حضرتی: افزایش قیمت بنزین دمل مطالبات را باز کرد
رییس کمیسیون اقتصادی مجلس و عضو شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا با تشریح روند تصمیمگیری در مورد افزایش قیمت بنزین در این شورا، ضمن ناگزیر دانستن این تصمیم، عدم وجود پیوست رسانهای و عدم هماهنگی با برخی نهادهای موثر مثل مجلس را از نقایص اصلی اجرای این طرح میداند.
خبرگزاری ایسنا: الیاس حضرتی با اشاره به اعتراضات صورت گرفته بعد از اجرای این مصوبه آن را ناشی از مطالبات انباشته شده میداند و معتقد است معترضین عمدتا از آحاد ملت بودند و تعداد خیلی اندکی اوباش و نیروهای آموزش دیده و سازمان یافته بودند و باید حساب آنها را از هم جدا کرد.
مشروح گفتوگوی ایسنا با الیاس حضرتی را در زیر میخوانید:
-شما از خرداد امسال به واسطه ریاست در کمیسیون اقتصادی مجلس عضو شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا شدید، موضوع افزایش قیمت بنزین از چه زمانی و به چه شکل در این شورا مطرح شد؟
هم در مجلس و هم در شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا موضوع اصلاح ساختار اقتصادی و بودجه مطرح شده بود که اولین بخش آن اصلاح حاملهای انرژی بود. ما در مجلس و در شورا جلسات زیادی در این زمینه داشتیم و چند راه برای اصلاح قیمت بنزین و گازوئیل و حاملهای انرژی وجود داشت. یک تعداد نظرشان این بود که برای کنترل مصرف، سهمیه بندی کنیم. یک روش این بود که برای هر ایرانی که کد ملی دارد روزانه یک لیتر بنزین با قیمت هزار تومان در نظر بگیریم و کسانی که این سهمیه را نیاز ندارند آن را در بازار غیر متشکل انرژی عرضه کنند و کسانی که تقاضا دارند آن را بخرند و قیمت هم با عرضه و تقاضا تعیین شود؛ بدون این که دولت دخالتی داشته باشد.
این پیشنهاد در مجلس رد شد و از سوی دیگر در شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا هم مطرح شد و آنجا هم رد شد. حالت دوم این بود که سهمیهی ۶۰ لیتر در ماه به هر خودرو در نظر بگیرد که قیمت آن بین ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ تومان باشد و قیمت آزاد آن هم بین ۲ تا ۴ هزار تومان در نظر گرفته شود. یک حالت دیگر این بود که سهمیه نباشد بلکه بنزین تک نرخی با قیمت ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ تومان پیش بینی شود و حالت دیگر هم همین روالی بود که حالا اجرا شده است.
این پیشنهاد هم طرفداران و مخالفانی داشت. پیش از انتخابات دولت دوازدهم، دولت مخالف آن بود، زیرا میخواست وارد انتخابات شود و بعد از آن هم مجلس با آن مخالف بود، زیرا نگرانیهایی در زمینه انتخابات داشت. این سناریوها برخی در مجلس هم مطرح و رد شد. آقای مصری نایب رئیس مجلس مسئول یارانهها و حاملهای انرژی شد و ۳۰-۴۰ جلسه با کارشناسان وزارتخانهها برگزار کرد بعد از جلسات مفصل، ایشان در جلسه غیر علنی گزارش داد و سناریوهای مختلف را گفت که آخرینش همین بود که اجرا شد.
در شورای هماهنگی سران قوا هم این بحث به کمیتهای به ریاست آقای نهاوندیان سپرده شد و برنامه پنج ساله تنظیم شد. پیشنهاد آنها این بود که امسال ۲۰ درصد به قیمت اضافه شود تا بعد از ۵ سال قیمتها به ۹۰ درصد فوب خلیج فارس برسد. اما در شورا این بحث مطرح شد که ما چطور میتوانیم برنامه ۵ ساله بریزیم در حالی که دولت یک و نیم تا دو سال دیگر بیشتر سر کار نیست؟ بنابراین قرار شد این برنامه برای امسال تنظیم شود و در مورد سال بعد بعدا تصمیم بگیریم.
ابتدا بحث بر سر این بود که ابتدا قیمت بنزین سهمیهای ۱۲۰۰ تومان و قیمت بنزین آزاد ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان دیده شود و در سال بعد قیمت بنزین سهمیهای به ۱۸۰۰ تومان برسد که نهایتا قرار شد ۱۵۰۰ تومان برای بنزین سهمیهای و ۳۰۰۰ تومان برای بنزین آزاد در نظر گرفته شود. نهایتا این تصمیم در شهریور ماه گرفته شد.
-یعنی برای سال آینده هم احتمال افزایش قیمت بنزین وجود دارد؟
بعید میدانم قیمت بنزین سال دیگر افزایش یابد. البته آنچه اکنون اجرا شده مربوط به تا پایان سال است. مصوبات شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا دو ویژگی دارد؛ یکی اینکه باید زمان داشته باشد و به صورت موقتی پیشبینی شود و ویژگی دوم این مصوبات این است که باید به تایید رهبری برسد. حرف دولت این بود که من برای اجرا مشکلی ندارم، زیرا مجلس در برنامه پنج ساله ششم به من اختیار قانونی داده، ولی برای نحوه مصرف درآمد حاصله، مجوزی از دولت به دلیل اینکه عواقب اصلاح قیمت سوخت را میدانست آن را در شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا مطرح کرد. شورا میخواست؛ این که درآمد آن برای تامین کسری بودجه اختصاص یابد یا این پول مستقیما به حساب مردم ریخته شود که مصوبه شورا هم این بود که پول به مردم داده شود. این مصوبه خدمت رهبری رفت و ایشان بعد از مدتی آن را تایید کردند و گفتند سران سه قوه آن را مکتوب بنویسند؛ بنابراین آنچه مربوط به شورای هماهنگی اقتصادی است نحوه مصرف درآمد حاصله است و نه افزایش قیمت بنزین. دولت هم، چون عواقب این کار را میدانست به خاطر هماهنگی آن را در شورا آورد و مطرح کرد.
-انتقاداتی به نحوه اجرای این تصمیم وجود داشت که برخی انتقادات از سوی مراجع رسمی مثل مجلس مطرح شد، دلیل طرح این انتقادات چه بود؟
کار به این بزرگی حتما باید در سطح نخبگان جامعه و موثرین بررسی میشد و توجهیات کامل و وسیعی صورت میگرفت، خصوصا راجع به مجلس. در واقع مجلس هم غافلگیر شد همچنان که نهادهای مختلف و ائمه جمعه هم از آن خبر نداشتند و این از نقایص اساسی کار بود. مجلس در این ماجرا احساس کرد که به هیچ گرفته شده است. البته بخشی از تقصیر متوجه مجلس بود که به دولت اختیار داده بود قیمت بنزین را طی ۵ سال افزایش دهد. البته من معتقدم موجی که ایجاد شد تنها به خاطر بنزین نبود بلکه مطالبات انباشتهای در کشور وجود دارد. باید در این داستان حتما با افراد مختلف مخصوصا مجلس هماهنگی میشد.
در مورد مجلس فشار از طرف موکلین هم بیشتر شده و همین باعث شد که نمایندگان هم در ابتدا به این تصمیم واکنش نشان دهند. مجلس هم فراموش کرده بود که به دولت اختیار داده است. در شهرستانها مردم به نمایندگان میگویند پس شما چه کار میکنید. طرحهای دو و سه فوریتی هم از سوی نمایندگان تهیه شده بود، اما چیزی پیش نرفت. من معتقدم افزایش قیمت بنزین در واقع دمل مطالبات را باز کرد. اینها قدری به ضعف مدیریت و بالاتر از آن تناقضات در ساختار سیاسی بر میگردد.
