیاست‌گذاری دارد که نظام این کار را کرده است و هیچ کسی نمی‌تواند سرخود پول دریافت کند، اما اگر فردی هم این کار را می‌کند، باید با او برخورد شود، اما نباید همه مدیران را نجومی بگیر معرفی کرد.

بهترین کار همین بحث سقف گذاری برای حقوق مدیران است که مثلا ۲، ۳ یا ۱ برابر اقشار مختلف کشور حقوق بگیرند، زیرا ما در یک کشور هستیم و در آن تعداد زیادی مدیر داریم و وقتی گفته می‌شود مدیران نجومی بگیر، این اسم تمام مدیران را شامل می‌شود، چرا که افکار عمومی تک تک مدیران را نمی‌شناسند.

سیستم مدیریتی کشور باید به گونه‌ای باشد که هر مدیر وقتی صبح سر کار می‌آید بداند پایان ماه چه میزانی حقوق دریافت می‌کند و اگر از این میزان راضی نبود در جای دیگری کار کند، مدیری که دنبال ثروت و زندگی با سرمایه فراوان است باید در بخش خصوصی فعالیت کند چرا که در بخش دولتی حقوق مشخص است و نمی‌شود آن زندگی با رفاه خوب را ایجاد کرد.

اگر در این مسائل دقت شود مدیریت کشور مقتدر می‌ماند و با قاطعیت کار می‌کند و با شجاعت با فساد‌ها و کمبود‌ها مبارزه می‌کند، اگر کسی ناکارآمد است باید کنار گذاشته شود و آن افرادی که کارامد هستند تشویق شوند، در ضمن اگر گفته می‌شود مدیران کشور نالایق هستند پس بعد از ۴۰ سال عمر انقلاب که می‌گوییم کار‌های فراوانی شده چه افرادی این کار‌ها را انجام داده اند.

مدیران امروز کشور افرادی هستند که جنگ و تحریم را پشت سر گذاشتند البته برخی افراد هم در این زمان وارد شدند که نه جنگ و نه تحریم را دیدند و پست‌های کلیدی را در دست گرفتند که اکثر این افراد هم در دوران تحریم به سمتی رسیدند، این دورانی بود که ما باید بیشتر حواسمان را جمع می‌کردیم.

صحبت‌های عده‌ای هم درباره مدیران در این خصوص است وگرنه این همه پیشرفت در حوزه‌های مختلف توسط مدیران دولت‌ها انجام شده است، البته برخی افراد سودجو هم در این بین وارد شدند که باید تلاش شود از این پس چنین اتفاقاتی رخ ندهد.

مدیر‌ان کشور از رده‌های پایین حرکت و رشد می‌کنند و وقتی به پست‌های عالی می‌رسند و کار را می‌شناسد که این موضوع باعث می‌شود که کمتر مشکل و گره در مسیر ایجاد شود، اما آن مدیرانی که گرفتار می‌شوند بخاطر بلد نبودن کار و ارجاع آن به شخص دیگر است و این پاس کاری موجب ناکارآمدی می‌شود، ما باید به این سمت برویم که از مدیران تخصصی و شایسته استفاده کنیم.

عمده اتفاقات از همین ناکارآمدی مدیران است که باعث می‌شود پول کشور با اختلاس و دزدی همراه شود، ما در بازار تهران افرادی را داشتیم که در شرایط امروز کالا را با ۱۰ درصد سود عرضه می‌کردند، پس چرا کار را به این افراد نسپاریم؟

اکثر اختلاسگران افرادی هستند که با این شیوه ناکارآمد رشد کردند و در جایگاهی قرار گرفتند.

آقای مهندس چرا در دوران شما برگزاری انتخابات به صورت الکترونیک انجام نشد؟

ما برای این کار امکانات را فراهم کردیم و آموزش‌های لازم داده شد، اما شورای نگهبان متقاعد نشد که می‌توانیم این گونه انتخابات را برگزار کنیم و اجازه داد رای گیری به صورت الکترونیک محدود و در برخی نقاط برگزار شود، این هم بخاطر دغدغه شورا برای برگزاری درست انتخابات بود.

برای این کار شورای نگهبان چند کارشناس داشت که باید در این زمینه متقاعد می‌شدند که بعضی از این کارشناسان متقاعد شدند و برخی نه و سوالاتی داشتند که منجر به عدم متقاعد شدن کل اعضای شورای نگهبان شد.

از زمان آقای احمدی نژاد پرونده‌های مالی وجود داشت که هنوز باز هستند، به نظر شما روند این پرونده‌ها چه می‌شود؟

پرونده‌ها توسط دستگاه قضایی پیگیری می‌شود و من هم خیلی به این دستگاه و روند‌های آن وارد نیستم.

