فرماندهی که سرش را در ازای سه قِران جدا کردند +تصاویر
پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ توسط رضا خان، زندگی کلنل «محمد تقی خان پسیان» تنها رقیب نظامی رضا خان به مخاطره افتاد و عاقبت کینه رضا خان باعث شد سر فرزند وطندوست ایران در ازای تنها سه قِران جدا شود.
خبرگزاری فارس: کلنل «محمد تقی خان پسیان» فرمانده ژاندارم خراسان بود که خبر کودتای رضا خان به او رسید. کلنل درمدت کوتاهی که ژاندارم خراسان بود، توانست اوضاع نابسامان مشهد را سامانی ببخشد و خدمات برجستهای را دراین شهر داشته باشد؛ اما درهمان دوران «قوام السلطنه» نیز والی خراسان بود، شخصی که کودتا به او گره خورد. قوام السلطنه در مدتی که والی خراسان بود توانست با اجاره املاک مزروعی و مستغلات آستان قدس، سرمایه هنگفتی را اندوخته کند البته با قدرت گرفتن سید ضیائ الدین طباطبایی قدرت و آزادی قوام السلطنه به خطر افتاد وبه دستور سید ضیائ الدین، کلنل، قوام السلطنه را تحت الحفظ به تهران فرستاد. با اینکه قدرت، رشادت، نفوذ و محبوبیت کلنل در مشهد آنقدر بود که میتوانست حاکم مشهد شود، اما با دسیسه قوام السلطنه و کینه رضا خان کلنل به دست قزاق هاو اجیر شده رضا خان به شهادت رسید.
وطن پرستی را به ارث برده بود
محمد تقی خان پسیان، فرزندی از خانوادهای تاریخی و ریشهدار ایرانی و کرد تبار بود اجداد او اهل قفقاز بودند. قفقازقبل ازعهد نامه گلستان بخشی از ایران بود. اما بعد از ماجرای عهدنامه «گلستان» اجداد محمد تقی خان نتوانستند تحت سلطه روسها زندگی کنند و در مخالفت با تجزیه ایران و اینکه نام ایرانی روی آنها بماند همه داروندارخود را گذاشته و به تبریز آمدند. این حس وطن پرستی تا آخرین لحظه زندگی محمد تقی خان که ۳۰ سال بیشتر زندگی نکرد با او بود. مردی که در مدت کوتاه زندگی توانسته بود عناوین و القاب قابل اعتنایی را کسب کند با اینکه او مرد جنگ و آموزش دیده درمدرسه نظام بود، مرد علم و اهل قلم نیز بود. شاید همینها باعث کینه و حسادت رضا خان نسبت به او شده بود.
کلنل رقیبی برای رضا خان
محمد تقیخان هم به تاسی از اجداد خود و حس وطن پرستی که داشت با قرار گرفتن در دوران مشروطه و هنگام «جنگ جهانی اول»، هم صدا با ملّیون به مبارزه علیه روسها بلند شد و نام او همواره در کنار شجاعان تنگستان و میرزا کوچک خان جنگلی قرار گرفت. افرادی که با تجذیه ایران کاملا مخالفت میکردند و دست از مبارزه بر نمیداشتند تا دست بیگانه از کشور کوتاه شود. در این بین آوازه شجاعت کلنل در گوشه و کنار کشور پیچید از همان موقع بود که رضا خان او را رقیب خود احساس کرد. به طور اتفاقی آنها در یک شهر کنار هم قرار گرفتند. اواخر جنگ جهانی اول بود پسیان فرماندهی گردان در همدان را برعهده داشت و رضا خان فرمانده قزاقهای همدان بود. وقتی پسیان در حمله معروف «مصلی» روسها را خلع سلاح کرد و همدان را ازمنطقه نفوذ نیروهای روسیه خارج کرد، به قزاقها میگوید: «شما اگر چه در مقطعی با روسها همکاری داشتید، اما چون ایرانی هستید اسلحه تان را زمین بگذارید» رضاخان از این کار امتناع میکند و پسیان به رضا خان میگوید: «تو شرف ایرانی نداری.» و همین اتفاق کینهای از کلنل در دل رضا خان میکارد که به محض قدرت گرفتن بساط از میان برداشتن او را فراهم میکند.