-شما خودتان مدیرمسوول یک روزنامه و فردی رسانهای هستید، آیا فکر میکنید در جریان اجرای این مصوبه رسانهها به اندازه کافی توجیه شده بودند؟
غیر از تلویزیون بقیه رسانهها در جریان این تصمیم نبودند. صدا و سیما در جریان بود و به آنها دستور داده شده بود که برای توجیه این کار تمهیداتی بیندیشند، اما متاسفانه کار خیلی ضعیفی در سطح پایینی انجام شد. من معتقدم عدم وجود نبود پیوست رسانهای از ضعفهای مصوبه اصلاح مصرف سوخت بود، حداقل سه ماه کار رسانهای نیاز بود. پیوست رسانهای جزو ضعفهای این کار بود. به نظر من حداقل سه ماه نیاز به کار رسانهای بود و باید همه رسانهها اعم از خبرگزاریها، سایتها، روزنامهها و مجلات و افراد شاخص رسانهای از این موضوع خبردار میشدند. دلیلی نداشت آنها را نامحرم بدانیم. میشد در یک مدت زمانی مشخص ضرورت این کار به بحث گذاشته شود.
ما دو نوع حاشیه نشینی داریم؛ یکی حاشیهنشینی فیزیکی، که محرومین، مستضعفین، پابرهنگان، بیکاران، بیپناهان و افراد بیسرپرست هستند و شغل و درآمدی ندارند و زندگی سختی دارند و یک نوع حاشیه نشین هم بخش روشنفکر و هنرمند جامعه است که احساس میکند به هیچ انگاشته شده و قلم، تحلیل، فیلم یا تئاترش نادیده گرفته میشود. این عدم توجه و به حاشیه رانده شدنها باعث دلخوری شدید و کینه شده و هر دوی این نوع حاشیه نشینی برای جامعه خطرناک است.
-ارزیابی شما از اعتراضات مردمی به مصوبه اصلاح قیمت بنزین چیست؟ آیا انتظار این واکنش را از جامعه داشتید؟
هر تصمیم متمم و مکملهایی دارد. این تصمیم در حکومتی گرفته شده که متعلق به همه مردم است پس باید برای مردم شخصیت قائل شویم حرف آنها را با دقت بشنویم و فضای اعتراض و نقد را فراهم کنیم.
لازم است بابت حوادث تلخی که بعد از این ماجرا پیش آمد و تعدادی از هموطنان در لباس بسیج، سپاه، نیروی انتظامی و همین طور از بین معترضین کشته شدند تسلیت بگویم. اینها جوانانی بودند که به هر دلیل و با هر ذهنیتی اعتراض داشتند و اعتراض خود را در قالب ورود به تجمعات که بعضا با تحریک برخی از افراد برای حمله به اماکنی مثل بانکها و ادارات همراه بود، ابراز داشتند.
ما هم معتقدیم کسانی که در این ماجراها حضور داشتند عمدتا از آحاد ملت و افراد معترض بودند و تعداد خیلی اندکی تحتحساب معترضین را باید از اوباش و نیروهای آموزش دیده و سازمان یافته جدا کرد. عنوان اوباش و نیروهای آموزش دیده و سازمان یافته بودند که نباید حساب آنها را با هم خلط کرد. کسی که لیدر بوده و به یک پادگان حمله کرده با مجموع جوانان بیکار یا با درآمد پایین که به دلیل فشار فقر اعتراض کردند از یکدیگر جدا هستند. ما به همه خانوادههایی که عضوی از آنها کشته شده یا در این حوادث آسیب دیدهاند همدردی میکنیم.