شما در سال ۸۱ سرپرست شهرداری بودید، از نظر شما شهرداران پیش از شما عملکرد بهتری داشتند یا شهرداران فعلی؟

من ۴ ماه سرپرست شهرداری بودم که این زمان زیادی نبود، اما به نظرم توانستیم خیلی از پروژه‌های شهرداری را در آن ۴ ماه ساماندهی کنیم؛ من معتقدم شهرداری و شورای شهر باید برای قوانین شهر وقت بگذارند و قوانینی که دست و پا گیر است را اصلاح کنند، تا کار‌ها سرعت پیدا کند.

به طور مثال ما در قانون شهرداری‌ها قوانینی داشتیم که باید عوارض نوسازی پرداخت شود و از این میزان ۱۰ درصد برای حقوق‌های اداره نوسازی شهرداری و ۹۰ درصد به کار‌های عمرانی شهر اختصاص یابد، در زمان جنگ برای جلوگیری از این افزایش جلوی افزایش نوسازی را گرفته بودند؛ قبل از جنگ ۴۰ درصد هزینه‌های عمرانی از عوارض نوسازی بود.

زمانی که بنده به عنوان معاون عمرانی وزیر کشور منصوب شدم، این میزان به زیر ۱ درصد و حدود ۹ دهم درصد رسید و ما تصمیم گرفتیم که این میزان افرایش باید، اما دولت مخالف این موضوع بود که با صحبت‌ها عوارض نوسازی در ۱۰ سال افزایش پیدا کرد و امروز هم بخشی از درآمد شهرداری‌ها از همین بخش است.

در یک مورد دیگر، جریمه نبستن کمربند ایمنی خودرو ۵۰۰ تومانی بود و افراد بخاطر مبلغ کم تخلف می‌کردند و ما تصمیم گرفتیم میزان جریمه‌ها را متعادل سازی کنیم. قصد ما جریمه کردن افراد نبود، بلکه قصد ما این بود که هیچ فردی تخلف نکند.

این‌ها کار‌هایی بود که ما می‌توانستیم انجام دهیم و الان هم می‌شود کار‌هایی را انجام داد، در حال حاضر شهرداری باید نسبت به قوانین وقت بگذارد و به شورا یا حتی به شورای عالی استان‌ها که می‌توانند به مجلس لایحه ارائه دهند، پیشنهاد‌های خود را ارائه کند و هم می‌تواند قوانین مانع کار را کنار بزند و مدیران هم می‌توانند اشکالات پروژه‌های انجام شده و گام‌های برداشته شده را پیدا و حل کنند، چرا که قرار نیست همه تصمیماتی که گرفته می‌شود بی عیب باشد.

ما باید یک گروهی داشته باشیم که اقدامات را رصد کنند و ایرادات کار را گزارش کنند تا در گام بعدی اصلاح شود، در شهرداری‌ها به عقیده من از آن زمانی که شورا‌ها فعال شدند می‌شود از تفکر همه استفاده کرد، چرا که با مردم در ارتباط هستند. پس شورا‌ها می‌توانند در انجام بهتر امور شهرداری‌ها بسیار موثر باشند و در حال حاضر هم با توجه به شرایط مالی؛ شهرداری می‌تواند با کم کردن هزینه‌ها مقداری انضباط مالی را ایجاد کند، شهرداری‌ها حتی اموالی دارند که بخاطر بزرگی شهر از آن خبر ندارند که با فروش آن‌ها می‌تواند بدهی خود را پرداخت کند.

کار دیگری هم که می‌شود انجام داد اولویت بندی طرح‌ها است به طور مثال با افرایش زمان طرح و کاهش هزینه آن می‌توان پول را برای شهرداری فراهم کرد؛ به هر حال هر کاری که در شهر انجام می‌شود باید تخصصی و علمی باشد و از افراد متخصص بهره گرفته شود، چرا که دیگر آنقدر پول وجود ندارد که به همه هزینه‌ها جواب دهد و باید پول را درست و بجا خرج کنیم.

در نزدیکی پایان راه دولت آقای روحانی هستیم، آیا شما فکر کاندید شدن را در سر دارید یا خیر؟

دولت که فعلا چیزی نمی‌شود گفت، الان از انتخابات مجلس که در سال آینده برگزار می‌شود باید حرف زد که دوستان در حال آماده شدن هستند، اما من برنامه‌ای ندارم و تا امروز هم به فکرم نرسیده که کاندید انتخابات شوم، من در این ۴۰ سال به هیچ فردی نگفتم می‌خواهم به فلان ارگان بروم، بلکه به من گفته شد برو و من هم رفتم؛ من برنامه‌ای ندارم، اما تلاش می‌کنیم تا افراد واجد شرایط سر کار بیانید.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد