سدهایی که تاریخ ایران را غرق میکنند
مجریان سدها انگیزه زیادی برای توجه به زیر آب رفتن مناطق تاریخی ندارند. وزارت نیرو در حال حاضر تمام تلاشش را میکند تا خودش را یک شرکت دوستدار میراث فرهنگی معرفی کند. اما چرا مطالعات فقط بین این دو سازمان رد و بدل میشود و ناظر سوم و بیطرفی وجود ندارد؟! ما طی چند هفته اخیر شاهد آبگیری سد گتوند علیا بودیم اما اطلاعاتی از نتایج کاوشها و نجاتبخشیها توسط سازمان میراث فرهنگی منتشر نشد.
دبیر انجمن تاریانا خوزستان گفت: از آن جایی که وزارت نیرو ذی نفع است و مطالعات انجام شده توسط میراث فرهنگی به متولی ساخت داده میشود، این پرسش مطرح است که تا چه حد این مطالعات لحاظ شده و چه تضمینی برای توجه به تبعات آن وجود دارد؟ به گزارش خبرنگار اجتماعی «فردا» ، هنوز چند هفته از آبگیری سد گتوند و به زیر آب رفتن محوطههای تاریخی نگذشته که با خبر شدیم بیش از ۸ سد بزرگ و ۳۰ سد کوچک قرار است در خوزستان و محدوده اطرف آن ساخته شود و لرزه بر تن بهشت باستانشناسی ایران بیفکند. در این زمینه با مجتبی گهستونی دبیر انجمن تاریانا و از فعالان میراث فرهنگی خوزستان به گفتوگو پرداختیم. بیش از ۵۰ سال از زمان آغاز به ساخت اولین سد در ایران میگذرد. به نظر میرسد تا به امروز در مطالعات و سر فصلهای ساخت سد مقوله میراث فرهنگی و مطالعات میراث فرهنگی یک حلقه مفقوده بوده، علت چیست؟ وقتی میگوییم میراث فرهنگی به تنهایی یک سازه تاریخی مد نظر ما نیست بلکه مسائل انسانشناسی و مردمشناسی در محدوده سدها هم میتواند مورد توجه ما باشد. بنابراین اینها یا باید مستندنگاری شود و یا حفظ گردد. متأسفانه در سرفصلهای مطالعاتی سدسازی، سرفصلی برای مطالعه میراث فرهنگی وجود ندارد چون متولیان میراث فرهنگی در این زمینه ضعیف عمل کردند و نتوانستند تا کنون از آن موجودیتی که در محدوده سدها در حوزه میراث فرهنگی و طبیعی وجود دارد؛ دفاع جانانهای بکنند. از طرف دیگر برای سدسازی شوراها و جلسات مختلفی برگزار میشود. یکی از این شوراها، شورای عالی فنی است که زیر نظر معاونت راهبردی نهاد ریاست جمهوری برگزار میشود. باقی سازمانهای اصلی و تصمیمگیرنده در ساخت سد هم در آن حضور پیدا میکنند. یکی از آن سازمانها، سازمان میراث فرهنگی است البته در این میان از اساتید دانشگاه نیز بهره گرفته میشود چرا که ساخت یک سد نیازمند تصمیمگیریهای پیچیدهای است که باید در گفتوگو با خیلی از افراد و سازمانها به نتیجه برسند، ولی اینکه چقدرمقوله میراث فرهنگی مورد توجه است، جای سوال دارد. شما گفتید از سازمان میراث فرهنگی هم در این جلسات دعوت به عمل میآید. پس چرا همچنان شاهد غرق شدن آثار باستانی و تاریخی در آب سدها هستیم؟ این نکته که نماینده حاضر از سوی میراث فرهنگی در چه حد و سطحی از توان کارشناسی است، و اینکه چگونه میتواند با استدلالهای خود اعضای آن شورا را برای حفظ محدوه میراثی و تاریخی تحت الشعاع قراربدهد، نکته قابل بررسی است. از طرفی به نظر میرسد انجمنهای متخصص غیردولتی در زمینه سد سازی که با حوزه میراث فرهنگی کار میکنند مثل جامعه دانشگاهی حق دارند در چنین شوراهایی حضور داشته باشند و شاید در وهله اول لازم باشد ناظری بر این تصمیمگیریهای دولتی وجود داشته باشد. باید برای کارشناسان غیر دولتی هم حق رأی قائل شویم. از سوی دیگر در جلسات شورای فنی غیبت کارشناسان میراث فرهنگی دیده شده و این موضوع هم جای سوال دارد. اگر به صورت جلسهها نگاه شود، چه بسا بتوان تعداد دفعات عدم حضور کارشناسان میراث را در جلسات فنی به صورت کامل درآورد.. تا اینجا صحبت بر سر سدها بزرگی بود که در سطح مطالعاتند. طبق آماری که وجود دارد نزدیک به ۸ تا ۹ سد دیگر در محدوده خوزستان و اطراف خوزستان ساخته میشود. چه باید کرد تا بار دیگر شاهد به زیر آب رفتن آثار نباشیم؟ هرکدام از این سدها مثل پروژه کارون ۲، کرخه ۲ یا سد خرسان سدهایی هستند که یا در خوزستاناند یا بخشی از آنها در خوزستان قرار دارد و یک سری از محوطههای باستانی را در برمیگیرد. سازمان میراث فرهنگی و محیط زیست باید متوجه تبعات آن باشند. از حالا مجوزهای بررسی، شناسایی، کاوش، و نجاتبخشی را از وزارت نیرو به عنوان یکی از مجریان ساخت سد طلب بکنند. چرا که از زمان مطالعه تا بهرهبرداری یک سد فرصت زیادی است و امکان نجاتبخشی هم به خوبی فراهم است. در غیر این صورت اگر ما بخواهیم مدت کمی از زمان پایان سد تا بهرهبرداری از آن به فکر کاوش بیفتیم، نتیجهاش میشود همان اتفاقاتی که در سایر سدها مثل سد کارون ۳ یا سد گتوند علیا در خوزستان افتاد که خیلی از مناطقش هم اکنون به زیر آب رفته و حتی امکان مستندنگاری، کاوش و نجاتبخشی هم پیدا نشده است. ظاهراً حدود ۳۰ سد کوچک دیگر هم در خوزستان در دست مطالعه است، که این سدها در قیاس با سدهای آب نیرو سدهای کوچکی هستند. در مورد آنها آیا سازمان میراث فرهنگی خوزستان اقدامی انجام داده است؟ این سدها بیشتر توسط سازمان آب و برق خوزستان ساخته میشوند، که ممکن است تعدادی از این مطالعات به ساخت بینجامد اما اینکه برای سدها تا چه حد مطالعات باستانشناسی و میراثی لحاظ شده قطع به یقین جای سوال و پاسخ دارد. مطلب مهم دیگر اینکه شورای عالی فنی یک سری مطالعات را از میراث فرهنگی در صورت فشار افکار عمومی و دوستداران میراث فرهنگی طلب میکند. از آنجایی که وزارت نیرو ذی نفع هست و مطالعات انجام شده توسط میراث فرهنگی به متولی ساخت داده میشود، این پرسش مطرح میشود که تا چه حد این مطالعات لحاظ میشود؟ چه تضمینی برای توجه به تبعات آن وجود دارد؟ تضمین زیادی وجود ندارد و به آگاهی و انگیزه مجریان ساخت از تبعات ساخت یک سد بستگی دارد. حال این پرسش پیش میآید که چرا مطالعات سد توسط میراث فرهنگی بلافاصله به مجری ساخت سد داده میشود؟ چرا نباید نتیجه این مطالعات انتشار عمومی پیدا بکند و به گروه ثالث بیطرف دیگری هم داده شود تا آنها قضاوت بکنند؟ چون ممکن است هر اتفاقی بیفتد. مجریان سدها انگیزه زیادی برای توجه به زیر آب رفتن مناطق تاریخی ندارند. وزارت نیرو در حال حاضر تمام تلاشش را میکند تا خودش را یک شرکت دوستدار میراث فرهنگی معرفی کند. اما چرا مطالعات فقط بین این دو سازمان رد و بدل میشود و ناظر سوم و بیطرفی وجود ندارد؟! ما طی چند هفته اخیر شاهد آبگیری سد گتوند علیا بودیم اما اطلاعاتی از نتایج کاوشها و نجاتبخشیها توسط سازمان میراث فرهنگی منتشر نشد. خیلی از محوطهها، گور دخمهها، شیرهای سنگی، تپههای باستانی، خانه عشایر قدیمی، پلها و گذرهای تاریخی و مقابر قدیمی به زیر آب رفتهاند، اما اینکه چه میزان از اینها مستندنگاری یا نجات بخشی شدند، پرسشی است که سازمان میراث فرهنگی باید به افکارعمومی پاسخ دهد. سازمان میراث فرهنگی اگر متوجه شود در محدوده سد، آثاری زیر آب میرود یا محوطههایی از بین میرود، موظف است درخواست مطالعه بکند و آب نیرو و مجری سد باید زمینه لازم را برای این مهم فراهم بکنند. نتیجه این مطالعات مجلداتی است که توسط باستانشناسان تهیه میشود و باید در پژوهشکده باستانشناسی وجود داشته باشد و طبیعتاً حق مطالعه آن باید برای خبرنگاران، دوستداران میراث فرهنگی و متخصصین باقی بماند. از طرفی مهندسین مشاور در حوزه سدسازی یک سری بررسیها در حوزه میراث و محیط زیست میکنند که این بررسیها از نگاه یک مهندس راهسازی، سدسازی یا عمران است. حاصل این مطالعات به دلیل متفاوت بودن نگاه آنها به مسائل میراثی و زیست محیطی در چند برگ جزئی خلاصه میشود. چرا یک موزه از یافتههای باستانشناسی خوزستان در محدوده سدها وجود ندارد؟ میراث فرهنگی میگوید من عاجز از ساخت موزه هستم، اما شرکت آب نیرو الان منابع و امکانات خوبی را در این زمینه دارا است. طبق اطلاعاتی که خودشان دادهاند، روزانه ۱ میلیارد تومان درآمد سد گتوند است الان وظیفه آب نیرو با وجود ساخت این تعداد سد و پروژههای عظیم در قبال تاریخ و هویت ایران چیست؟ باید برای یافتههای باستانشناسی حاصل از کاوشهای اطراف سدها یک موزه در استان خوزستان بسازد، مجوزهای لازم را از پژوهشکده باستانشناسی و سازمان میراث اخذ نماید. الان در اطراف سد گتوند علیا یکسری ماشینآلات وجود دارد که بلااستفادهاند. از طرفی ساختمانهایی هم وجود دارد که دیگر برای آب نیرو کارآیی لازم را ندارد. از این اموال منقول و غیر منقول آب نیرو میتواند در ساخت موزه بهره ببرد. در ضمن با این کار میتواند کاوشهای باستانشناسی و نجات بخشی را تجهیز کند. تعدادی از این ساختمانها را برای ساخت موزه در اختیار قرار دهد و زمینه ایجاد یک موزه خوب و کاربردی را برای نمایش تمام یافتههای باستانشناسی اطراف سدهای خوزستان فراهم آورد.
دیدگاه تان را بنویسید