به هر حال کسانی بودند که فکر میکردند با بالا رفتن قیمت بنزین زندگیشان آشفته شده است. تعدادی از مردم به خاطر بیکاری، خودروی ارزان قیمتی خریده بودند و با آن مسافرکشی میکردند اینها حالا سرگردان شدهاند و امکان امرار معاش از این طریق را ندارند. لازم است وزارت نفت و ستاد تنظیم سوخت برای کسانی که درآمدشان از محل رانندگی در داخل و بیرون از شهر بوده فکر کنند. البته وضعیت تاکسیها، آژانسها و اسنپ و تپسی در چارچوب قانون مشخص است، اما صدها هزار نفر دیگر هستند که از طریق مسافر کشی روزگار میگذرانند.
نگرانی مردم در این ماجرا فقط بنزین نبود و این خشم و عصبانیتی که مردم بروز دادند تنها در بنزین خلاصه نمیشود. بلکه ریشه آن در تصمیمات و سیاستهای غلط ما در طول دهههای گذشته و دولتهای قبل و تصمیمات همین ایام است؛ که باعث شده روز به روز زندگی مردم لاغرتر و درآمدها کم اثرتر شود و مردم فقیر شوند. خصوصا تحصیلکردگان که سهم بیکاری آنها بیش از همه است. جوانهایی در این تجمعات حضور پیدا کردند که علت اعتراض آنها بی عدالتی و جوانانی در تجمعات حضور پیدا کردند که علت اعتراض آنها بیعدالتی و شکاف اجتماعی بود. شکاف اجتماعی بود. اینها کسانی بودند که برای گرفتن ۲ میلیون وام مشکل داشتند. بسیاری از آنها به دلیل مشکلات اقتصادی امکان ازدواج هم نداشتند. من پیشنهاد میکنم مجموعه حکومت و دولت نسبت به این موضوع باب جدیدی باز کنند. اگر تصمیمی در حکومت درست و غلط بجا یا نابجا باعث عکس العملهایی میشود و اتفاقی میافتد حکومت باید برای آن برنامه داشته باشد.
البته یک کاری هم در زمان آقای احمدینژاد انجام شد که کار درستی بود. ایشان دو ماه پول را برای مردم ریخت و البته غیر قابل برداشت بود. شاید اگر چنین تصمیمی گرفته میشد از شدت اعتراضات کاسته میشد.
-فکر میکنید در مورد برگزاری تجمعات و اعتراضات چه خلائی وجود دارد و چه چیز باعث میشود که اعتراض به یک تصمیم اقتصادی جنبه امنیتی پیدا کند؟
وزارت کشور اخیرا اعلام کرده که برای اعتراض ۱۰ جا را پیش بینی کرده، این قدم خوبی است و عیبی ندارد، ولی فقط مساله مکان نیست و مقدماتی نیاز دارد. وقتی ما نظام حزبی را برنمیتابیم و نظام رسانهای را هم بر نمیتابیم مرجعیت رسانه به خارج از کشور منتقل میشود و به دنبال آن سیاستمداران مرجع هم به خارج از کشور منتقل میشوند. تا دیروز یک تحلیلگر سیاسی در داخل حرفش پژواک پیدا میکرد، ولی امروز کاری کردیم که حرف اینها هم دیگر شنیده نمیشود.
