روزنامه خراسان: سرانجام ساختمان 53 ساله ویران شده پلاسکو آخرین شهید ایثارگر ناجی خود را از آغوش گداخته خویش رها کرد و عملیات آوار برداری از این فاجعه با کوشش وتلاش قابل تقدیر مسئولان ودستگاه های ذیربط به پایان رسید . شهدای جان فشان آتش نشان -که یاد حماسه ایثارگری رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس را در خاطره ها زنده کردند- جاودانه شدندوبر دوش مردم قدرشناس تشییع وبدرقه شدند و پلاسکوی پیر به تاریخ سپرده شد.
اگر چه پروژه های کهنسال پر شماردیگری چون پلاسکو در تهران بزرگ و دیگر کلانشهر های ایران وجود دارد ،که ممکن است بازهم فاجعه بیافریند ،اما من در این نوشتار نه به این پروژه ها و ساختمان ها می پردازم و نه وارد دعوای سیاسی « کی بود کی بود من نبودم »جریان های سیاسی در فاجعه پلاسکو می شوم .بلکه بر آنم تا از « ساختارهای پلاسکویی » ایران سخن بگویم . ساختارهایی که طی قریب به چهار دهه پس از انقلاب ، از تحولات انقلابی و بنیادین مصون ماندند . نگاهی به برخی از این ساختارها می تواند برای متولیان و مسئولان کشور درس آموز باشد :
یکی از این ساختارها بهره برداری بی رویه و بی رحمانه از منابع و داشته های کشور است . همچنانکه پلاسکو بدون توجه به ظرفیت و کالبد آن محل استقرار صدها کارگاه تولید و توزیع پوشاک با هزاران کارگر شاغل گردیدتا فاجعه به آن نقطه پایان گذاشت،درموارد بسیار دیگری نیز همین گونه عمل می کنیم ؛ از خام فروشی نفت تا برداشت بی رویه ازسفره های آب زیر زمینی با هزاران چاه غیر مجاز از مصرف سخاوتمندانه حامل های انرژی تا نامهربانی با جنگل ها ، از فشرده کردن صندلی های هواپیماهابرای برداشت مسافر بیشترتااسراف بی رحمانه در مواد غذایی از استفاده از منابع کشور برای احداث پروژه ها و کالاهای فاقد کیفیت تا تخریب محیط زیست و آلودگی هوا،از کم توجهی به بناهای تاریخی ومیراث فرهنگی تا مدیریت کلانشهرهابا تراکم فروشی و ... همه نشانگر آن است که ساختار بهره برداری ما از منابع و داشته های کشور پیر و فرسوده است و دچار تحول و دگرگونی متناسب با یک جامعه اسلامی نشده است .
یکی دیگر از ساختارهای پلاسکویی کشور ساختار پیشگیری و مدیریت بحران است. نه سیستم پیشگیری از حوادث دارای یک ساختار قابل قبول است و نه مدیریت بحران!
شایدقوانین و مقررات ما در ایمنی ساختمان ها و پیشگیری از حوادثی نظیر زلزله،آتش سوزی ویا حتی سقوط آسانسور در جامعه بلندمرتبه زیست امروز، بسیار محکم و قابل اعتماد باشد اما پایبندی به این مقررات و نظارت بر آنها اصلا راضی کننده نیست و گواه آن حوادث پر شمار در این زمینه است .در مدیریت بحران نیز ساختار قابل اتکایی وجود ندارد و مانند سایر ابعاد مدیریتی بیشتر تابع سلیقه است تا ساختار! رصد مدیریت بسیاری از بحران ها از جمله همین حادثه پلاسکو - که با بسیج تقریباً تمام امکانات آتش نشانی و خدمات ایمنی تهران - قریب به ده روز طول کشید گواه این ادعا ست.ما حتی در مدیریت بحران ترافیک در کلانشهرها پس از یک بارندگی شدید چند دقیقه ای مشکل داریم ! تجهیزات مقابله با بحران ها نیز متناسب با کشور حادثه خیز مان نیست .