قطرات خونم ایران را ترسیم میکند
در همان جنگهای جنگ جهانی اول بود که کلنل آسیب میبیند و برای درمان به آلمان میرود. آلمان برای اونقطه عطف زندگی اش میشود تا بتواند در حوزههای هنری و علمی رشد بیشتری داشته باشد. دراین مدت او چندین کتاب را ترجمه میکند و به زبان آلمانی مسلط میشود حتی از او به عنوان اولین بنیان گذار سرودملی ایران نام میبرند. از مهارتهای ویژه او میتوان به مهارت خلبانی اش اشاره کرد که عنوان اولین خلبان ایران به او اطلاق شده است. مجسمه او و هواپیمایش هم اکنون در شهر تبریز نصب شده است. به محض اینکه کلنل ازآلمان به ایران بازگشت بهعنوان فرمانده ژاندارمری به مشهد فرستاده شد و طی چند ماه در مقابل کودتای رضا خانی قد علم کرد و لقب شورشی براو نشست. در نامههایی که به قلمش بهجامانده بهصراحت نوشته است «من ایران و ایرانی را نهفقط دوست داشته بلکه پرستش میکنم و مرا اگر بکشند، قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد نمود.»
دشمن کلنل درزندان به قدرت رسید
کلنل بعد از اینکه قوام را به دولت تسلیم کرد وارد عرصه جدیدی از مبارزات داخلی کشور شد. ازآنجا که سید ضیاد الدین و قوام السلطنه رابطه خوبی با هم نداشتند. با شرایط پیش آمده هرروز به دشمنی قوام و کلنل افزوده میشد و این در حالی بود که قوام در بند بود. تا اینکه دراوایل سال ۱۳۰۰ سیدضیائ الدین با سختگیریهای مکرر فضای کشوررا کاملا امنیتی کرد و رضا خان نیز با عزل و نصب فرماندهان نظامی درکشور ترس و وحشت به وجود آورد همین دلایل کافی بود تا احمد شاه قاجار احساس ضعف کند و تاج و تخت خود را درخطر ببیند. هنوز بهار سال ۱۳۰۰ تمام نشده بود که مشاجرهای بین سید ضیائ الدین و احمد شاه شکل گرفت. احمد شاه سید ضیائ الدین را عزل کرد. قوام السلطنه که تنها ۵۵ روز از زندانی شدنش در زندان عشرت آباد میگذشت را بر سر قدرت آورد و دشمنی قوام السلطنه با کلنل از این روز شکل تازهای به خود گرفت.
رضا خان کلنل را کشت
قوامالسلطنه برای از بین بردن کلنل عزم خود را جزم کرده بود و البته بعد از اینکه به کلنل پیشنهاد داد و او نپذیرفت تصمیم گرفت او را از میدان به درکند؛ اما همه افرادی که قوام برای کنترل اوضاع به خراسان میفرستاد از پس قدرت و محبوبیت کلنل برنمی آمدند؛ طوریکه در یک مرحله هزار تفنگدار برای بازداشت کلنل به مشهد اعزام شدند؛ اما توسط دوستان وفادار کلنل خلع سلاح شدند. رضا خان نیروهای قزاق که تحت فرماندهی او بودند را برای سرکوب کلنل به خراسان فرستاد؛ و به گفته قوام السلطنه با تحریک رضا خان، یاغی بودن کلنل اعلام شد و خوانین و حاکمان را به قتل او مجاب شدند. سرانجام آنطور که در کتاب سید علی آذری آمده است: «کلنل برای سرکوبی قیام به کوههای داوودلی قوچان میرود، اما در آنجا به دلیل کمی نفرات، تا آخرین گلوله خود میجنگد و در تاریخ ۱۲ مهر سال ۱۳۰۰، اجیر شده سرش را در ازائ سه قران جدا میکند و او را به شهادت میرساند.»
گریه کن برای کلنل
فرزند وطن پرست ایران که فقط سی سال زندگی کرد و در این مدت کوتاه القابی مثل، کلنل، شاعر، مترجم، وطنپرست یا نخستین خلبان ایرانی... را از آن خود کرد. زندگی «کلنل محمدتقی خان پسیان» به قدری پر فراز و نشیب بود و شجاعت و آزادگی را به تصویر کشید که بعد از گذشت ۹۷ سال از مرگ او همچنان نامش در تصنیف و اشعار شاعران زنده مانده است.
عارف قزوینی، تصنیف «کلنل» را به یاد او سروده است که بعدها این تصنیف به نام «گریه کن» در بین مردم شهرت گرفت گریه کن که گر سیل خون گری، ثمر ندارد…» عارف قزوینی این تصنیف را در سال ۱۳۰۱ در صحنه گراند هتل اجرا کرد.
دیدگاه تان را بنویسید