حالا باید ببینیم تحلیلگران رسانههای آن طرف مرز، بر اندازان و ترامپ چه میگویند. در این سالها سعی شد احزاب کوتوله نگه داشته شوند و احزابی که امکان سازمان دهی دارند اجازه رشد پیدا نکردند. آن وقت است که ما حرکتهایی را در قالب شورش بدون سر و رهبری و بدون ایدئولوژی و بدون چارچوب شاهد هستیم. در حالی که قاعدتا حزب باید درخواست راهپیمایی و تجمع کند، اطلاعیه و بیانیه بدهد و مسئولیت بپذیرد. الان به چه کسی میخواهند مجوز دهند؟ احزاب ما اصلا بلد نیستند این کار را انجام دهند. در خیلی از کشورها برای این که مرجعیت رسانه و روشنفکران و حتی مخالفین به خارج از کشور نرود یک کانال به آنها میدهند، ولی ما به دنبال این چیزها هم نیستیم، زیرا برای مخالفین رسمیت قائل نیستیم. اصلاح طلبان که نجیبترین منتقدان دولت و حکومت هستند صلاحیتشان مثل برگ ریزان رد میشود. طبیعی است که مخالفان دیگر به رسمیت شناخته نمیشوند. تجربه اخیر نشان داد ما حکمرانی بلد نبودیم. نحوه اجرا و اطلاع رسانی دربارهی یک تصمیم در واقع هم مقدمه چینی مساله است. یک تصمیم خوب با اجرای بد خراب میشود، در حالی که یک تصمیم بد با اجرای خوب درست میشود. اما متاسفانه در بحث اطلاع رسانی و فرهنگسازی تعلل شد.
-شما در صحبتهایتان گفتید که ضرورت اصلاح قیمت بنزین امری ناگزیر بوده؟ پیشینه این تصمیم چه بود؟
سالهاست دربارهی حاملهای انرژی و راههای جلوگیری از قاچاق آن صحبت میشود. صاحبنظران زیادی از چپ ترینها تا راستترینها اتفاق نظر دارند؛ که قیمتها را نباید به صورت مصنوعی پایین نگه داریم. مثلا نباید سالها پایمان را روی فنر قیمت ارز بگذاریم و آن را به صورت تصنعی ثابت نگه داریم، زیرا یک دفعه این فنر میپرد و تمام معادلات به هم میریزد. اگر قرار باشد افزایش قیمتی باشد و متاثر از تورم شود باید مدیریت شود. همچنان که در همه دولتهای گذشته ارز دچار تغییراتی در قیمت شد. گاهی داوطلبانه مثل سه دولت اول و به شکل مدیریت شده و یکی زمانی مثل دولت آقای احمدینژاد که قیمت دلار از هزار به ۳۲۰۰ تومان افزایش پیدا کرد یا در دولت آقای روحانی که مدتی روی ۳۴۰۰ تومان نگه داشته شده بود، اما یک دفعه تا ۱۸ -۱۹ هزار تومان افزایش یافت و حالا با تدابیر بانک مرکزی مدتی است تثبیت شده است. اما الان هم بحث دربارهی دلار ۴۲۰۰ تومانی وجود دارد که آیا باید آن را برای کالاهای اساسی نگه داریم یا نه؟ خیلیها معتقدند ارز کالاهای اساسی هم باید آزاد شود و ما به التفاوت آن به مردم کوپن داده شود. زیرا مفسدههایی دارد که قابل کنترل نیست. در خصوص حاملهای انرژی هم این بحث تازگی ندارد. در سال ۹۳، قیمت بنزین از ۷۰۰ به ۱۰۰۰ تومان افزایش یافت. پیش از آن در دولت آقای احمدینژاد یک بار از ۱۰۰تومان به ۴۰۰ تومان و یک بار از ۴۰۰ تومان به ۷۰۰ تومان افزایش یافته بود. ما در مورد حاملها ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان داریم. آیا باید این وضع را ادامه دهیم؟
یکی از مسائل مهم اسراف در حاملهای انرژی است و همین ارزان بودن باعث شده که ما فشاری نیاوریم تا سوخت خودروها از ۱۳ درصد پایینتر بیاید در حالی که در دنیا میزان مصرف سوخت خودروها ۴-۵ و حداکثر ۶ درصد است. این باعث میشود موتور خودرو سوخت اضافه مصرف کند و طبیعا آلودگی بیشتری را هم شاهد هستیم. یا نیروگاههای ما که گازی در اختیار دارند که شبه رایگان است و مصرف آنها وحشتناک بالا است یا برای صنایع پتروشیمی با قیمت کم، گاز به آنها داده میشود. این در حالی است که در ترکیه خوراک پتروشیمی با دو سه برابر قیمت ایران داده میشود و محصول نهایی آنها هم ارزانتر است. ما به خاطر زیاد بودن انرژی فکری نکردیم که مصرف را بهینه کنیم.