در سایر ساختارها هم نوع « پلاسکویی»آن کم نیست . سال هاست که از تحول درآموزش و پرورش وآموزش عالی سخن می گوییم اما هنوز هم آموزش مبتنی بر حافظه است و شکوفایی خلاقیت در حاشیه قرار داردوپرورش نیز دستخوش سلیقه ها ! بسیاری ازارزش های دینی جامعه مانند صداقت ، درستکاری ، امانتداری ، مهربانی، کمک به هم نوع ،ادب در گفتارورفتار، احترام به پدر ومادر، رزق حلال و ... نیزهنجارهای رفتاری در جامعه از جمله؛ وجدان کاری ، انضباط اجتماعی ، فرهنگ رانندگی فرهنگ آپارتمان نشینی وارتباطات اجتماعی و.... می تواند با یک ساختار کارآمد آموزش و پرورش در جامعه نهادینه شودوچون ساختارها برای تحقق این اهداف ناکارآمد است شاهد بسیاری از ناهنجاری های فرهنگی واجتماعی در جامعه هستیم. این کاستی ها به دولت خاصی مربوط نیست ،همه دولت های پس از انقلاب در این باره مسئولیت داشته اند .شعار آن را هم مطرح کرده اند اما ساختار آموزش و پرورش کماکان پلاسکویی وفاقد کارآمدی مطلوب است.ساختارهای فرهنگی کشور هم دورازاین نارسایی هانیست ؛موازی کاری ،اقدامات وشیوه های سلیقه ای ونامشخص بودن نهادهای پاسخگواز مشکلات جدی ساختارهای فرهنگی کشوراست.
ساختار اقتصادی کشور ؛ نظام پولی ، مالی ، بانکی ، مالیاتی ، صادرات و واردات ، تولید و توزیع ، خدمات و ... همه نیازمند نوسازی بنیادین هستند وبسیاری از آن ها میراث گذشته است . بوروکراسی پیچیده و ناکارآمد اداری و دولت های فربه ، رسوخ سوداگری در برخی از فعالیت های بخش خصوصی ،قاچاق تولیدبرانداز کالا و گسترش سیستماتیک مفاسد اقتصادی نشانه های پلاسکویی بودن نظام اقتصادی کشور است واختلاس هایی که هرازچندگاهی در این ساختار معیوب اقتصادی پدید می آید در واقع آتش سوزی های نوبه ای در این ساختار پلاسکویی است که اگر برای آن تدبیری اندیشیده نشود می تواند سرنوشت پلاسکورا برای ساختار اقتصادی کشور رقم بزند .
به ا عتقاد بسیاری از صاحب نظران ،کلید اصلاح ساختار پلاسکویی اقتصادی ایران «شفافیت »است؛ به طوری که فعالیت های اقتصادی آحاد جامعه به ویژه صاحبان قدرت ، منصب و ثروت در هر لحظه قابل رصد باشد .
ایجاد شفافیت در اقتصاد ایران با توجه به سیستمهای موجوددر جهان چندان دشوار نیست، مشروط بر آنکه سه قوه به ویژه مجلس ودولت بدون رودربایستی وبا مجاهدت ومقاومت دربرابر ذینفعان قدرتمند وارد میدان شوند والبته همه آنها علامه حلی شوند! وچاه طمع ومنافع خودرا نخست پرکنند!
عدم شفافیت در ساختار اقتصادی کشور آتشی بر اقتصاد کشور است که بی توجهی برآن بنای پلاسکویی اقتصاد کشور را بر روی کشور آوار خواهد کرد . ساختارهای پلاسکویی منحصر به موارد پیش گفته نیست ،در هرسه قوه ما شاهد ساختارهای کهنه وناکارآمد وپلاسکویی هستیم .نگرش های انقلابی مبتنی بر علم، عقلانیت و اندیشه و دوری از رودربایستی های قبیله ای ، خانوادگی ، حزبی ،سیاسی و گروهی باید ساختارهای پلاسکویی کشور را نشانه روند و قوای کشور به جای پرداختن به دعواهای سیاسی و حاشیه های بی ثمر با دلسوزی برای دگرگونی های انقلابی وبنیادین در ساختارهای اداره کشورتدبیری بیندیشند وتا این ساختارهای پلاسکویی بر سر کشور آوار نشده «اقدام وعمل» از خود نشان دهند.
دیدگاه تان را بنویسید