یک مساله دیگر مصرف زیاد منابع است، ما در روز ۱۱۰ میلیون لیتر بنزین تولید میکنیم که ۹۵ تا ۱۰۰ میلیون لیتر آن مصرف میشود. البته در همین مدت مصرف روزانه سوخت بنزین از ۸۹ میلیون لیتر به ۷۵ میلیون لیتر رسیده. حتی اگر این را به نسبت جمعیت کل کشور حساب کنیم مصرف سرانه ما جزو کشورهای اول است. مقدار مصرف چین هم با آن میزان جمعیت به اندازه ما نیست. در این شرایط اگر مثلا دو سال دیگر مصرف ما بالاتر برود ناچار به واردات بنزین هستیم. در زمان آقای احمدینژاد ما به زور بنزین وارد میکردیم. این برای ما سرشکستگی است که بخواهیم بنزین وارد کنیم، ضمن این که الان دیگر چنین امکانی وجود ندارد.
نکته دیگر این است که یارانههای سوخت به گونهای در نظر گرفته شده که کسانی که خودرویی دارند سهم بیشتری از ارزان بودن آن دارند و ۵۰ درصدی از مردم که خودرو ندارند بهشان ظلم میشود.
اوضاع اقتصادی و نگرشهای غلط همچنین باعث شده که بخشی از جامعه حاشین نشین محروم و ضعیف شوند که باید اقدام فوری برای آنها صورت گیرد. حکومت باید برای این افراد فکری بکند. در عین حال اگر قرار باشد اقدام درستی صورت گیرد نیاز به یک نوع جسارت وجود دارد، زیرا جراحی بدون درد امکان پذیر نیست. اگر کسانی معتقد به اصلاحات اقتصادی و جراحی اقتصادی هستند باید برای درد آن هم ملاحظهای داشته باشند. در سالهای گذشته اصلاحات
-این اصلاحات اقتصادی به چه شکل باید اعمال شود؟
در حال حاضر آموزش و پرورش ما نیاز به ۱۰ هزار میلیارد تومان پول دارد. بخش بهداشت و درمان خصوصا بیمارستانهای دولتی که محل رجوع اقشار محروم و مستضعف هستند به ۱۵ هزار میلیارد تومان پول نیاز دارند؛ و برای حمل و نقل شهری، نیز باید رقمی در نظر گرفته شود. همچنین برای این که اقتصاد ما از رکود در بیاید و اشتغال ایجاد شود باید عدد بودجه عمرانی از ۶۰ هزار میلیارد تومان به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان افزایش یابد.
فرض کنید دریافتی یارانه مردم از ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان هم دو برابر شود و برای روزانه ۲۰۰۰ کالری برای بیش از ۸۰ میلیون نفر کوپن یا کارت در نظر گرفته شود. مجموعه اینها بودجه کلانی را میخواهد میتوانید اسمش را سیاستهای صرفه جویی در بخش بنزین گازوئیل، برق و گاز خانگی بگذارید. مجموع این نیازها با ۲۰۰ تا ۲۵۰هزار میلیارد تومان قابل حل است. اولین کار در این زمینه صرفه جویی است. آقای اردکانیان وزیر نیرو بی سر و صدا یک الگوی مصرف را برای برق تعریف کرد که تشویقی برای کاهش مصرف است. در مورد گاز و آب هم میتوان همین کار را کرد.
ما میتوانیم از قبل صرفه جویی در بنزین و گازوئیل روزانه ۵۰ تا ۸۰ میلیون لیتر صرفه جویی کنیم که در این در سال ۱۰ میلیارد دلار درآمد ایجاد میکند. در برق و گاز و آب هم میتوان برای صرفه جویی برنامه ریزی کرد. همچنین در سال ۴۰ میلیارد دلار واردات از گمرکات با ارز ۴۲۰۰ تومانی داریم که ۱۰ میلیارد دلار آن مربوط به حوزه دفاعی و اقلام ضروری است و مابقی میتواند با ارز نیمایی یعنی حدود ۸۰۰۰ تومان محاسبه شود که همین یک قلم ۱۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد ایجاد میکند. ما همچنین ۴۵۰ هزار میلیارد تومان در سال به سپرده گذاران سود میدهیم. اگر جمعا ۲ درصد سود سپرده گذاران را پایین بیاوریم ۴۰ هزار میلیارد تومان هم از این جا عاید میشود. همچنین در دنیا رویهای به اسم اوراق وجود دارد که مثل بورس و بانک است. آنچه ما در ایران به عنوان اوراق استفاده میکنیم البته روش قدیمیتری است. میتوان اوراق قرضه، بین ۱۰ تا ۳۰ سال با بهره بالاتر منتشر کرد. این در واقع استفاده از منابع مردم و مشارکت دادن مردم در ادارهی کشور است که باید مکانیزمی برای آن تعریف کرد تا مردم به میدان بیایند. ما از قبل فروش اوراق میتوانیم تا ۲۰۰ هزار میلیارد تومان پول به دست بیاوریم. این کارها نیاز به شجاعت و انعطاف دارد. نباید همه چیز را امنیتی ببینیم. گاهی ما خودمان زمینههایی را ایجاد میکنیم که دیگران سوار بر موج میشوند. آنها عددی نیستند که بخواهند در کشور ما موج ایجاد کنند، اما این توانایی را دارند که روی موجی که ایجاد شده سوار شوند. ما باید به سمتی برنامه ریزیهای دقیق در این زمینه برویم و با مردم صحبت کنیم.
-چه تغییر رویکردهایی در این زمینه مورد نیاز است؟
من آرزو داشتم در چهلمین سالگرد انقلاب بزرگان ما کمیتههایی برای بازبینی و آسیب شناسی چهل سال گذشته تشکل دهند. باید به عقب برگردیم و ببینیم راه طی شده چطور بوده است. آیا بی عیب و نقض بوده؟ اگر عیب و نقص اساسی داشته که داشته باید برای حل آن فکری بکنیم. الان ناامیدی مردم یک مساله اساسی است. همین نشان میدهد یک جای کار عیب دارد. ما در عرصهی بینالمللی هم جزء کشورهای منزوی هستیم. فلان کشور نفت ما را مخفیانه میخرد و روسیه که رفیق استراتژیک ما است میترسد از ما نفت بخرد. ما باید رویکرد چهل ساله گذشتهمان را بررسی کنیم و ببینیم آیا آرمان یا آرزوهای ما غلط بوده یا آرمانها درست بوده و ساختاری که قرار بود ما را به مقصد برساند اشکال داشته است.
ما دچار تناقضات اساسی هستیم. ۴۰ سال است نمیتوانیم از وابستگی به نفت رها شویم. اگر علاقمندیم جمهوری اسلامی باقی بماند باید ساختارها را اصلاح کنیم و نگرشها را درست کنیم. آیا این موضوع که زنان به ورزشگاه بروند یا نه
موضوعی که باید هنوز حل نشده بماند؟ ما حتی مشکل چهارشنبه سوری را در این کشور نمیتوانیم حل کنیم و روز به روز تفسیرهای سخت گیرانه و تنگ نظرانهتری را شاهد هستیم. در این انقلاب اصلیترین پایگاه نظام محرومین و مستضعفین بودهاند. حالا بعد از ۴۰ سال این مسئولیت به عهده ماست و نیاز به یک تغییر رویکرد داریم.
دیدگاه تان را بنویسید